پسران طلایی 131

انگشت سینا همچنان توی کون تمنا در حال ول خوردن بود و اون داشت دو تا کیرو توی کسش حس می کرد . کامی با لذت و هوس به  زنش و سینا نگاه می کرد که چطور در حال بوسیدن همن . سینا به این فکر می کرد که این زن و شوهر خیلی بیشتر از اونی که فکرشو می کرد درمان شدن . شاید دیگه نیازی به اون نداشتن . ولی باید خودشونو باور می کردن . با این حال چند بار اومد که خودشو کنار بکشه اما هر بارکه قصد این کارو داشت انگار که به اون زن الهام شده باشه که سینا می خواد چیکار کنه . خودشو محکم تر به اون می چسبوند یا فشار رو لباشو زیاد تر می کرد . کامی : آخخخخخ دلم نمی خواد که این  دقیقه ها تموم شن . می خوام همین جوری بمونم تو حال خودم .  نگاه کنم که شما چه جوری حال می کنین .. تمنا احساس می کرد که کسش خیس شده .. دو تا مرد یک زمان توی کس اون زن خیس کرده بودن .. زن پرشهای کیر داخل کسشو خیلی آروم حس می کرد .. و سینا لحظاتی بعد کیرشو از توی کون تمنا بیرون کشید و با نوک کیر آبو فرستاد داخل کون تمنا ..
-کامی جون من حالا می کنم توی کون زنت .. تو هم اگه جا داشتی و تونستی یه چند ثانیه ای این کارو بکن . زود می کشیم بیرون . این فقط برای هیجان کاره و این که نشون بدیم شما از آدمای روز دنیا چیزی کم ندارین . باید به روز باشین . توانا .. آماده .. تمنا استرس داشت . این که دو تا کیر بره توی کونش ..
 کامی : میشه یه خواهشی بکنم از شما سینا جون عزیزم ;
-بفر ما آقا کامی .. ..
کامی: من و تو جامونو عوض کنیم . چون من می خوام که بیام پشت زنم و ببینم چه جوری جفت کیر کنار هم قرار می گیره و اون حالت سوراخ کون تمنا جونو هم ببینم . خیلی حال میده ..
سینا : داداش صاحب اختیاری . هر جوری که امر بدی ما در خد متیم . ولی من دوست دارم وقتی که از این جا میرم شما دو تا با شور و هیجان و عشق و حال همدیگه رو بغل کرده باشین . تشنه هم باشین . طوری که اگه منم نباشم شما عطش همو داشته باشین . حالا مجبور نیستین که حتما یکی مث من بیاد و بهتون حال بده .. با دیدن فیلم و خوندن داستانهای مهیج سکسی محفل خودتون رو گرم تر می کنین ..
 کامی : فدای تو آقا سینا . تا یه مدت باید همراه ما باشی .
سینا : نه به این صورت که هر روز بیام . این اعتیاد میاره ..
کامران به این فکر می کرد که سینا چه پسر با وجدان و شرفیه که حتی حاضره در آمد کمتری داشته باشه ولی هدفشو فراموش نکنه و مشتری مداری رو از یاد نبره  . در هر حال کامران و سینا جاشونو عوض کردند .. کامران یه کرمی هم آورد که با اون سوراخ کون زنشو چرب کنه . سینا یواش یواش حس می کرد که داره خسته میشه . ولی می دونست یه پاداش خوبی در انتظارشه .. از طرفی تماشای کون تمنا اونو هیجان زده اش کرده بود .  این لحظات هم به سرعت می گذشتند و هم خیلی طولانی شده بودند . اون اسیر احساسات متضادی شده بود .. نمی دونست علت این دگر گونی ها چی می تونه باشه .. کامران همراه  با کرم انگشتشو فرو کرد توی کون زنش ..
تمنا : آخخخخخخخ کامی .. کامیییییی کونم کونم ..
 کامی : چیه زن تو که الان طاقت انگشت منو نداری کیر سینا جونو چه جوری تحمل می کنی . تازه  این کونت باید دو کیره هم کار کنه .
تمنا : سینا جون قلقشو داره که چه جوری باهام ور بره ..
 سینا که اون زیر دراز کشیده بود .. به تمنا گفت
-عزیزم کامی جون هم خیلی به کارش وارده و برای رضایت تو هر کاری می کنه . سینا یه چشمکی به تمنا  زد که متوجه شد باید به شوهرش روحیه بده اونو تضعیفش نکنه .
 تمنا : کامی جون دستت درد نکنه . فدات شم که به فکر منی .. حالا اول کدومتون می کنین توی کونم که یه حالت استاندارد داشته باشه ;
 کامی : من نمی دونم هرچی آقا مربی بفرمایند ما تابع دستورات ایشونیم .
 سینا نزدیک بود از زبونش بپره که چون کیر من کلفت تره اول فرو کنم بهتره و استاندارد کار هم همینه ولی حس کرد که اگه اینو بگه ممکنه باعث ناراحتی و سر خوردگی کامران شده در برابر زنش احساس ضعف کنه .. این جوری گفت ..
 -کامی جان من چون این زیر دراز کشیدم و دید ندارم اگه تو زود تر کیرت رو فرو کنی توی کون زنت واسه این که رادار من هدف رو پیدا کنه ممکنه به مشکل بخوره . برای همین اگه امکان داره اول من کیرمو بکنم توی کون زنت بعد شما که از اون پشت دید داری می تونی با تسلط از کناره های کیر من کیرخودت رو تا اون جایی که خانوم خوشگل و خوش کونت احساس درد نکنه فرو کنی توی کونش ..
سینا وقتی به این صورت از کون و از زن کامران حرف می زد حسابی شوهره رو به وجد و هیجان آورده بود . …. ادامه دارد … نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا