پدران و دختران 5

شهاب  یه دستش رو کیرش بود و با دست دیگه اش در حال لیف زدن دخترش بود . خیلی داغ شده بود .. شهلا یه لحظه سرشو به طرف پایین خم کرد و از لای پای خودش متوجه شد که دست پدرش رو کیرش قرار داره . دلش رفت . سینه هاش داغ کرده بود ..
 -بابا همه جامو خوب لیف بزن . روی باسنمو .. خوب تمیزم کن و بعدش من واست این کارو می کنم .
 طوری شده بود که نزدیک بود خودش بره سمت اون و بیفته روی باباش ولی گفت بهتره صبر کنه . الان بهترین موقعیتی بود که بتونه اونو شکارش کنه . به خوبی می دونست که وقتی اون به یه حالت نبمه مستی می رسه خیلی از کارایی رو که به وقت عادی انجام نمیده انجامش میده . طوری که یه وقتی  چند تا خونواده با هم رفته بودن به پیک نیک اون در همچین شرایطی قرار گرفته بود وبه پر و پای مادرش می پیچید و پیش بقیه به سینه های مادرش و قسمتهای دیگه بدنش دست می زد و طوری شده بود که زنا از دور و برش فاصله گرفته بودند . تا این جاش هم تعجب می کرد که چی شده باباش هنوز بهش دست نزده ..  حرکت لیف و کف رو,  روی کونش به خوبی احساس می کرد ..
-بابایی بابا جونم . می تونی با دستای خودت هم اونو بمالونی .. اووووووههههههه با دستات این کارو انجام بده … پدر شروع کرد به انجام گفته های دخترش ..
-اووووووخخخخخخخ چه کیفی داره ..
شهاب دستشو گذاشت روی سوراخ کون و کس دخترش .. شهلا پا هاشو به هم فشرد تا دست باباشو قفل کنه . 
-آخخخخخخخخ … ووووووییییی بااااباااا سوختم سوختم …
 ناله های هوس آلوده شهلا .. بازم شهابو به یاد فیلمهای سکسی انداخته بود که زن خودشو می خواست با تمام وجودش تسلیم کسی کنه که دوستش داره ..
-اووووووووووخخخخخخخ نههههههه نههههههه بااااباااااا سوختم …
پاهاشو تا می تونست  به دو طرف فشار می داد ..
– بابا جونم .. حالا رو سینه هامو بمالون .. اون جا رو هم خوب بشور …
 شهاب دیگه حسابی  از حال رفته بود . اون دست کمی از شهلا نداشت . حس کرد که قلبش به شدت داره می زنه . فشار خونش رفته بود بالا . یه حس عجیبی داشت . داغ داغ داغ . یه گلوله آتیش شده بود . وقتی دستای پدر روی سینه های دخترش قرار گرفت کیرش هم به قسمت کونش چسبید .. شهلا دستاشو روی برش های تپل کونش قرار داد و اونا رو از وسط بازشون کرد تا پدر بتونه کیرشو روی کس حرکت بده … مرد حس کرد که کیرش به یه قسمت لغزنده رسیده . با این که این حرکات داغ و حشری شدن واسه دختر تازگی نداشت و اون و مینا بار ها و بار ها با لز به ار گاسم رسیده بودند ولی به این سبک سکس اونم با یه جنس مخالف واسه شهلا تازگی داشته و اونو از این رو به اون رو کرده بود . وااااااایییییی پدرجونم .. می خاره می خاره .. کسسسسسم کسسسسسم می خاره .. بذار . بذار بابایی کیرت رو بذار روش  .. سینه های درشت شهلا نشون می داد که دست خورده هست .  البته  جز مینا دست کسی به سینه هاش نرسیده بود ولی حالا دستای پدر رو رو سینه هاش حس می کرد .. هیجان داشت دیوونه اش می کرد . تازه قرار هم گذاشته بود با مینا که هر وقت بر نامه این طرفو جورش کرد و شد زن باباش بیاد به اون سمت و یه سکس ضربدری رو با هم داشته باشند .. سر کیر شهاب روی کس شهلا قرار گرفته بود .
-بابا بابا جون .. فدات شم بکن توش .. بذار توش .. جوووووووون …
 دختر بازم خم شد . از زیر دستشو رسوند به انتهای کیر پدر .. بیضه ها شو لمس کرد . شهاب طوری دچار هیجان شده بود که دوست داشت در اون لحظه حتی بیضه هاشو هم بفرسته توی کس دخترش . اونم مثل میلاد اصلا به این فکر نمی کرد که این یه دختره و با از دست دادن بکارتش یه امتیازی رو از دست میده .
-وااااااااییییییی پدر .. پدر بیشتر …. سریع تر داره میره   .. جاااااان  .. اوووووخخخخخخ جوووووووون جوووووووون … همون حسه .. همونئ حالته .. آخخخخخخخخخ من دیگه بهت چی بگم . بابا داره میره کیرت داره میره . نگاه کن .. چقدر تنگه .. بچسبون . خودت رو بهم بچسبون .. بابا من می خوام … تلنبه بزن .. بزن .. ولم نکن .. بکن منو .. بکن .. آخ کسم می سوزه …
شهلا هم خودشو کنار کشید ..
 -بابا .. حالا تو دو تا زن داری .  یه وقتی به مامان نگی که منم عروست شدم . از این به بعد هر وقت که مامان خونه نیست من بهت می رسم .. شهاب مات و مبهوت به کیر خونی خودش نگاه می کرد . تازه داشت به این فکر می افتاد که دخترش دیگه دختر نیست . چند بار سرشو از این سمت به اون سمت تکون داد .. مثلا داشت تاسف می خورد ولی شهلا شزوع کرد به شستن کیر اون ….. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا