پابجی که به گاییدن دهنم ختم شد
سلام من عرشیا هستم ۱۷ سالمه خراسان جنوبی زندگی میکنم . این داستانم بر اساس کاملا واقعیت است. داستان گی دوست نداری نخون و لطفا توهین هم نکن ممنون بریم سراغ داستان .
بعد از ظهر بود کلاس ریاضی داشتم تکالیف کلاسم رو ننوشته بودم و اصلا حوصله نداشتم بنویسم همینجوری تکلیف ننوشته رفتم کلاس و معلم کلی بهم توهین کرد و نمره منفی گذاشت خیلی حالم ار قبلش بد بود بدتر هم شد خسته و داغون اومدم خونه وارد خونه که شدم دیدم مهمون دارم با خودم گفتم :
_اههههه اصلا حوصله مهمون رو ندارم میرم تو اتاقم پاپجی میزنم. رفتم داخل دیدم عمم اینا هستن سلام کردم و عذرخواهی کردم و رفتم تو اتاقم ( عمم یه پسر ۲۸ ساله داره و یه پسره ۱۴ ساله داره که اسمش امیر هست) یه چند دقیقه که پاپجی بازی کردم تا اینکه خسته و گرسنه بودم اومدم پایین گفتم یه چیزی برداشتم خوردم همینجوری از عمم پرسیدم :
_ عمه امیر کجاست چرا نیومده ؟(اینم بگم با امیر خیلی اوکی و صمیمی بودیم )
+عمه جون باشگاه هست الان ها پیداش میشه .
هم عمم اینو گفت آیفون زنگ خورد رفتم ببینم کیه دیدم امیره !
خلاصه اومد داخل و یکم میوه خورد دیدم پاپجی رو باز کرد گفتم عه امیر بیا بریم تو اتاقم باهم پاپجی بزنیم اینجا سرو صدا هست واقعا هم قصدم پاپجی بازی کردن بود . رفتیم یه دو سه دست پاپجی بازی کردیم تا اینکه خسته شدیم جفتمون امیر گفت :
_ عرشیا خسته شدم بسه !
+واقعا منم همینطور .
_چیکار کنیم الان ؟
+پاسور میارم بازی کنیم
_اوک بیار .
پاسور رو آوردم یه پنج شش دست که بازی کردیم یهو امیر بلند شد و در رو محکم بست و گفت یه بازی جالب تر برات دارم گفتم چی ؟ چه بازی؟ دستمو گرفت برد سمت کیرش گذاشت رو کیرش گفت ازینا بازی دوست داری ؟ من خیلللی جا خوردم و شوک شدم ! از طرفی چون روش کراش بودم خوشم هم اومده بود که اون این جور پیشنهادی میده ! سکوت کل اتاقم رو فرا گرفته بود گفت عرشیا! عرشیا! من مهو افکار خودم بودم دستمم هنوز روی کیرش بود یه چند بار صدام کرد تا اینکه دیدم سینه مو گرفت و فشار داد و محکم گفت عرشیااااااا من به خودم اومدم نگاهش کردم چیزی نگفتم دستم رو رو کیرش بالا و پایین کردم گفت اهااا الان شد ! هی کیرشو از روی شلوارش میمالوندم یهو حشری شدم بد جور شلوارش رو مثل وحشی ها کندم خوابیدم رونش و کیرش گفت اوووو حشری کی بودی تو ؟ سرم رو ی کیرش جا خوش کرده بود اخخخخ که چقدر گرم و سفت و خوب بود آروم سرمو بلند کرد و شرتش رو در آورد واااییییی چی میدیدم یه کیر خوشکل و خوش فرم و عالییی و خیلی بزرگ تر از سنش نشون میداد من خیلی حشری بودم بدون اینکه چیزی بگه کل خایه هاشو کردم تو دهنم و میک میزدم اون هی میگف اههه جون و از اینجور حرفا رسیدم به کیرش کیرش رو کردم تو دهنم مثل وحشی ها ساک میزدم یهو گفت اوووخخخخ اوخخخخ بلیسش اینو که گفت زبونم رو مالیدم به سوراخ کیرش گفت اووووه بلدی هااااا و دوباره کیرش رو تا تهههه کردم تو دهنم براش خیلی قشنگ ساک میزدم تا اینکه دهنمو کشیدم و توف ریختم رو کیرش و سر کیرتشو جق زدم براش این کارم باعث حشری شدنش شد یهم همینجوری که براش جق میزدم اومد بغلم و شروع کرد به بوسیدن گردن و لبام خیلییی صحنه لذت بخشی بود دوباره شروع کردم براش ساک زدن یه ۱۰ دقیقه ساک زدم تا اینکه دیدم کیرش سفت تر شد تو دهنم نفس هاش تند شد و گفت عرشیا داره آبم میاد چیکار کنم ؟ منم بازم به خوردن کیرش ادامه دادم و چیزی نگفتم گفت عرشیا میگم آبم داره میاد خره ! منم کونشو گرفتم فشار دادم جلو کلا کیرش تو حلقم بود تا اینکه کل دهنم داغ شد آبش اومد و اندازه یه دریا هم اومد یهو محکم بغلم کرد و گفت خیلی دوستت دارم واقعا ممنون عشقم منم گفتم منم خیلی دوستت دارم و لباش رو خوردم !
ممنون که داستانمو خوندی ! بازم میگم لطفا بی احترامی نکنید ممنون از همگی .
نوشته: عرشیا