وقتی فهمیدن پلمپ کونم باز شده

سلام من معین هستم یه پسر سفید پوست با یه کون مشتی بزرگ و نرم و بدن خیلی کم مو الان ۱۹ سال سن دارم قضیه از ۷ یا ۸ سالگیم شروع میشه چون اون زمان من با پسر عموم (مجید)که یکماه بزرگتر از منه و پسر عمم (عباس) که یکسال بزرگتر از منه همبازی بودیم معمولا هفته ای یکشب هر سه نفر با هم توی یکجا میخوابیدیم از همون بچگی کیرامون رو با کون هم میمالوندیم مثلا عشق و حال میکردیم چندسال وضعیت همین جوری بود و ما عادت داشتیم تا اینکه پدرم منتقل شد یه شهر دیگه اون موقع من کلاس هفتم بودم تو مدرسه جدید یه دوست داشتم اسمش محمد بود از همون اول کل جیک و پوک مون با هم بود از مسایل قبلیم باهاش صحبت کرده بودم اونم گفت میتونیم همون رویه رو ادامه بدیم دیگه هفته ای یکبار یا اون میومد خونه ما یا من میرفتم خونه اونا مثلا برای درس خوندن ولی در عمل درمالی میکردیم و عشق و حال یکسال به همین منوال گذشت تا اینکه یه روز که خونشون بودم گفت برو خودت رو خوب بشور میخوام سوراخ کونت رو لیس بزنم منم رفتم دستشویی و خودم رو قشنگ شستم اونم یه ربع برام لیسید که خیلی کیف کردم ولی من فقط درمالی میکردم چندبار تکرار شد که یه روز داشت لیس میزد یه دونه از انگشتاش رو کرد توی کونم داشت عقب جلو میکرد گفتم چکار میکنی گفت دوست دارم منم داشت خوشم میومد دوسه بار دیگه هم همین برنامه بود تا شد دو انگشتی و سه انگشتی من اصلا حواسم نبود داره سوراخم رو گشاد میکنه برای کیرش چون کیرش هم بلندتر و هم کلفتر از کیر من بود تا اینکه یه روز که داشتیم حال میکردیم بعد از دو دقیقه انگشت کردن کیرش رو گذاشت دم سوراخ کونم یواش تا آخر کرد تو کونم یه کم درد داشتم ولی حال هم میداد دیگه کلا کارمون همین بود هر دفعه پیش هم بودیم من اول یکی دو دقیقه الکی درمالی میکردم اونم یه ربعی کونم رو پر و خالی میکرد و من رسما کونی شده بودم دیگه ۱۶ ساله بودم که برگشتیم شهر خودمون منم که دیگه هر هفته کون میدادم به کون دادن اعتیاد پیدا کرده بودم وقتی برگشتیم یه راست رفت خونه عموم که با مجید حال کنم گفتن با عباس رفتن کلوپ منم رفتم تا منو دیدن خیلی ذوق کردن خلاصه دو سه ساعت بازی کردیم اومدیم سمت خونه عموم که عباس گفت من خیلی گرمم شده و عرق کردم حموم خونه هم خرابه بیاین بریم حموم عمومی مجید قبول کرد منم با من و من کردن قبول کرد سه تایی رفیم حموم اونا سریع لخت شدن بدون شورت رفتن زیر دوش منم تا لباسام رو درآوردم دیدم اونا پشتشون به منه دوتا کون سیاه پشمالو منم رفتم زیر دوش که اونا رفتن روی سکو منم زیر دوش پشتم به اونا خم و راست میشدم حالا فکرش رو بکنین یه کون سفید مشتی بدون مو و دوتا کیر کلفت و دراز چه شود عباس گفت بیا پسردایی عزیز یه کم حال کنیم منم رفتم اونم یک ور خوابید منم جلوش خوابیدم پشتم بهش بود که اونم مثل قدیم کیرش رو که خیلی کلفت و دراز هم بود در کونم میمالید ولای پام میزاشت چند دقیقه بعد مجید اوم گفت معین جون چهار دست و پا بشین یه کم برات لیس بزنم منم قشنگ داگی شدم و یه قوس به کمرم دادم قشنگ قنبل کردم براش یه کم لیس زد گفت ای شیطون صفر کونت رو کی باز کرده منم هیچی نگفتم که مجید بعد از یه کم مالیدن کیرش رو تا دسته کرد تو کونم و تلمبه میزد تقریبا ۱۰ دقیقه کرد تا آبش اومد ریخت روی کونم بعد عباس اومد گفت با ماهم بله از اول میگفتی تا یه حال اساسی بکنیم گفتم الان هم دیر نشده گفت اینجا جاش نیست ولی نشست پشتم کیرش رو کرد تو کونم و اونم تقریبا ۱۵ دقیقه کرد و آبش رو ریخت تو کونم منم بعدش یه کم زور زدم خودم رو خالی کتم یه کم کثافت هم از کونم خارج شد و خودمون رو شستیم اومدیم بیرون داستانای بعدیش رو بعدا میگم فعلا

نوشته: معین

دکمه بازگشت به بالا