پرواز هوس 5
–
مامان روی تخت دراز کشید وکاملا دمرو وصاف قرار گرفت -عزیزم می دونم تو آشنایی زیادی با ماساژاستاندارد نداری پاشو قبل از این که کارتو شروع کنی فیلمه رو بذار یه روغن مخصوص هم همراهمه . گفتم شاید بخوام اینجا یکی منو مشت و مال حسابی بده واز ایران همراه خودم روغن جنس اعلا آوردم . یه نگاهی به مادر انداختم و اونم متوجه منظورم شد -کیان عزیزم کج خیال نباش این شما مردا هستین که اگه شما رو زندونی هم بکنن بازم چشمتون دنبال زناست . مگه اینجا زنا زنا رو ماساژنمیدن که من از یه مرد بخوام این کارو واسم انجام بده . هرچی می خواستم مخشو کار بگیرم که از خیر فیلمه بگذره نشد که نشد . آخرش مجبور شدم این کارو انجام بدم . مجبور شدم فیلمه رو بذارم . خانومه که خیلی هم خوشگل و جوون بود رفت و روی تخت دراز کشید . سوتین داشت و در آورد یا از اول نداشت من متوجه نشدم . نگام به چشای مامان بود که صحنه ها رو چه جوری تعقیب می کنه . مرد اول روغنو ریخت رو کمر و شونه های زن واز سر شونه هاش شروع کرد به مالوندن زن .-کیان تو هم سوتین منو باز کن .-آخه مامان -مامان و این حرفا نداریم باید کارتو درست انجام بدی . من که ته دلم دوست داشتم مامانو لخت تر تحت نفوذ خودم داشته باشم با شوق و ذوق وهیجان زیاد این کارو انجام دادم . وقتی که داشتم سگکشو باز می کردم یکی از دستامو طوری لغزوندم که بخوره به سینه اش صداش درنیومد و نگفت که چرا این کارو کردی شونه هاشو خیلی آروم وبا ملایمت ماساژداده وهمین کارو هم با پهلوهاش انجام دادم . اوخ این دیگه چی بود . صحنه و کار به جاهای باریکی داشت می رسید . اگه الان نمیذاشت زیر گوشم بعید به نظر می رسید که برای حرکات وصحنه های بعدی بذاره زیر گوشم . اون آقاهه کناره های شورت زنه رو گرفت وطوری با هوس اونو از پاش در آورد و لختش کرد که کیرم لحظه به لحظه طول و عرض و ارتفاع بیشتری پیداکرد .-مامان زشته خیلی بده آدم این صحنه ها رو ببینه -پسر پیش قاضی و معلق بازی ;/; اگه خیلی زشته پس چرا پیش توهه -مامان منظورم اینه که .. خب حرمت ها رو باید رعایت کرد . تابو واون احترام بین من و تو باید رعایت شه … اون هنرپیشه اندام خیلی قشنگی داشت وکون تقریبا برجسته اش هم خیلی شکیل بود . شکم که اصلا نداشت . کیانا که دید من سخت به او خیره شدم گفت منم اگه بخوام این دوسه کیلو اضافه وزن و چربی خودمو می تونم آب کنم -مامان اندام تو خیلی از این زنه خوشگل تره و یه دست تره -کیان اگه می خوای خوب کارتو انجام بدی تو هم باید شورتمو در آری درست مثل اون خانومه که شورتش در آورده شد . این یکی دیگه خیلی می چسبید ولی یه تعارف الکی رو باید می کردم که حس نکنه چقدر ضعف دارم -کیاناجون .. نذاشت به حرفم ادامه بدم -خسته شدم ازبس حرفای تکراری شنیدم . من مامانتم تو که نباید اون احساسی رو که به یه زن غریبه داری به منم داشته باشی . می دونم نداری ولی یه حرکاتی از خودت نشون می دی که حس می کنم ضعف داری مامان که گفت شورتمو در بیار خیلی خوشحال شدم ولی وقتی این طور باهام حرف می زد یه خورده یخ زدم شاید اونم نمی خواست تمایل خودشو نشون بده وشایدم ملاحظه منو می کرد . درحالی که نمی دونست پسرش از یه گرگ هم گرسنه تره . صدرحمت به شورت اونی که داخل فیلم بود . شورت مامان کیانا خیلی نازک تر و پرهوس تر از مال اون خانومه بود . اون یه شورت سفید پارچه ای و معمولی داشت . وقتی شورتو با ملایمت از کون ماما ن پایین می کشیدم این که بتونم بیفتم رو کونش واونو تسخیرش کنم و بتونم مامانو بگام شده بود بزرگترین آرزوی زندگیم . دیگه لذت از این بالاتر چی می تونست باشه . دیگه مزاحمی به نام بابا وجود نداشت . ومن و اون در یه دیار غربت تنهای تنها یعنی دور از فامیلا بودیم وتنهای ما در کنار هم قرار داشتند . می تونستیم خیلی راحت همه چی رو فراموش کنیم . خاک غربت می تونست واسه ما فراموشی بیاره . فراموشی این که ما چه نسبتی با هم داریم واین نسبت نمی تونه ونباید مانع حال کردن ما با هم شه . شورت مامان پایین کشیده شد . از کون به پایینشو هم روغن مالی کردم . البته مامان خودش مجهز بود وقبلش یه سفره نایلونی هم زیرش پهن کرده بودیم که تختو چسبنده و روغنی نکنیم -کیان به اون آقاهه نگاه کن خوب یاد بگیر . هم دلم می خواست مامان ادامه فیلمو ببینه وهم این که نبینه . اگه می خواستم آدم قانعی باشم می تونستم آرزو داشته باشم که فیلمو خاموش کنم وسودای دیگه ای در سر نداشته باشم ولی ریسک پذیر بودن هم می تونست منافعی در بر داشته باشه ویا تمام این رشته ها رو پنبه کنه . اون آقاهه دو تا کف دستاشو گذاشته بود رو کون زنه ویه دورانی رو هریک از قاچای کونش می داد و بعد گوشت وکپل و… هرقسمتو بین انگشتاش می فشرد وچنگشون می گرفت . منم همین کارو با کیانا می کردم . یه دور هم رفت روپای زنه و تا رفتم یه نفس آرومی بکشم دوباره اومد روی کون . استرس داشت دیوونه ام می کرد . ماساژور فیلم دو تا برش کون زنه رو به دو طرف باز کرد و کف دستشو که خیلی هم پت و پهن بود گذاشت رو کوسش . قلبم طوری می زد که حتم داشتم مامان کیانا هم صداشو می شنوه … ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی
language=javascript> function noRightClick() { if (event.button==) { alert(“! حق کپي کردن نداري “) } } document.onmousedown=noRightClick