هوس اینترنتی 69

مهرداد مهرداد خیلی خوب و عالی باید به من برسی . من باید سیر سیر شم .. – اگه دوست داری یه خورده رو بذاریم برای وقتی که بر گشتیم .. -نه من همین حالا می خوام .. باید خیلی حریص نشون بدی . -نمی دونم چرا یهو این جوری شدی طناز .. -آخه من دوست ندارم تو اونجا چشمت به دنبال زنای دیگه باشه هوس اونا رو بکنه . وقتی هم که خوب سیرم کنی و به اون حد اعلا برسی نشون میده که خودت هم خوب تونستی سیر شی .. -من که هیچوقت از طناز خوشگل خودم سیر نمیشم . توی دلم گفتم آره جون خودت . تو اصلا گرسنه ات نمیشه که بخوای سیر شی . همش می خوای منو بدی دست این و اون . مرتیکه بی غیرت . من دارم خودمو با تو ردیف می کنم که بتونم اون جا بی خیال تر باشم . کسمو انداختم روی دهن مهرداد و خودمو با فشار رو دهنش می گردوندم .. -طناز خیلی حشری شدی . من میگم به همین صورت و در همین حالت بیایی بریم به مهمونی . خیلی عالی میشه .. ای نامرد .. کور خوندی قصد داری منو به همین حالت بکشونی به مهمونی که یکی دیگه رو پیشم ببینی . من می دونم چیکارت کنم . حسرت اینو میذارم به دلت که منو با یکی دیگه ببینی . مهرداد دوباره بیفت رو تخت و طاقباز شو که من خیلی کارا باهات دارم -طناز دیرمون شده -به درک . من الان هوس دارم . باید به زنت برسی . چیه . مثل این که خیلی دوست داری و خوشت میاد که برم یقه یه مرد دیگه رو بگیرم و به دست و پاش بیفتم که درد منو در مون کنه . -طناز این کار درستی نیست ولی خیلی جا ها مد شده . الان  خیلی مد شده که زنا دوست پسر می گیرن و بهانه شون اینه که برای تنوع در زندگی لازمه و باید برابری حقوق زن و مرد وجود داشته باشه . چرا مردا میرن دوست زن یا دوست دختر می گیرن و ما زنا نتونیم با مردی غیر از شوهرمون ار تباط داشته باشیم .. اون این حرفو با هیجان خاصی بیان کرد طوری که دلم می خواست همونجا بکوبم به کله اش . مردیکه عوضی .. نشستم رو کیرش .. قصد داشتم اون قدر معطلش کنم که حداقل دوبار ار گاسم شده باشم .. با این که دلم می خواست اونم با حرکات خودش هوس منو زیاد کنه ولی از اونجایی که عجله داشتم و اونم خیلی بی حال نشون می داد خودم دست به کار شدم . -پسسسسر ببین با کس زنت حال نمی کنی .. ;/.; خجالت نمی کشی زن به این خوشگلی و خوش اندامی داری و چشات دنبال زنای مردمه ;/; پس بشین راحت حالتو کن و کاری هم به کار بقیه نداشته باش . چه مرگته . .. داشتم با این حرفام حالشو می گرفتم و اونو می پیچوندم . ولی اون اصلا سر در نمی آورد و متوجه نبود که من چی دارم میگم . فقط مدام قسم می خورد که من اصلا اهل این بر نامه ها نیستم . -طناز تو اشتباه فکر می کنی . من اصلا چشام دنبال دخترا و زنا نیست .. خوشم میومد اذیتش می کردم . -جوووووووون .. خیلی حال میده مهرداد .. بیست دقیقه تمام داشتم کونمو روی کیرش حرکت می دادم و به کسم فشار می آوردم خسته شده بودم .. نزدیک بود خیرشو بخورم .. -مهرداد منو به خودت فشار بگیر دستاتو بذار دور کمرم . دیگه مجبور شدم فانتزی های سکسی رو هم تصور کنم ..  این که مردای غریبه دارن ار من لذت می برند و منو می کنند تا یواش یواش حس کردم که داره یه چیزی ازم خارج میشه .. چشامو بستم و خیلی آروم سر و صدا کرده هوسمو خالی می کردم . . این دفعه خودمو طاقباز روی تخت ولو کرده گفتم حالا نوبت توست که تمومش کنی .. خیر ار گاسم دوباره رو خوردم . -مهرداد که دیدآخرای کاره .. پس از این که کمی با سینه هام ور رفت آبشو ریخت توی کسم .. چقدر دلم می خواست یک ساعتی رو در همون خالت می خوابیدم دیر تر آماده می شدم ولی مگه این مرد رضایت بده بود ;/;  منم دیگه تا می تونستم سنگ تموم گذاشتم .  مهمونی واقعا توپی بود . نوشیدنی انواع و اقسام الکلی و غیر الکلی که من در بند هیشکدومشون نبودم . فقط نگام به جمعیت بود که دیگه چه جوری توی هم می لولیدند .. بازار رقص و آواز و جاز داغ بود . دختر و پسر توی هم می لولیدند . بازار ماچ و بوسه و همدیگه رو بغل کردن که از همه داغ تر بود . -طناز جون اینجا همه ریلکسند .  سخت نگیر می تونی راحت باشی -چیه مهرداد داری این حرفا رو می زنی که خودت راحت باشی ;-نه جون تو این چه حرفیه که می زنی وراستش از بس زنای سکسی اونجا بودند که مردا در نگاه اول فقط همین لختی پختی ها رو می دیدند . اون جوری که انتظار داشتم هنوز کسی توجه شدیدی به من نشون نداده بود . شاید سر همه گرم بود …. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا