پاهای دختر ژاپنی

سلام به همه اسم من فرهاد هست ۲۲ سالمه میخوام براتون داستان فوت فتیشم رو با دختر ژاپنی رو بگم دوستام کمی مقدمات میگم میرم سر اصل مطلب

مقدمه: دوستان من وقتی ۱۵ سالم بود پدرم برای کار رفت ژاپن البته کشور ژاپن قوانین سفت و سختی در مورد مهاجرا و اقامت داره یه ۲ سالی طول کشید تا به پدرم اقامت بدن تا شهروند اونجا بشه و پدرم و ۱ سال هم طول کشید ما رو ببره پیش خودش منو مادرم دوتا خواهرای بزرگ ترم که ۱۹ و ۲۰ سالشون بود و تو این سه سال که با پدرمون در ارتباط بودیم پدرمون تاکید کرد که حتما رو زبان انگلیسی و ژاپنی کار کنید و یاد بگیرید انگلیسی رو تونستیم یاد بگیریم ژاپنی رو کم و بیش اما میتونستیم بفهمیم و حرف بزنیم رسیدیم اونجا و من قرار شد دوم سوم دبیرستان رو تو ژاپن بخونم ما تو استان آیچی جنوب جزیره هونشو زندگی میکردیم یه شهر نیمه روستایی نیمه شهری دوستان مدراس ژاپن که خودتون میدونید زمین تا آسمون با مدرسه های ایران فرق داره و قوانین سخت گیرانه زیادی داخلش هست مخصوصا اگه مهاجر هم باشی باید خیلی مواظب حرف زدن کارات باشی درسته تو مدرسه های ژاپن دختر پسر مختلط هست اما جفتشون غیر از مسائل درسی حق صحبت های دیگه با هم نداشتن مگه بیرون مدرسه خودتون میدونید دیگه مدارسشون از فروردین شروع میشه من از خونمون تا ایستگاه اتوبوس ۳۰ دیقه پیدا روی بود من زودتر راه می‌افتادم تا ۸:۳۰ برسم به مدرسه نمیخواستم روزای اول دیر برسم تا تخلفی ازم سر بزنه رفتیم تو کلاس خواستم با بچه های کلاس آشنا بشم به همشون سلام دادم بعضی هاشون گرم جوابمو میدادن اما بعضی هاشون خیلی سرد حتی جواب سلامم رو هم نمیدادن رفتیم نشستم تو صندلی آخری سمت راست کنار پنجره کنارم یه دختری بود به اسم میهارو عین این انیمه هاشون بود (یه دختر لاغر با موهای چتری تا نوک شونه صورت و چشمای کشیده اما چشمش درشت بود مثل بقیه شون کوچیک نبود با قد ۱.۶۷ سینه ها و کون کوچیک با پای سایز ۳۶) میهارو کمک من بود چه تو درسا چه چیزایی که نمی فهمیدم راستش بعدا به میهارو علاقه مند شدم و سعی می‌کردم به بهونه های مختلف باهاش صحبت کنم البته اون اولا هیچ علاقه ای به من نشون نمیداد حتی یبار هم ازش پرسیدم نظرت راجبم چیه میگفت تو دوست و همکلاسی خوبی هستی یعنی تا همینجا فکر می‌کرد ماه ها طول کشید تا هرکاری کنم تا بهم علاقه نشون بده که بالاخره جواب داد و میهارو هم کم کم بهم علاقه مند شد

