پرواز هوس 9


-عزیزم ادامه بده . فکرمی کنم دیگه هیچ غمی ندارم کیان . فکر می کنم تازه متولد شدم . آروم و بی هیچ نگرانی -چی میگی مامان پس من چی ;/; نمی خوای منو هم به دنیا بیاری . تو چطور الان متولد شدی که به من تولدی دوباره دادی ;/; جون دادی زندگی دادی .. اینارو که می گفتم فشار کف دستمو رو کون مامان زیاد تر کرده و ضربات رو شدید تر می کردم . -وایییییی عزیزم عزیزم دارم از حال میرم . چیه این کیان ;/;جیگرمو,  تنمو , جودمو , همه جامو به آتیش کشید . بزن , بکوب ! حال بده تا می تونی . حالمو جا بیار!  . یه دستمو که رو کون کیانا داشتم و با کف دست دیگه ام روی کوسشو می مالوندم وکیر هم که خودش با کوس مامان مشغول بود و دنیایی داشت . روکمر ناز کیانا خم شده و از پوست لطیف پشت گردن تا جایی که می تونستم ومانع گاییدنم نمی شد رو غرق بوسه کرده بودم . -پسرم ! جونم ! عجب دستگاه ماساژقویی داری -مامان کیانای نازم هیچ اینو می دونی که تو هم داری منو ماساژمیدی ;/; این جوری خیلی حال میده بایه حرکت دو تا نرمش دو تا سلامتی .. مامان که از خود بیخود شده بود خودشو محکم و با سرعتی زیاد از پشت به کیر و وسط بدنم می زد و این جوری بیشتر حال می کرد و می خواست به منم بگه که از تند تر گاییدن و محکم تر ضربه زدن هراسی نداشته باشم -مامان تو هنوز سیر نشدی ;/; -چیه مگه تو سیر شدی ;/; دوست داری زود تر قال قضیه رو بکنی . خسته ات کردم ;/; -این چه حرفیه که می زنی دوست دارم تا وقتی که آفتاب در میاد بکنمت . بعد دوباره شروع کنم و تا وقتی که غروب میکنه هم بکنمت . -منم همش بهت میگم تند تر تند تر محکم تر . لحظاتی بعد هر دو مون سکوت کرده بودیم . مامان ازم خواست که رودر رو با هم حال کنیم . پاهاشو  باز کرد تا چاک کوسشو راحت تر در اختیار داشته باشم .. مدتی بود که هر دومون سکوت کرده بودیم . دوست داشتیم که غرق در عالم لذت و هوس ودر نهایت آرامش فقط به سکسمون فکر کنیم .. -کیانا چقدر از بوی خوش تن تو لذت می برم نمیدونم لبات خوشمزه هست یا از این روژیه که زدی -تو چی فکر می کنی ;/; -من فقط می دونم که دارم باهاش حال می کنم -اوههههههه عزیزم گلم هر جوری دوست داری باهام حال کن . یه خورده به کیرم استراحت داده و از لبای مامان شروع کرده به میک زدن و از روی سینه ها و نافش رسیدم به کوسش . دیگه فریادیش کرده بودم . بی پروا جیغ می کشید و کیر می خواست . -بذار تو دل شب صدامو بشنون بذار بدونن که دارم حال می کنم . هیشکی مارو نمی شناسه . -آره مامان فقط منم وتو و این کیر و کوسو هوس -وعشق -خوب گفتی کیانا عشق من ! دوستت دارم . -بخور بلیسش . دوستم داشته باش . فقط واسه گاییدنم دوستم داری ;/; -واسه همه چی عاشقتم . خودتو دوست دارم تو همه چیزی منی . عاشقتم .. -بگو بخور بکن ..حالا دوباره کیرتو میخوام بدش به من . یه خورده دیگه بکنی تمومه .. کیرمو دوباره فرو کردم تو کوس حشری مامان حشریم . این کوس اصلا خنک بشو نبود . نمی دونم مامان چه جوری فکر منو خوند . -چیه تعجب می کنی هنوز داغه ;/; از کیرت بپرس . تا داغی من نریزه و داغی تو جاشو نگیره خنک نمیشه . باانگشت شستم قسمت بالای کوسشو دادم عقب و بازم با سرعت گاییدن کیانا رو شروع کردم این بار رفت تو سکوت و ناله و مردمک چشاش با سرعتی زیاد در حال گشتن بود من که می دیدم از تلاشهام دارم نتیجه می گیرم با دلگرمی و مقاومت بیشتری اونو زیر نفوذ کیرم داشته و ولش نمی کردم . دستاشو دور کمرم حلقه کرد و منو به خودش فشرد . -بخواب روم . بخواب روم ! دیگه تا می تونستم حال کردم . -اوخخخخخخ هنوزم داره میاد هنوز داره قلقلکم میاد یه جوریم ولم نکن . دیگه کیرم اون داخل قفل کرده بود و تکون نمی خورد . دستای قفل شده مامان دور کمرم دیگه جلوی حرکت منو گرفته بود . چقدر کیف داشت . لحظه به لحظه بیشتر داغ می کردم . داغ داغ داغ وبعد به نقطه ذوب رسیدم . دیگه نتونستم وقتی کیرم به نقطه ذوبش رسید دیدم یه چیزی داره می ریزه تو کوس مامان . کیانا فشار دستاشو بیشتر کرد . -آهههههه مااااااماااااان داره میاد داره حال می کنم . چشای کیانا باز بود و من خمار شده بودم . -کیان بریز بریز بذار بریزه قربون چشای خوشگل و پر هوست برم . نمی دونی چقدر حال می کنم که تو داری باهام حال می کنی . بریز خنکم کن . -دوستت دارم مامان مامان قشنگم . مامان خوبم . -منو ببوس ببوس . بازم بگو دوستم داری . -آره مامان دوستت دارم عاشقتم . کیرمو دیگه از کوسش بیرون نکشیدم و گفتم بذار در همون حالتی که لبای من و کیانا در حال بوسیدن همند کیر منم در حال بوسیدن کوسش باشه … ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا