پسر عمو گولم زد

تو بچگی خیلی کار های شلوغی کرده بودم. کلا بچه کنجکاو و شلوغی بودم . تو سن قبل از مدرسه حتی در مورد سکس یه چیزایی میدونستم و تو همون سنا بارها لای کون همسنام مالیده بودم و اونا هم مالیده بودن و میدونستم این کار ها زشته و نباید در این مورد خانوادم چیزی بدونه. ولی دوست داشتنی بود برام مخصوصا وقتی من جلو می بودم و یکی از پشت منو بغل میکرد و کیرشو میگذاشت لای کونم رو دوست داشتم و هر چی هم سن داشتم تو روستا باهاش این تجربه رو داشتم و بیشتر هم من پیشنهاد میدادم. همیشه پیشنهاد ۵۰ به ۵۰ میدادم اما لذتم وقتی بود که من مفعول بودم و کیر طرف تو باسنم بود. گذشت و گذشت تا اینکه وقتی کلاس چهارم بودم با پسر عموم تو یه باغی بودیم که اون کیرشو نشونم داد. اون حدود ۶ سالی از من بزرگتر بود و کیرش خیلی بزرگتر هم بود. من وقتی کیرشو دیدم عقل از سرم پرید .داد دستم کیرشو . یادمه تو دستم جا نمیشد از بس بزرگ بود و حسابی با کیرش ور رفتم. هی میخواستم بهش پیشنهاد بدم که همو بکنیم اما چون بزرگ بود روم نمیشد. تو دلم غوغا بود که طعم این کیرو هم بچشم که خودش بهم گفت میدی یه دست بکنمت! منم خندیدم گفتم نه ولی نصف نصفو هستم گفت باشه. گفت اول من که گفتم نه اول من، اونم گفت پس بیخیال که فورا گفتم باشه باشه اول تو. بدو بدو رفتم یه جای خلوت که دیدم پسر عموم کیر گندشو گرفته تو دستش و پشت سرم میاد. خیلی ذوق داشتم خیلی. شلوارو کشیدم پایین و رفت پشتم و برگشتم کیرشو نگاه کردم چه کیری داشت لامصب. نتونستم و بهش گفتم من کیرتو تف بزنم تو هم کون منو تفی کن که یه نیش خندی زد و قبول کرد. زحمت تف هم با من بود.(فکر کنم اون شنیده بود من با دیدن کیر وا میدم و دنبال فرصت بود که به دست آورد) خلاصه گفت قمبل کن که کردم و کیرشو گذاشت لای سوراخ و گفت لذتشو ببر. مالید لای کونم و من از لذت داشتم پرواز می کردم. یه کیر بزرگ و سفت و گرم و چسبنده لای کونم بود و تو بغلش بودم و دستاشو قفل زده بود دور کمرم. حسابی تو کیف بودم. بهترین لذتی هست که تا الان چشیدم اما یهو از بغلش پریدم و گفتم توروخدااینطوری نکن . گفت من اینطوری دوس دارم . هر چی اصرار کردم تو کتش فرو نرفت . و با التماس گفت من اینطوری دوس دارم و تو چشاش هم یه حسی بود که اگه ندی میرم میگم به بقیه. مجبور شدم قبول کنم و دوباره رفت پشتم و هرچی داشت و نداشت فرو کرد تو. احساس کردم کیرش از نافم زد بیرون و دردی منو گرفت که چشمام جایی رو ندید.بعد کشید بیرون و دوباره زد تو و شروع کرد به تلمبه. تلمبه میزد و صدای گوز میدادم. با خودم میگفتم چه اشتباهی کردم و می گفتم اخه چرا من الان تو این وضعیت باشم. میکشید بیرون و با تمام وجود میزد تو. کیرش چند بار خطا رفت و وارد سوراخ نمی شد که یبار وقتی خطا رفت گفت آخ کیرم شکست. حس تحقیر وجودمو فرا گرفته بود و اون با یه ریتم منو می گایید و تلمبه میزد. میگفت لپ کونتو بکش همه‌ی کیرم بره تو . منم مطیعش بودم و هرچی زور داشتم لپ کونمو میکشیدم که زودتر تموم کنه و هر دقیقه تکرار میکرد محکم بکش لپ کونتو. کونم جر خورد رسما هم به خاطر کیرش هم اینکه هرچی زور داشتم با دستام کونمو وا میکردم. دل درد و سوزش با هر تلمبه بیشتر میشد. وقتی تو نگه می داشت و فشار میداد پاره میشدم. از خودم بدم اومد که اونجور تحقیر میشدم. نمیدونستم کردن واقعی همون دخوله و من نباید به کسی که ۶ سال ازم بزرگتره میدادم.بعد هفت هشت دقیقه فشار داد و کیرشو کشید و ولم کرد و من زود بلند شدم اما خمیده شده بودم و نمیتونستم راه برم. قصدش تحقیر من بود تا گاییدن. با گاییدنش زندگیمو تموم کرد همونجا و وقتی به دوران قبل اون ماجرا فکر می کنم حس میکنم چقدر معصوم و ساده بودم تا سن ده سالگی. اما بعدش دیگه زندگیم تموم شد. کاش همون ده سال رو زنده بودم و بعدش رو میمردم که با آبرو زندگی کرده باشم. الانم وقتی به اون چند دقیقه گاییدنش فکر میکنم حشریت تمام وجودمو میگیره و حس مفعول بودن بهم دست میده و تا جق نزنم آروم نمیشم. یعنی هر روز به یاد اون چند دقیقه باید بزنم وگرنه دیوانه میشم. الانم هرجا منو ببینه با نگاهش اون کونی که بهش دادمو به یادم میاره یه نیش خندی بهم میزنه. گاهی به خودکشی فکر میکنم

نوشته: پیام

دکمه بازگشت به بالا