پایان دختر بودن عشق زندگیم (۲)
…قسمت قبل
شق دردو به جون خریدم و دراز کشیدم.میتونستم پردشو بزنم؟
فردا صبح که بیدار شدیم باهام قهر بود.یه چیز دیگه میخواست ولی من به هر سختی که بود خودمو کنترل کردم و نکردم توش.رفتم و از پشت بغلش کردم و دستمو رسوندم به ممه هاش.
+ولم کن میلاد دست نزن بهم
-اگه بزنم چی میشه؟
+گفتم ولم کن
-یه شرط داره
+نکنه کص میخوای؟من نمیدم دلتو خوش نکن. یه فرصت بهت دادم قدرشو ندونستی دیگه عمرا بهت بدم من هنوز دخترم.
-نچ نچ. یه چیز دیگه میخوام
+بگو فقط ولم کن کثافت
-هیسسسس. نبینم یه بار دیگه بهم توهین کنیا. من دوست دارم عزیزم اگه اشتی کنی ولت میکنم.
+خب آشتی میکنم راضی شدی؟الان میشه ولم کنی؟
-نه(با خنده)
+مییییلادددد
-باشه بابا شوخی کردم من تسلیم.
اروم دستامو از حالت قفل در اوردم ولی هنوز دورش حلقه بود.وقتی گرفته بودمش تو بغلم کیرم راست راست شده بود بخاطر کونش.سعی کردم قایمش کنم ولی نمیشد.
+واسه چی بیدار شده این.چیکارم داری عوضی.
-نگفتم مگه توهین نکن.منی که دیشب جلوم باز بود نخواستم حالا فقط با یه بغل بخوام؟مگه دست خودمه؟
+میلاد قول میدی کاریش نداشته باشی؟
-کی میگه کاریش دارم.من فقط با نادیای قبلی کار دارم.
+هان؟
-خودت که بهتر میدونی
تا خواست دهنشو باز کنه لبامو چسبوندم به لباشو وحشیانه خوردم.دستمو روی کون و کصش میکشیدم.تلاش میکرد از دستم در بره ولی دستشو رسوندم به کیرم و نمیذاشتم تکون بخوره.اروم اروم لختش کردم. دیگه نمیتونستم تحمل کنم.شلوارمو کشیدم پایین.تیشرت سفید چسبنده که عضلات قدیمی نوجوانی مو با موی خیلی کمی که روی قفسه سینم رشد کرده بود نگه داشتم و در نیاوردم.کصشعر نمیگم ولی نادیا واقعا اون سیکس پکی که جاشو به چربی داده بود رو دوست داشت.نگه داشتم تا از زیر تیشرت بهتر دیده بشه.کصشو نگاه میکردم اونم اونجا غر میزد.
+قول دادی کارم نداشته باشی عوضی اشغال.کاری باهام داشته باشی هیچوقت نمیبخشمت کلی فحشت میدم بعدم به بابام میگم عین سگ بزنه تو رو.
-هیسسس بابا آروم نفس بکش دختر. کاری ندارم اصلا میخوای شلوارمو بپوشم خیالت راحت باشه؟
+بپوش
شلوارمو پوشیدم و دراز کشیدم کنارش و با مالش همه جاش و حشری کردنش بالاخره لب بازیو تموم کردم.ممه هاشو وحشیانه فشار میدادم تا اینکه رسیدم به کصش.حسابی خوردم و ارضا شد.ترشحات کصشو با دستم همه جای کصش میمالیدم.کیرمو در اوردم و گفتم بلدی ابشو بیاری؟گفت اگه میخوای کنده بشه میتونم بخورمش.گفتم تخمامو با سرش یکم زبون بزن بقیش با من.نمیخواستم تا ته حلقش بکنم.اذیت میشد و نمیخواستم این کارو بکنم.بعد از یکم خوردن کیرم گفتم میشه لاپایی بزنم؟گفت به شرط اینکه پردمو نزنی اره.کیرمو گذاشتم لای کصش پاهاشو رو کیرم چفت کردم و اونقدر لاپایی زدم که آبم اومد و یه بار دیگه اونقدر چوچول نادیا رو مالیدم تا ارضا شد.حالش خوب نبود و چشماش خمار شده بود.بغلش کردم و صبح لخت تو بغل هم بیدار شدیم.تو بغلم فشارش دادم و حسابی به خودم میبالیدم که یکمم وقت برای زدن پردش خریدم ولی با نزدیک ۳۰ میس کالی که رو گوشی نادیا از مامان باباش افتاده بود کم کم نگران برگشتنشون از خونه ی پدربزرگش از شمال شدم و کم کم از فکرم پشیمون شدم.شدید میخواستم برای خودم باشه ولی نمی تونستم پردشو بزنم چون تجربه ای جز یه بار کردن کس جنده ی گشاد که آشنامون بود نداشتم که این باعث میشد بترسم.نادیا به مامانش زنگ زد و کلی با هم حرف زدن و من ترس به دل توی اتاق مونده بودم و هیچی از حرفاشون نمیدونستم.باز همون سوال توی ذهنم بود، میتونستم پردشو بزنم؟
ادامه دارد…
برای اینکه بیشتر انرژی بگیرم و زودتر قسمت جدید رو پست کنم لایک کنید که خیلی روی عملکرد من تاثیر داره:)
نوشته: میلاد