داستان: منو میهارو دیگه همه جا باهم میرفتیم بعضی وقتا اون میومد خونه ما بعضی وقتا هم من خونه اونا منو میهارو تو مدرسه جلو خانواده مثل همکلاسی و دوست بودیم اما بیرون دوتا عاشق منو میهارو از هم لب می‌گرفتیم و من خیلی دوست داشتم یه فوت فتیش هم با میهارو داشته باشم میهارو با بیشتر وقتا با لباس فرم های مدرسه بود و من به شخصه خیلی حشری میشدم وقتی با اون تیپ میدیدمش میخواستم یروز میهارو رو بیارم خونمون برای قوت فتیش من هم مادرم هم پدرم جفتشون میرفتن سرکار و دوتا خواهرام هم همینطور مادرم ۸ شب میومد و پدرم هم کارش معلوم نمیکرد یا دیر میومد یا زود خواهرام هم وقتی کارشون تموم می‌شد میرفتن بازار ها و پاساژ ها رو میگشتن و خیلی وقتا دیر میومدن بخاطر همین بعضی وقتا اوضاع مناسب بود و چون من دیگه رابطم با میهارو خیلی خوب شده بود آوردمش خونمون سوار اتوبوس شدیم نزدیک محلمون پیاده شدیم یه نیم ساعت پیدا روی داشت ساعت تقریبا ۵ بود که رسیدیم خونه ما منو میهارو رفتیم داخل کفشامون رو جلو در درآوردیم و کفشامون رو گذاشتیم تو جا کفشی رفتیم داخل خونمون پارکت بود رفتیم نشستیم رو مبل دستامو گذاشتم اول روی سینه هاش یکم سینه هاشو از رو لباس مالیدم بعد شروع کردیم از هم لب گرفتن تو حین لب گرفتن بهش گفتم میهارو سریع کارمونو انجام بدیم تا خواهرام نیومدن اونم گفت باشه سریع ازش لب گرفتم بعدش دکمه های پیرهنشو باز کرد سینه ها شو درآورد همونجوری با لباس کارمونو انجام دادیم شروع کردیم سینه های کوچیکشو خوردن میهارو هم یواش آه و ناله میکرد همونجوری که خودتون میدونید آه و ناله میکرد بعدش میهارو بهم پیشنهاد زیر بغل لیسی رو داد ازش پرسیدم کی آخه این کارو میکنه گفت بیشتر ژاپنی ها این فتیش رو دارن دوست داری امتحان کنی راستش قبول کردم میهارو چون وقت نداشتیم فقط قرار شد سریع انجام بدم میهارو دست راستشو داد بالا آستینشو داد عقب زیر بغلش بی مو بود بو کردم بوی عرق ملایمی میدم با تردید و حالت چندش زبونم رو کشیدم رو به زیر بغلش و باورم نمیشد این کارو انجام دادم اونقدرا هن که فکر میکردم بعد نبود چند بار دیگه انجام داد از بالا تا پایین رو زبون کشیدم و شاید بدتون بیاد و باورتون نشه اما جدی جدی حشری ترم کرد و کیرم سیخ تر شد بعد ۲ و ۳ بار لیس رفتم پایین تر سراغ کصش رفتم سمت دامنشو بعد دامنشو دادم بالا شرتشو زدم کنار بله کصش پشمالو بود ژاپنی ها نمیزنن پشماشونو درسته بدم میومد اما اون لحظه حشریت به من اجازه وقت تلف کردن و امتناع کردن نمیداد شروع کردم لیس زدن کصش حسابی کصشو خوردم زبون تو مینداختم میک میزدم لیس میزدم من وحشیانه داشتم کصلیسی میکردم و میهارو هم طبق معمول آه و ناله میکرد بعد چند دیقه کصلیسی حسابی رفتم سراغ پاهاش چیزی که من فوت فتیشی دیوونش بودم چون وقت نبود جوراباشو از پاش دربیارم از رو همون جوراب فوت فتیش رو انجام دادم جفت پاهاشو گرفتم و آوردم بالا بعد شروع کردم بو کردن پاهای کوچولوش بو کشیدم البته بوی عرق میداد شروع کردم لیس زدن بو مزه عرق جوراباش واقعن خوب بود البته میهارو فوت فتیش من براش عجیب نبود چون میدونست و اطلاعات داشت درمورد فوت فتیش شروع کردم از نوک انگشتا و کف و روی جورابشو تا پاشنه هاشو جفت پاهاشو جوراباشونو کامل لیس زدم و خواستم فوتجاب هم کنم که ساعت رو دیدم ۱۵ مونده بود به ۷ ترسیدم یه وقت خواهرام پیداشون بشه به میهارو گفته بسه و پاشو بریم برسونمت دم ایستگاه اتوبوس فعلن اوضاع مناسب نیست میترسم خواهرام سر برسن رفتیم و میهارو سوار اتوبوس شد و رفت این بود شروع داستان من با میهارو راستش من از ترس خواهرام دیگه میهارو رو نیوردم خونمون برای سکس یا فوت فتیش تقریبا ۱ سال فرصت پیش نیومد تا سکس کنیم یروز که مادر و پدر میهارو برای تعطیلات رفته بودن خونه خاله میهارو و خونه میهارو اینا تا ۴ روز خالی بود منو میهارو رفتیم اونجا و هم من باهاش کامل هم فوت فتیش کردم هم فوتجاب هم سکس و پردشو هم تو همون خونشون زدم تا اون سن بهترین لحظه برام بود و ۴ روز تموم شد و مادر پدر میهارو برگشتن و ما دیگه فرصت نشد که سکس کنیم من دبیرستان رو تموم کردم رفتم برای دانشگاه میهارو هم همینطور اما اون رفت یه شهر دیگه واسه درس منم باهاش کات کردم و تو دانشگاه با یه دختر دیگه به اسم آیکو آشنا شدم و با همون هم سکس کردم آیکو هم پرده داشت و بعد میهارو بهترین سکسم رو با آیکو داشتم و حتی آیکو از میهارو هم بهتر بود و من تا الان که ۲۲ سالمه هنوز با آیکو تو رابطه ام خب دوستان امیدوارم که خوشتون امده باشه این بود از داستان من امیدوارم روز خوبی داشته باشید سایونارا.

نوشته: فرهاد

دکمه بازگشت به بالا