واقعیت ترنس
سلام ۳۹سالمه اسمم سعید هست ترنسم یاگی هستم نمیدونم پوزیشن سکس خودمم نمیدونم از اینکه میگن آزاد هست نه میدونم نیستم ماجرا از ۵ سالگیم شروع میشه فکر میکردم دخترم چون شاید دختر ها واسم زیبا تر بودن و کم کم بزرگ شدم و سوال های هر روز که دختری یا پسر خانواده های مذهبی و نداشتن اطلاعات در مورد خیلی چیزها. شدم یه ادم درون گرا افسرده و داعون از ۱۵ سالگی یا بیشتر خود ارضایی میکردم نه مثل پسر ها علاقه شدید به دادن داشتم ولی خیلی از چیرها مثل انگ ابنه ای پسر کونی مانع میشد این کار رو کنم همیشه با خیار این کار رو انجام میدادم تا اروم بشم پوشیدن لباس زیر زنانه و داشتن یک زندگی درون گرای زنانه که هیچ کس خبر نداره تو اجتماع ادم خیلی موفقی هستم تو تحصیل موسیقی و ورزش و … ولی اون چیز که در رونم همیشه من رو افسرده میکنه درو بودن از درونم هست جنگیدن و سالها و سالها سر موضوعی که پایانی نداره لعنت به این زندگی لعنت به همه این اتفاق هاچند بار مشاوره سکس تراپ رفتم میگه ترنسی باور نمیکنم چون واقعا واسه این حرف خیلی دیره تمام عمرم رو جنگیدم نمیخوام برگردم به ۸ سالگیم واسه این همه راه که اومدم واسه هر لحظه هاش سالها جنگیدم الان چی شد هنوز همون موضوع مسخره تمام نشدنی خیلی به خودکشی مواد مخدر و هزار کوفت دیگه فکر میکنم خسته شدم خسته دعا کنید زودتر عمرم تمام شه به هیچ کس اعتماد ندارم حتی یه دختر که بگم من مثل تو هستم میترسم که بخندن بهم مسغره و تحقیر شم میدونم همه چیز رو میدونم نگاه اجتماع رو میدونم تو شما ها زندگی کردم میگین هوسه میگین میخواد بده هزار تا چیز دیگه ولی باز ترجیح میدم مثل همه شما بین تون راه برم لبخند شما رو ببینم ولی تحقیر نشم من خودم نیستم من خودم نیستم و دارم خفه میشم دارم تمام میشم و فقط مرگ ارومم میکنه خیلی از حرف هام رو نزدم واقعا حوصله و توانش رو ندارم فقط خواستم بگم ترنس یک ذجر تمام نشدنی هست هر روزش هر ثانیه اش نا امیدی و افسردگی و تنهاییه تنهایی که هیچ وقت پر نمیشه چون هیچ جا احساساتت رو نمیتونی بگی حتی یک قسمتش رو
حالا به نظرت ما ترنس ها حال سکس و فکر کردن به سکس داریم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بزارید ما هم کنارتون زندگی کنیم همین
نوشته: سعید