پسران طلایی 84

-اوووووووههههههه چقدر لذت می برم خوشم میاد .. از این که  تن لخت تو رو در آغوشم می گیرم . سینا باور کن وقتی بابابات از دواج می کردم این حسو نداشتم -مامان . چی داری میگی هر دوره از زندگی واسه خودش یه حس و حالی داره . می دونم اون موقع هم دارای شور و نشاط و یه احساس قشنگ بودی . می دونم همیشه همین بودی .. شاید واسه اینه که چون الان  سنت بالا رفته …-چی ; چی داری میگی ; به نظرت من خیلی پیر شدم ; -نههههههه مامان کی این حرفو زده . تو هیجان یه دختر تازه بالغو به آدم منتقل می کنی .-بازم که داری سوتی میدی . ولی من خودم می دونم چرا تو این حرفو داری می زنی . می دونم که فقط منو دوست داری و فقط با منی . تو فقط داری با من عشق می کنی . حال می کنی . جوووووووووون .. آخ من فدات شم پسرم .. کف دست سینا رو کس مادرش قرار داشت و سارا هم با کیر پسرش بازی می کرد .. -منو ببوس ببوس بغلم بزن . چند بار بهت بگم کسم می خاره .. -مامان بخوابیم بعد از خواب سکس کنیم چه طوره -نهههههه نههههههه من همین الان می خوام . چقدر انتظار بکشم . شاید بعد از خواب یه کاری پیش بیاد و نتونیم با هم باشیم . -آههههههههه تو چقدر داغی سارا جون .. سینا سینه های مادرشو به نوبت با دو تا دستاش می گرفت و اونا رو به دهنش نزدیک می کرد و نوکشونو می مکید .. -سینا من کیر می خوام . زود باش .. -مامان چه خوشگل میشی وقتی ناز و عشوه می کنی . -مگه عشوه هام خریدار داره -به قیمت دنیا می خرمش -پولشو داری ; -حتما نیازی نیست که پولشو داشته باشم . می تونم با یه جنسی معامله کنم .. بعد که دنیا رو خریدم اونو تقدیم تو می کنم . -باشه سینا قبوله . ولی دنیا که بی وفاست . با بی وفایی دنیا چه جوری کنار بیام ; -نمی دونم . به هر حال دنیا با تمام بی وفایی هاش طوریه که آدماش می تونن نسبت به هم با وفا باشن . با همه بی ارزشی هاش ارزش داره چون آدما می تونن عاشق هم باشن و خالصانه همودوست داشته باشن .. -سینا چه حرفای قشنگی می زنی ! واسه این که یه معشوقه قشنگ در کنار خودم دارم . و هوس اون معشوقه رو کردم . -زود باش . زود باش . اگه الان آتیشم نکنی و خاکسترم نکنی طوری جیغ می کشم که اون دو تا دختر بیان و متوجه شن که تو چقدر بیرحمی .. -مامان اون وقت می خوای رودابه رو هم وسوسه کنی که خودشو به من بچسبونه . سارا جون خیلی آروم و با دلبری گوشمو کشید و گفت نکنه خودت وسوسه شده گلوت پیشش گیر کرده باشه ; -نههههههه .. بیا بغلت بزنم . بدن داغ و پر حرارت سارا  مماس با بدن پسرش سینا شده بود . کیر  گرم سینا رفت روی کس سارا ..  زن بازم به یاد اولین سکس خلافی که کرده بود افتاد .. با همین پسرش سینا که به علت نقابدار بودن اونو نشناخت و هنوزم فکر می کرد که یک غریبه باهاش سکس کرده .. در حالی که سینا آگاهانه با مادرش سکس کرده بود که اون نره وبا بیگانه عشقبازی نکنه .. چقدر بدن سینا به بدن اون پسر شبیهه .. استخون بندی هاش .. موهای سینه اش .. کیر سینا وقتی یواش یواش راهشو به طرف کس سارا پیدا کرد اون داشت با موهای سینه پسرش بازی می کرد .-اوووووههههههه مااااااااماااااااان کیرم .. کیرم .. و طرف کست چقدر گرمه .. داره منو می سوزونه و میره . من آتیش گرفتم . آتیش گرفتم . سینا از اونجایی که این چند روزه کلی انزال شده بود اون قدر مادرشو کرد و کرد تا اونو به ار گاسم رسوند به صورتی که دیگه وقتی که زن ارگاسم شد بازم  دست از گاییدن مادرش بر نداشته بود . -اووووووفففففففف سینا سینا جوووووووون کسسسسسسم کسسسسسسم اگه بدونی چقدر آتیش گرفته و بهش حال دادی . من دیگه از حال رفتم . دلم می خواد همین جا زیر کیر تو بخوابم .. من هنوز تشنه ام . سینا .. کسم تشنه شه .. امروز زیاد آب نریختی -ماااااماااااااان سارا جون این همه توی کست خالی کردم .. -ما رو رنگ نکن پسرم . ذره ذره کسم ازش داره آتیش می باره . هر قطره آب کیر تو که به این ذره های داغ می رسه یه آتیش و بعدش یه خنکی خاصی به وجود میاره که دلم می خوادهمیشه در همین حال بمونم . هنوز تشنمه هنوز داغم . فقط یه نموره ای از تشنگی ام کم شده .. -خیلی بلایی مادر . -چیکار کنم از بس بابام سرم کلاه گذاشته من دیگه نمی خوام سرم بی کلاه بمونه . .. سینا کیرشو کشید بیرون و در حالی که سر کیرشو نشون مادرش می داد گفت مامان منم  سرت کلاه گذاشتم دیگه . دو تایی برهنه و زیر ملافه و لخت در آغوش هم به خواب رفتن .. ساعتی بعد سانازواسه این که ببینه اونا ناهار خوردن یا نه  در زد و جوابی که نشنید از لنگه  در که وجبی باز شده بود مادرشو دید که با شونه هایی لخت سرشو گذاشته رو سینه سینا که اونو هم تا ناحیه سینه بر هنه می دید . ملافه تا یه حدی پایین اومده بود که فقط قسمتی از بدن اونا رو نشون می داد . اون نمی دونست چی فکر کنه . . .. رفت به سمت دستشویی تا اشکاشو عقده های دلشو اونجا خالی کنه ….. ادامه دارد .. نویسنده … ایرانی

دکمه بازگشت به بالا