هرکی به هر کی 225

چه لذتی می داد زیر نسیم ملایم و آسمون آبی و هوای آفتابی و موهای شرابی این جور خالی کردن توی کس خواهر حسابی . ! -نههههههه داداششششش حالا کارت رو کردی و می خوای اونو بکشی بیرون و بری سراغ یکی دبگه ؟مامان الیا که تا حالا خویشتنداری می کرد به حرف اومد و گفت -آنی من هر چی ملاحظه تو دختر گلو کوچولومو می کنم می بینم که اصلا پیش خود حساب نیستی . -مامان طوری به من میگی دخترکوچولو که انگاری ده سالم باشه . من هیجده سالمه .. -آنی این جا همه منو می شناسن . کسی نمی تونه به من زور بگه من خیلی رعایت تو رو کردم . حالا به زبون خوش بهت میگم پاشو می خوام رو کیر پسرم یا همون رو کیر داداشت بشینم . منم حقی دارم . نمیشه یکی بخوره و از سیری زیاد ورم کنه یکی از گشنگی چشاش ار حدقه در آد . آرمی یه گوشه ای ایستاده بود و لبخند می زد . خوشش میومد از این که مامان داره از آنی انتقاد می کنه . یه لحظه متوجه بودم که پریسا هم اومده جلو و با هندی کم داره از ما فیلم می گیره . البته پشت یکی از درختا بود بدون این که ما متوجه شبم داشت این کار رو انجام می داد هر چند من که متوجه شده بودم و بهش علامت دادم که کار خوبیه چون ازمن و دو تا خواهر و مادرم یه فیلم یاد گاری قشنگ منحصر به فردئ میشه ولی اینا همش با هم دعوا دارن .مطمئن بودم اگه مامان بخواد کیر منو از آنی بقاپه و بیاد روش بشینه در حرکت بعدی اون و آرمیلا با هم کل کل می کنن . سر کیر من خیلی دعوا میشه و من از این کار خیلی لذت می برم . آنی به حالت قهر پاشد که بره .. -آنیتا اگه بری من دیگه باهات کاری انجام نمیدم . آرمیلا : داداش بذار بره . این قدر لوسش نکن . نازشو نکش . مگه ما دل نداشتیم وایسادیم سکس اونو دیدیم ؟ اونم مث بچه آدم دور و بر مون باشه تا کارمون تموم شه .. آنیتا مجبور شد تسلیم شه تا ببینه شرایط واسش چه رقم می زنه . مامان تا دید کیرم دیگه آزادشده درجا خودشو انداخت روش . مجبور شد کیرمو بگیره تو دستش .. چون شل شده بود و اونو با روی کسش بازی داد تا تونست اونو توی کس فرو کنه -اینم از شانس ماست دیگه . قبلا دست اول پسرمون بهمون می رسید . حالا باید دست دوم و سوم و شل شده شو بگیریم -مامان حالا این قدر ناراحت نشو یه چند تا بالا و پایین کنی دوباره سفت وای می ایسته . دست آنی رو کشیده و اونو آوردم سمت خودم . -خواهر کوچولوی ما سینه های نازت رو بیار خوب میکش بزنم الان مامان و آرمی جون که کارشون تموم شد من و تو دوباره تنها میشیم حالا این قدر ناراحت نشو . من که خیلی دوستت دارم و فدات میشم . آرمی جون تو هم کستو بیار جلو می خوام با کف دستم حسابی اونو مالشش بدم و بعد از مامان نوبت توست . البته اگه مامان اجازه بده که من توی کسش آب نریزم بهتر میشه باهات حال کرد و حال داد . -چی داری میگی آریا و حالا که نوبت من شد ؟/؟ -مامان .. تو کس آرمی هم خالی نمی کنم دوباره میام سراغ تو و اونجا تمومش می کنم . .. سه تایی شون شده بودن برج زهر مار .. -من دارم از دست شما سه تا زن دیوونه میشم . من که سه تا کیر ندارم . یه داد و بیداد های الکی کردم طوری که هر سه تایی شون جا رفتن و دیگه تونستم به کارم ادامه بدم. اگه من سه تا زن می داشتم این قدر عذاب نمی کشیدم و می تونستم راحت تر اونا رو با هم جوش بدم اینا اصلا هیشکدومشون به این نون و ماستها کوتاه بیا نبودن . ولی خب این آنیتا حریفشون شده بود . در ظاهر نشون نمی داد ولی کلا خیلی تونسته بود سیاست خودشو بر اونا دیکته کنه . -آریا عزیزم باید بیشتر از اینا بهم برسی .. قلق مامانو تا حدودی داشتم . یا باید کسشو میک می زدم یا به طرز مخصوصی اونو می گاییدم . کیرمو با فشار باید طوری می کردمش داخل کس و می کشیدم بیرون که هنگام ورود و خروج تماس و اصطکاک شدید و لذت بخشی با لبه های بیرونی و چوچوله هاش داشته باشه و این کارو هم باید با سرعت انجام می دادم که بیشتر زنا از این حالت خوششون میاد .. ولی مردا این جوری زود آبشون خالی میشه حالا چون من قبلش تو کس آبجی آنیتا افتتاح کرده بودم می تونستم راحت تر این کار رو با مامان گلم انجام بدم . خیلی زود هم اثر کرد .. مامان طوری به هوس اومده بود که پس از این که ار گاسم شد در جا چشاشو بست و خوابید . ولی آرمی دستشو گذاشت پهلو هاشو بلندش کرد و اومد رو کیر شق شده من نشست . اون با یه حرکات افسونگرانه و ناز و عشوه می خواست به آنی که در حال ور رفتن با اون بودم نشون بده که باید بهتر حال بده …. ادامه دارد …

دکمه بازگشت به بالا