پوراندخت (۴)
…قسمت قبل
بعد از اون شب رویایی خواب خوبی کردم که چسبید صبح با صدای مامان به زور پاشدم که میگفت پاشو تا دیر نشده مدرسه. منم یه کش دادم خودمو پاشدم لباس پوشیدم رفتم دستشویی بعدشم صبحانه رو زدم.
لباسامو پوشیدم موقع رفتن رفتم بغلش کردم
الناز:نکن آریا اذیتم نکن من:کاری ندارم مامانی الناز:زود باش برو دیرت شد من:چشم، مرسی بابت دیشب خیلی حال داد قربونت برم دوست دارم عشقم الناز:دیگه خبری نیست با اون کار دیشبت من:عشق منی خداحافظ. بعد یه لب جانانه ازش گرفتم و رفتم.
میدونستم اعصابش خورده بابت اون دیشب پس گفتم امروز خبری نیست. رفتم مدرسه و اومدم امتحان میان ترم داشتم فرداش شبش خواستم بوسش کنم نمیذاشت. منم چیزی نگفتم رفتم خوابیدم تو اتاقم. فرداش رفتم مدرسه باز امتحانمو خونده بودم دادم یه نمره خوبیم گرفتم خیلی خوب شدم اومدم دادم برگه رو بهش که گفت آفرین وظیفته نمره خوب بگیری خیر سرت. دوباره اون شب نزاشت بوسش کنم چیزی نگفتم و گذشت. دیگه جق نمیزدم ولی بدمور دلم کس میخواست مخصوصا با اون دافی که تو خونه بود. یه میلف جذاب راه میرفت جلوم بهم نمیداد اذیت میشدم.
اون شبم گذشت دیگه و گذشت تا شد ۴ شنبه. ۵ شنبه جمعه من تعطیل بودم پس باید برنامه میکردم باهاش دلم هم خیلی میخواست بدجور راست بودم از جمعه هفته پیش. صبح از پشت بغلش کردم ممه هاشو گرفتم چسبوندم با باسن نرمش. الناز:نکن آریا ولم کن. من:نیاز دارم بهت الناز:گفتم نه من:میخوامت مامان ازم دوری نکن یه هفتس محل نمیدی بدجور حالم بده. الناز:به من ربطی نداره ول کن من:به تو ربط داره با این باسن نرم جلوم راه میری همش دست توعه. الناز:سر صبحی آخه ولم کن آریا توام عادتت شده. من:امشب کار میخوام ازت الناز:چه کاری؟ من:زنو شوهری توی تخت الناز:بيشعور من مادرتم آریا. من:باشه مامی امشب میخوام من نمیدونم. یه زره مالوندمش سینه هاشو بدنشو کیرمم مالوندم به باسن نرمش بعد گردنشو خوردم. الناز:نکن آریا الان آخه سر صبح ولم کن. من:امشبو فردا مال منی. الناز:بسه نکن. ول کردم یه لب گرفتم و رفتم. اون روز تو مدرسه همش به فکر شب بودم که چی میشه. تموم که شد نرفتم خونه نشستم تو پارک برای خودم تا بعد از ظهر که بهم زنگ زد. برداشتم الناز:سلام ، معلومه کجایی ساعت ۷ عه مگه تو ۲ تعطیل نمیشی. من:آره ولی نمیام خونه بیام چیکار الناز:کدوم گوری پاشو بیا ببینم من:نمیام الناز:چرا؟ من:امشبم میخوای اذیت کنی منم حالم بد میشه رفیقم میگه یه جایی رو سراغ داره داریم میریم اونجا حالمونو خوب کنیم الناز:بیا ببینم آشغال خفه شو من:نه دارم میرم دیگه الناز:بیا ببینم میخوای بری با خراب تا هزار تا مریضی بگیری. من:آره تو که نمیزاری مجبورم. الناز:پاشو بیا خونه میگم من:نمیام الناز:الان بری اونجا حالت خوب میشه من:آره الناز:برو گورتو گمکن پس دیگه خونه هم نیا. بعدم قطع کرد. من اصلا نمیخواستم برم اونجا چون نداشتم کسیو اصلا فقط چاخان کردم ببینم چیکار میکنه اگرم نمیگرفت میرفتم خونه میگفتم کردم الکی. دوباره ۱۰ دقیقه بعدش زنگ زد جواب دادم الناز:پاشو بیا من:گفتم که نمیام الناز:پاشو بیا حرف بزنیم من:در مورد چی؟ الناز:تو بیا حرف میزنیم ببینم چته من:من میخوام مامان چه حرفی آخه؟ الناز:باشه بیار گورتو فعلا خب حالا.
پاشدم رفتم خونه رسیدم تو درو که باز کرد رفتم تو اومد یه چک زد زیر گوشم. الناز:از کی تا حالا با خراب میخوای بری کیه این رفیقت؟ من:هیچکی الناز:میگم بنال کیههه من:نمیشناسمش الناز:اسمش؟ من:احمد. الناز:دیگه نبینم با الدنگ بپریا فهمیدی من:باشه. الناز:بدو حموم بعدم لباساتو عوض کن. رفتم حموم اومدم الناز:بیا شام بخور زود. حرف گوش کن شده بودم تازه پشمام با کل موهای بدنمو هم زدم چون میدونستم یه جورایی امشب میده. نشستم شام رو بخورم اومد کنارم. الناز:اون شب چی خورده بودی راستشو بگو من:از این قرصا الناز:خجالت نمیکشی؟ نمیدونی چه ضررهایی داره؟ من:دلم بیشتر می خواست خب چیکار کنم؟. با بغض یا کریم داشتم اینارو میگفتم بغض کردم الناز:دیگه بدون اجازه من آبم نمیخوری فهمیدی؟ من:آره الناز:دیگه نبینم بخوای بری با زن خرابا فهمیدی؟ من:بله الناز:اونا هزارتا مرض دارن کثیفن من:باشه الناز:بعدشم من خودم برنامه داشتم برای این کار یا مشکلت بقول خودت، اگه زور نمیکردی برنامه رو اجرا میکردم الان هر شب گیر توام من با این درخواستات. من:من که پسر خوبی شدم تو اذیتم میکنی الناز:قرار نشد با من سکس کنی که من مادرتم گفتم یه کاری میکنم نه این من:حالا که شد منم لذت بردم دیگه چیکار کنم دلم میخوادت مامانی الناز:الان دلت بدن منو میخواد من:اوهوم الناز:اوهومو کوفت خجالتم خوب چیزیه. شروع کردم اشک ریختن. یه دو دقیقه فقط سکوت کرد بعد نگام کرد گفت الناز:خب الان چی میخوای من:قول میدم مامانی کاری نکنم ناراحت شی الناز:خب به درک من:فقط ۵ شنبه جمعه ها دیگه کاری ندارم همین الناز:عه خوش به حالت میشه که من:قول قول میدم دیگه هیچوقت اذیت نکنم قول فقط همینو میخوام الناز:نه ماهی یکبار فقط من:نه مامانی توروخدا قول دادم اذیت نکنم دیگه الناز:ماهی یکبار گفتم من:هر مردو زنی به ۳ بار در هفته نیاز داره مامان الناز:بس کن یا بزنم تو دهنت من:گفتم قول میدم هیچ وقت اذیتت نکنم دیگه تروخدا تروخدا تروخدا تروخدا جون من جون من مامانی. الناز:ول کن من برم حموم توهم با این کارات خستم کردی. دلش سوخت قبول کرد ولی جلوی من به روم نیاورد. رفت حموم یخورده هم طول کشید منم رفتم تو اتاقم گرفتم بخوابم بعد نیم ساعت مامان اومد بیرون از حموم. رفت تو اتاقشو دید من نیستم. موهاشو خشک کرد با حوله بود اومد تو اتاقم من دراز کشیده بودم درو که باز کرد نور انفتاد تو اتاقم برگشتم نگاهش کردم دیدم با حوله از این آستین دارا بلنداس.
الناز:بیداری؟ من:آره الناز:چته؟ من:حالم خوب نیست الناز:چرا؟ من:نمیدونم اعصابم خورده الناز:چیزی میخوری؟ من:نه بیا تو الناز:بزار لباس بپوشم بیام من:نمیخوام همینطوری بیا. فهمید چی میخوام خودش منظورمو گرفت یه نچ کرد اومد تو اتاقم چراغ خوابو روشن کردم که ببینمش من:درو ببند الناز:بزار باز باشه حوا بیاد من:نه ببند مامانی. درو بست پشت سرش اومد تو من:بیا. اومد نزدیک تر که گفتم من:بیا رو تخت پیشم الناز:تختت کوچیکه آریا اذیت میشی من:بیا مامان. آروم پتو رو زدم کنار اومد روی تخت پیشم دراز کشید کنارم. منم تو چشماش نگاه میکردم که آروم نزدیک لباش شدم رفتم توی لباش شروع کردم خوردن و میک زدن. مامان هم همراهی میکرد باهام سرمو گرفته بود صورتمو نوازش میکرد که منم بند حولشو باز کردم حولشو زدم کنار. اون ممه های سفیدش دیوونم کرد. رفتم لاشون شروع کردم خوردن و فشار دادنشون. الناز:بدنم خیسه آریا بزار برم تو اتاقم خشک کنم خودمو آیی آههه من:نه مامی همینطوری خوبه الناز:از دست تو. فقط میک میزدم و لیس میزدم اون سینه هارو آروم دستمو بردم پایین گذاشتم روی کسش و شروع کردم مالیدنش. الناز:آیی اونجا نه اونجا نبر دستتو. من:بزار توعم حال کنی مامی الناز:نگران من نباش من بلدم چطوری لذت ببرم تو کارت رو بکن. منم رفتم توی ممه هاش دوباره بعد بغلش کردم و چسبوندمش به خودم. حالا دستشو گرفتم گذاشتم روی کیرم و به کارم ادامه دادم. اونم بعد چند دقیقه بغلم کرد و دستشو برد توی شلوارکم و کیرمو گرفت. شروع کرد مالوندن کیرم و بوس کردن سرم و نوازش کمرم منم تا میتونستم میخوردم فقط. بعد چند دقیقه دیگه خودش تیشرت منو درآورد از تنم و شلوارکم رو داد پایین منم حوله رو جرات دادم از تنش در بیارم. لباس رو گذاشتم پایین با حوله. وای چه کسی شده بود امشب بدنش سفید بدون یه تار مو. با کس شیو شده و بدن خوشبو. ممه هاشو یه ذره دیگه خوردم دراز کشیدم روش. الناز:آخ سنگینی آریا. من:روت نمی افتم کامل مامی ببخشید. الناز:لباسارو بزار بالا کثیف نشه حوله رو هم بردار اول. من:کثیف نمیشه مامی بزار تمرکز کنم. الناز:تمرکز کن باشه بیا. رفتم توی لباش شروع کردم خوردنش و میک زدن گردنش اونم بغلم کرد پاهاشم کامل برام باز کرده بود. تو گردنش بودم داشتم لیس میزدم که شروع کردم حرکت دادن کیرم روی کسش ولی توش نمیکردم. یه ذره که این کارو کردم خودش دستشو برد بالا سر تختم کرم رو برداشت زد به دستش کلی زیاد بعد برد پایین و کیرمو گرفت کل کیرمو کرم زد قشنگ نرم کردش مالوندش کرم رو روی کیرم. من دیدم اینکارو کرد اومدم رو لباش و شروع کردم خوردنشون. کیرمو صاف کرد گذاشت روی کسش بعد دستشو برد پشت کونم و باسنمو به خودش فشار داد. من تو لباش بودم که فشار اول رو دادم لباشو جدا کرد آه بکشه. منم کله کیرمو دادم تو رفتم روی گردنش شروع کردم لیس زدن.بعد کل کیرمو هل دادم توش و تا ته کردم تو کسش در گوشش شروع کردم آه کشیدن و حرف زدن. سفت بغلش کرده بودم اونم منو سفت بغل کرده بود. بعد اینکه هل دادم تو کسش پاهاشو آورد بالا ولی خم بود پوزیشن میشِنری میگن بهش. خودشم شروع کرد آهو اوه کردن الناز:آههههه آههههه آیییی آهههه من:آههههه مامانی آههههه اووووففف آهههههه آخیش آهههه الناز:آریییاااا اروم تر آههههه من:چشم مامی چشم زندگیم آههههه
الناز:آههههه آهههه اوووف آهههه همین سرعت خوبه
من:آهههه مامانی آهههه مامانی آهههه چقدر تنگه آهههه
الناز:بعد بابات آههههه با کسی نبودم عزیزم آههههه آهههه من:قربون مامان خودم برم آهههههه آههههه
الناز:خدا نکنه آیییی آهههه تندش نکن آهههه من:چشم هرطوری تو بخوای مامی آهههه عاشقتم آهههه آههههه
الناز:آههه آریاا آییی آییی آهههه خدا آهههه آههههه
من:آهههه مامانی دوست دارم آهههه مامانی آهههههه
الناز:آهههه آریییااااا اخخخخخ آههههه آههههه.
اسممو که صدا زد رفتم تو لباش شروع کردم خوردن میک میزدم عین گشنه ها بغلش کرده بودم سفت انگار پرنده بود در میرفت. هر تلمبه ای که میزدم آروم بود ولی بازم زیرم حرکت میکرد این زن. خیلی حال میداد با ۱۶ سال سن تلمبه بزنی تو زن ۳۶ ساله تازه اونم به این خوشگلی و زیرتم بالا پایین شه با هر تلمبه. بغل تو بغل عین عاشق معشوقا بودیم من:آهههه مامانی اهههه مامان الناز:جاانم آهههه من:چرا انقدر سفیدی اووف براقی الناز:آههه ما خانوادمون سفیده کلا تو هم به ما رفتی من:جووون مامان سفیدی تورو دوست دارم الناز:آهههه آااهههه جانم آهههه عزیزم آههههه آههههه
دیگه آرومکردن فایده نداشت آبم داشت میومد نمیخواستم طولش بدم لاشی بازی شه من:آههههه مامانی آهههه داری میاریش آههههه سفیدی تو کار خودشو کرد آهههه الناز:آههههه آریا آههههه اوووففف
من:آهههه مامانی آههههه بیارش برام چقدر داغه اونجات آههههه. یه دستم از زیر گردنش رد شده بود اون یکی از کمرش سفت بغلش کردم گفتم من:مامی آهههه پاهاتو دورم حلقه کن آهههههه الناز:آیییی آههههه آریا آهههه. اونم حلقه کرد پاهاشو آروم انداخت پشت کمرم سفت بغلم کرد من:آهههه مامان چقدر داغه آهههههه مال خودمی مامی دوست دارم آهههه آههههه.
شروع کردم تند تر تلمبه زدن به نشانه ی ارضا
الناز:آههههه آریا آهههه آهههه خدا آهههه آهههههه آهههه
من:آهههه مامانی آهههه مامی آهههه آهههه آهههه عاشقتم. کیرمو فشار دادم ته کسش و شروع کردم ارضا شدن. آبم اومد کل آبمو ریختم تو کسش همینطوری عقب جلو میکردم و میریختم آبو توش. آبم پاچید همش تو کسش و خالی شد اون تو بهترین ارضای عمرم بود خیلی حال داد. من:آههههه آهههه آهههه آخیییششش الناز:آخخ اووف آهههه. بعد اینکه آبم اومد و همشو تو کسش خالی کردم همونطوری روش خوابیدم و دراز کشیدم لب بازی میکردم باهاش.
در حین لب بازیمون یه چک سکسی محکم زدم به لپ باسنش. لب بازیو متوقف کرد تو چشمام به حالت جدی و هم زمان سکسی نگاه کرد الناز:خوشت اومده ها من:خیلی خوبه الناز:اومدی دیگه من:آره اومدش الناز:برای چی میریزی توم من:کجا بریزم؟ الناز:بریز بیرون من:توش داغه حال میده الناز:منو بدبخت میکنه من:نمیشی نترس قربونت بشم الناز:قربونم نشو پسر خوبی باش فقط من:چشم تو هم مادر خوبی باش مامی الناز:دیگه از این بیشتر؟ من:این دو روز آخر هفته رو مال خودم باش بزار خوش بگذرونم الناز:پشت هم ضرر داره برات من:نه نداره مامی تو کاریت نباشه بگو باشه فقط الناز:قول میدی پسر خوبی باشی؟. کیرمو شروع کردم دوباره حرکت دادن تو کسش داشتم بازم راست میکردم. من:قول میدم مامی آهههه الناز:قول بده هر چی گفتم بگی چشم آییی من:قول میدم مامی آههههه الناز:آهههه بازم دلت میخواد که ؟ من:آره مامی الناز:قول هاتو یادت میمونه آهههه من:اره مامی آره آههههه. الناز:آهههه بازم بلند کردی برام من:بگو باشه مامی بگو باشه برای منی الناز:باشه آهههه عزیزم باشه آهههه. نگه داشتم گفتم من:پس برگرد مامان الناز:چرا؟ من:میخوام بخوره به باسنت موقعی که میزنم توش الناز:از پشت که نمیزارم من:نه میخوام بغلت کنم از پشت بکوبم توش الناز:بکوبی(با خنده)؟ از این خبرا نیست من:نمیکوبم باشه برگرد مامی. کشیدم بیرون کیرمو از کسش اونم با عشوه ی زنونه خودش برگشت و خوابید. چه کون سفید و نرمی داره قابل بیان نیست. گنده نیست کونش که کیرت توش غیب شه ولی کوچیک هم نیست نرماله. اول یه ذره بوس کردم باسن خوشگلش رو و مالوندم بعد کرم زدم به کیرم بعد چند تا چک آروم سکسی زدم بهش که قرمز شد. الناز:داری تلافی این یک هفته رو میکنی؟ من:یک هفتس دوری میکنی ازم الناز:درد میگیره آریا نزن منو پسرم عزیزم. من:چشم مامانی الان یه طوری میکنم که بی حساب شیم سر این هفته عذابی که بهم دادی.الناز:نمیخواستم بخدا اذیت شی که پسرم. منم زانو هامو گذاشم روی رونش کیرمو تنظیم کردم من:یه زره بیار بالا که بره توش. اونم گوش کرد یه ذره باسن رو داد بالا الناز:بیا.
گذاشتم روی سوراخ کسش دقیقا بعدم هل دادم تو کل کیرمو الناز:آهههههههه آهههه آریاااا من:آههههه مامان جووون. دندونامو بهم فشار میدادم ار حرس لپای باسن رو گرفته بودم تو مشتم فشار میدادم الناز:آریاااا اهههههه نکن اونطوری درد داره ول کن. ول کردم لپ کون رو دراز کشیدم روش قشنگ پاهاشو باز کرده بود وسط پاهاش دراز کشیدم. یه تلمبه زدم که کونش لرزید یه صدای تالاپ هم داد حال کردم. من:آهههه مامان عجب بدنی داری اوووف الناز:آهههه کشتی منو آهههه من:امشبو فردا زن منی کلا مال منی الناز:بیچاره زنت آخخخ آیییی آهههه من:زن من تویی دیگه مال منی. دراز کشیدم کامل روش با دست چپ از زیر گردنش رد کردم و بغل کردم دست راستمم بردم پایین بغلش کردم ممه های گندشو میمالیدم و تو مشت فشار میدادم. الناز:آههههه آیییی از کجا یاد گرفتی تو آهههههه
من:آهههه خوشت اومده زن؟ الناز:یاد گرفتی اوووف.
شروع کردم تلمبه زدن از پشت توی کسش. با اینکه آروم میزدم ولی صدای خوبی میداد از همه بهتر آه ناله مامانم بود که حشریم میکرد. الناز:آهههه آهههه آریا آهههه. موهاشو با دستش داد کنار رفتم سمت راست گردن و گوشش رو خوردم. الناز:آهههه آهههه یه خورده بزرگ شده اوووف من:مال منی مامان اههههه میکنمت الناز:آهههه آههههه زیرت گیر افتادم دیگه آهههه چیکار کنم. گردنشو میک میزدم سفت توی بغلم گرفته بودمش. با هر تلمبه هم اون آه میکشید هم من از بس کسش تنگ بود کل اتاق صدای تلمبه های من بود. میکردم توش بدنم میخورد به کونش و صدای دلنشینی میداد. من:آهههه زن مال منی تو آههههه آهههه الناز:هیچوقت فکر نمیکردم با نوجوون بخوابم آههههه
من:الان حال میده یا نه آهههه آهههه آهههه الناز:آیییی آهههه یخورده آهههه من:بزاری کس تورو بخورم بیشتر حال میده الناز:آهههه بعدا بعدا آههههه من:چرا کست تنگه انقدر زن هااا آههههه الناز:ندادم به کسی خب آهههه آهههه من:کیر منو دوست داری یا نه ها آههههه آهههه الناز:خوبه خوبه دیگه نپرس آههههه حرف نزن من:اینو بگو فقط آهههه مامان چقدر داغه الناز:داغه دیگه آهههه داغه آههه من:امشب زن کی تو مامان آهههه الناز:نپرس آریا آهههه حرف نزن آهههههه
من:بگو مامان زن کی تو آهههه بگو دیگه آهههه زن کی تو الناز:آههه زن تو آیییی زن تو زن تو آهههههههه من:زن خودمی آههه بده لباتو شوهرت بخوره آههههه.
برگردوند سرشو سمتم با یه دستش سرمو گرفت منم لبامو بردم سمتش شروع کرد لب بازی باهام. لبامو میک میزد قشنگ میخورد زبون بازی میکرد باهام.
من:آهههه زن خودمی مامان آهههه جووون الناز:آهههه آهههه زن دوست داری آره؟ من:آره مامان آهههه زنم میشی یا نه الناز:آره عزیزم زنت میشم آههه آهههه آهههه. من:شوهرت میشم خودم میکنمت فقط مامانی آهههه آههههه الناز:آههههه آیییی آریا آریا آهههه خدا
من:آهههه مامان عاشقتم آههه الناز:آهههه خدا آههههه آهههه آییی اههههه. سرعت سکس رو زیاد کردم سفت تر بغلش کردم ممه شو محکم گرفتم مالوندم رفتم تو لباش. اتاق رو صدای تالاپ تولوپ برداشته بود جفتمون عرق کرده بودیم. من:آهههه مامی داری میاریش بازم عجب کس نابی داری الناز:آههههه آریا آههههه آههههه من:آههه زن آهههه آهههه آههههه زن الناز:آریا اییییی آههههه آهههه من:آههه زن خودمی الناز آهههه آههه الناز آههههه الناز:اوووف آههههه آههههه آهههه من:الناز الناز آهههه الناز آلناااز اوووف اووووف الناز:آیییی آههههه آهههه آهههه من:آهههه الناز اومد آههه الناز زن خودمی آهههه آههههه الناز:آیییی آههههه آهههههه آههههه من:آهههه بگیر آبمو آههههه آهههه الناااز آههههه اومد آهههه بگیرش آههههه. ۴ تا تلمبه آخرمو زدم و توش نگه داشتم در گوشش اسم مامانمو صدا میزدم میگفتم زن خودمی اونم آه میکشید و باسنشو به کیرم فشار میداد. نگه داشتم ته کسش کل آبم پاشید بیرون همشو ریختم توش بدون اینکه بیارمش بیرون فقط اون تو نگهش داشتم تا قطره آخر آبم بیاد. همرو خالی کردم توش. در گوشش گفتم من:وایی مامان چه حالی داد کاشکی زنم میشدی الناز:الان پس چی شدم. من:زنم باشی هر شب میبندمت به تخت جر میدم اینو. الناز:بدبخت زن تو. من:وای مامی عالی بود مرسی عاشقتم الناز:آریا جان خسته نشدی؟ من:من که هیچوقت خسته نمیشم ازت ولی امشبو آوانس میدم فردا فقط از خجالتت در میام. الناز:باشه گلم پا میشی برم تمیز کنم خودمو. من:فقط بعدش لخت بیا همینجا بخواب پیشم الناز:باشه عزیزم.
پاشدم که بره. رفت دستشویی اومد منم کشوندمش تو بغلم به کمر خوابید رفتم روش و دراز کشیدم روش لباشو خوردم. الناز:اوووم بازم میخوای نکنه من:نه مامی فقط بخوابم پیشت تو بغلت. الناز:میخوای تا صبح روی من بخوابی؟ من:آره چون صبح دیگه نمیتونی فرار کنی بعدشم جات امنه چیزیت نمیشه اینجا الناز:هههه عجب رومانتیک شدی، باشه بخوابیم همینطوری. بغلش کردم سرشو کمرشو کانل بغل کردم و لب بازی کرد باهاش کیرمم انداختم روی شکمش که یه موقع راست نشه بره توش قشنگ عین بالشت انداختمش زیرم بغلش کردم که بخوابیم.
تا صبح کلی ول خوردیم ولی تو بغلم نگهش داشتم کلی هم جلو خودمو گرفتم که دوباره نکنمش چون بازم راست شد کیرم. صبح بلند شدیم کلی هم ماچ و بوسه. لباس پوشیدیم دوش گرفت دوباره مامان ، به منم لیست خرید داد رفتم تره بار ، مغازه کلی خرید کردم اومدم وقتی رسیدم تو خونه کلی کار داشتیم همرو بهم گفت این کارو کن اون کارو کن انجام دادم و کمکش کردم تو کارای خونه. لباسارو شستم پهن کردم جورابارو با دست شستم تختو مرتب کردم اتاقمو درست کردم خلاصه کلی کار کردیم. موقع درست کردن ناهارم کمکش کردم. میخواست لباساشو عوض کنه که رفتم اتاقش لخت شده بود. الناز:جانم چیزی شده؟ من:نه میشه فقط چیزی که من میخوامو بپوشی؟ الناز:وای خاک به سرم ، چرا؟ من:میخوام امروز خوش استیل باشی بخاطر من. الناز:باشه خوب چی بپوشم الان؟. رفتم تو کمدش یه لگ مشکی خیلی کوتاه داشت تا بالای رونش بود مخصوص باشگاه بود. لگ دقیقا تا زیر باسن رو میگرفت فقط لپ باسن. پاهاش کاملا لخت بود. من:بیا اینو بپوش الناز:واای آریا این چیه چرا این من:دوست دارم توی این ببینمت. گرفت ازم خواست بپوشه که گفتم من:نه مامان بدون شرت بپوش الناز:چی من:شرت زیرش نپوش الناز:عرق میکنم میسوزه من:نترس تا بعد ناهاره فقط. یه لبخند زدم بهش اونم یه نیش خند زد جلوم شرتشو درآورد و لگ رو پوشید. خیلی بهش میومد مخصوصا رونای خوش فرم و سفیدش کشته بود منو بدن ورزشکاریش عالی بود کس قلمبش هم خطش افتاده بود بیرون. گشتم یه تاپ صورتی پیدا کردم تاپ ورزشی بود از اینا که فقط سوتینه و تا زیر سینه هستش پشتش باز زیر و بالاش باز. اونم دادم بهش که گفت الناز:قراره بعد ناهار ورزش کنیم؟ من:آره امروز فقط ورزش میکنیم. با کنایه گفتم اینو. بعدش رفتیم سفره رو چیدیم که یه فکر خوب به سرم زد اجرا کنم بجای تخت چرا وسط خونه سکس نکنم باهاش بیشتر حال میده. غذا رو آوردیم نشستیم خوردیم کلا چشمام روی بدنش بود کیرم راست راست شده بود. قشنگ نگاهامو متوجه شده بود. چشماش روی کیرم بود که باد کرده بود. منم به پاهاش و کسش و سینه ش کلا زیر رادارم بود.غذا رو زود تر از من تموم کرد نشست روی صندلیش پا نشد. نشسته بود به من خیره بود منو با چشمای عسلیش نگاه میکرد هیچی نمیگفت. منم دیدم این به روش خودش داره میگه سکس میخوام خجالت میکشه بیچاره تنها بوده چند وقت کسی رو نداشته الان منم حس جنسی رو فعال کردم. زنا از ۳۰ تا ۴۰ اوج زندگی جنسی رو دارن و بیشترین درخواست سکس مامان منم الان حشری بود نمیتونست چیزی بگه بیا منو بکن با نگاهش بهم میفهموند. منم خوردم غذارو تموم کردم روشم یه نیم لیتر آب خنک خوردم فقط. الناز:تشنته؟ من:آره الناز:خب بخور آب بازم من:تشنه آب نیستم تشنه توعم. الناز:آها فهمیدم خب الان میخوای منو بخوری؟ تازه غذا خوردی که من:برای تو همیشه جا هست. یه نگاه به در اتاقش کرد منم نگاش کردم که یعنی میخوام بکنمت.
پاشد بره که سریع پاشدم جلوش وایسادم. این دفعه چسبوندمش به خودم با یه دست. دستم اول رو کمرش بعد رفت روی کون. صورتم رو نزدیکش کردم تا دمه لبش بردم که خودش بغلم کرد لب گرفت ازم. لبامو میخورد میک میزد قشنگ زبونشو تو دهنم میبرد حال میکردم. لب تو لب بودیم که من شلوارکم رو دادم پایین درآوردم خودش کیرمو گرفت تو دستش باهاش بازی میکرد زیرپوشم هم درآوردم. الناز:کرم تو اتاقه بریم تو اتاق من:نه همینجا خوبه الناز:همینجا؟ من:آره.
بعد تعجب کرد منم برش گردوندم از پشت بغلش کردم رفتم تو گردنش. بردمش سمت اپن آشپزخونه قدم به قدم. چسبوندمش به اپن خودش دستاشو گذاشت اونجا روی اوپن. لگ رو دادم پایین تا نصفه نشستم زمین رفتم لای باسنش شروع کردم خوردن همه جا کس و کون و مالیدن کسش. آه ناله ش در اومد. یه ذره خوردم که فقط خیس شه کسش یه زره هم انگشت کردمش که فکر کنم خوشش نیومد چون اسممو داد زد. پاشدم کیرمو تف زدم گذاشتم دمه کسش کمرشو گرفتم هل دادم کیرمو توش. من:آههههه آههههه مامانی
الناز:آییی آریا آهههه اوووف من:آههههه زن آهههه آههههه الناز:آیییی آریا بریم تو اتاق درو همسایه میشنون اووییی من:آههههه زن خودمو هر جا بخوام میکنم الناز:زشته آههه آییی آبرو نبر آهههه من:بزار همه بدونن مرد داری تو آهههه مامان بزار همه صداتو بشنون الناز:آییی بیغیرت آهههه. شروع کردم تند تند تلمبه زدن توی کس مامان. میکوبیدم از پشت توش بدون توجه به آه کشیدنش. صدای برخوردم به کونش خونه رو برداشته بود با چک سکسی هایی هم که من میزدم به باسن ژله ایش دیگه تکمیل شد آرزوی سکس من باهاش. من:آههههه مامان آهههه مال منی آههههه الناز:آییی آیییی آییی آههه اخخخ آهههه. من:بریم وسط سالن بیا بیا. دستشو گرفتم بردمش وسط سالن دراز کشیدم یدونه از بالشت های مبل هم انداختم زیر سرم دراز کشیدم. من:بیا اینجا. نشست کنارم کشیدمش روی خودم لباشو خوردم. لب بازی کردم باهاش دستشو گرفتمگذاشتم روی کیرم. توی دستش بالا پایین کردم تلمبه های ریز میزدم که خودش شروع کرد مالوندن وجق زدن برام. لب تو لب بودیم دست زدم به کسش دیدم خیسه. من:بشین روم خودت الناز:دیگه زیاده خواه شدی من:بیا روم مامان. یه پاشو انداخت اون ور من و نشست روم. دستشو گذاشت روی سینم اومد بالا کیرمو گرفت تنظیم کرد روی کسش. گذاشت دمه کسش بعد آروم نشست روش و کیرمو غیب کرد. من:آههههه جوووون آخیشششش آههههه عجب کس تنگی الناز:شییییش صداتو بالا نبر آروم آههههه آههههه
من:مال خودمه آههههه مال خودمه آخیششش آههههه
الناز:باشه مال تو آروم باش ریلکس آهههه. من:بالا پایین کن. شروع کرد بالا پایین شدن روی کیرم چه حالی میداد بهم داشتم تمام لذت دنیارو می بردم اون لحظه انقدر که کس تنگی داشت داغیش داشت می سوزاند کیرمو با آب کسش قاطی شده بود قشنگ میرفت توش میومد. من:بکن تاپ رو سینه هاتو ببینم.
داشت بالا پایین میکرد روی کیرم تاپشو کند هم زمان عشق کردم. تاپ رو انداخت کنار و دستشو گذاشت روی سینم دوباره. سینه هاش تکون میخورد موقع بالا پایین شدن عشق میکردم. من:آهههه آهههه همچین زنی داشته باشم غم ندارم اوووف الناز:آهههه آیییی آخخخ الناز:همینت مونده بود آههههه آهههه آهههه خدا آیییی
من:مامانی آههه مامانی آوووف داره میاد آهههه قربونت بشم چقدر سفیدی الناز:آریا بیا بریزش بیرون بیا آییی من:نه ادامه بده خرابش نکن آهههه میخوام تو کس خالی کنم آهههه الناز:آریا زشته نه توم خالی نکن من:آهههه مامان خفه شو ادامه بده آهههه آهههه زن آهههه سریع تر سریع تر. تند ترش کرد مامانم و روی کیرم قشنگ بالا پایین کرد سینه هاش بالا پایین میشد.
من:آهههه جوون زن آهههه مال منی آهههه بگیرش آبمو آهههه آهههه آهههه بیارش برای خودته آبم آهههه بیارش الناز:آهههه آریا آخخخ از دست تو آوووف اوووف. آبم اومد منم فشار دادم توش اونم نشست تا تهش کیرم رفت توش سینه هاشو نگه داشته بودم بعد بردم کونش رو گرفتم قشنگ کیرم تا ته کسش تو بود و آبم خالی شد توش چند بار پاچید بعد نم نم اومد همرو ریختم توش من:آهههه آهههه آهههه مامان آهههه جوون الناز:آییی آخخخ ریختی توم باز وای وای آهههه من:آهههه چه کس داغی آهههه آهههه الناز:شییش حرف بد نزن آییی آهههه. همونطوری که کیرم توش بود کشیدمش تو بغلم لباشو خوردم. من:اوووم جووون لب بده بهم فقط الناز:تو که همه چی میگیری لبامم روش. من:مال خودمی چون مامان مال خودمی فقط. الناز:آیی دردم گرفت آریا ولم کن من:نه بشین روش تا جذب شه بزار بخوابه الناز:چی بخوابه؟ آها اونجات ، باشه من:جوون قربونت بشم چی میشد تو زن من میشدی الناز:هیچی فقط اذیتم میکردی صبح تا شب من:کاشکی زودتر بدنیا میومدم مامان میگرفتمت شوهرت میشدم. الناز:همین الانم آههه آخخ کم از شوهر نداری من:بهم پا میدادی مامان؟ الناز:نمیدونم من:نه جدی باهام ازدواج میکردی؟ الناز:هرکی زن تو بشه خوش شانسه عزیزم من:پس زنم میشدی الناز:آره عزیزم من:شب حجله تخت رو میشکوندم الناز:هههه عوضی من:همون شب حجله حاملت میکردم الناز:نه بابا من:آره جونم ۷ تا بچه ازت میگرفتم الناز:وای خدا چه خبره چه فکرا تو سرته من:می بستم تورو به تخت فقط سکس میکردم باهات انقدر که خوشگلی الناز:حق انتخاب دارم دیگه من که نمیزاشتم من:وقتی زنم میشدی دیگه اینا سرش گرده مال من بودی. الناز:باشه حالا من:الانم دیر نشده الانم زن خودمی الناز:آره با این کارات کم از زنو شوهرا نداریم من:دیگه مرد تو منم مامان الناز:مرد باید کار کنه حرف گوش کن باشه من:چشم میرم سر کار الناز:عهه کجا من:هر جا تو بگی من:نمیخواد تو درستو بخون حرف گوش کن فقط من:چشم هرچی شما بگی. بعد یکم این بین سکوت شد دستمو بردم روی سینه هاش گرفتمشون مالوندم جفتش رو الناز:خب دیگه ولم کن به کارام برسم من:نه مامان الناز:چرا من:امروز مال منی چون بازم میخوام الناز:الان اومدی من:دیگه چیکار کنم تمومی نداره الناز:ضرر داره واست من:نگران نباش تقویت میکنم خودمو تو طول هفته الناز:خسته میشی فردا نمیتونی راه بری من:یکاری میکنم شما نتونی راه بری الان الناز:چه غلط ها من:پاشو آروم بزار در بیاد از توش. آروم بلند شد یه دستمال دادم بهش رفتم توی دستشویی کیرمو شستم اومدم نشستم روی مبل دیدم رفته آشپزخونه. من:مامان مامان الناز:بله؟ من:کجا رفتی بیا دیگه الناز:بسه دیگه جدی گفتی؟ من:آره بیا یه دقیقه الناز:آریا ضرر داره واست بسه زیاده روی نکن من:بیا مامان اذیت نکن. دیدم اومد یه شیشه آب خنک دستش بود داشت میخورد. من:بده یه ذره آب بخورم تشنم هم شد. آب گرفتم یخ بود خوردم خنک شدم. الناز:بسه دیگه آریا. دستشو گرفتم کشیدمش به سمت خودم افتاد روم روی مبل نشسته بودم یه لب ازش گرفتم آروم شونشو فشار دادم بشینه بین پاهام روی زانو هاش که نشست خم شده بودم داشتم لباشو میخوردم که الناز:آریا بسه بزار واسه ی بعدا. که سرشو گرفتم بردم سمت کیرم یعنی بخور واسم بهش زبونی نمیتونستم بگم خجالت میکشیدم ولی اون جوری میتونستم بفهمونم بهش.بردم سرش رو سمت کیر نیمه راستم پشت سرش رو گرفته بودم. یه زره مکث کرد بعد دستاشو گذاشت روی پاهام کیرمو گرفت دهنشو باز کرد برد تو دهنش. من:آههههه مامان اوووف بخور واسم آههههه الناز:اوم میچموچچ اوممم. کل کیرمو برد تو دهنش شروع کرد میک زدن فقط. انقدر میک زد که راست شد تو دهنش. موهاشو با دستام جمع کردم پشت سرش آروم تو دهنش بالا پایین کردم. من:آهههه مامان جوون دندون نزن فقط آهههه آهههه چه حالی میده آهههه. سرشو آورد بالا هم زمان که ساک میزد بهم نگاه میکرد منم فقط سرشو با ریتم خودش میبردم پایین میاوردم. من:چه چشمای قشنگی داری آهههه مامان عاشقتم اووف جوون الناز:اووم هووففتممم اوممم من:پاشو مامان پاشو فقط. بلند شد وایساد جلوم من:برگرد بیا روم الناز:آریا از دست تو با این درخواست ها من از پشت نمیتونم خجالت بکش من:از پشت نه بشین روش فقط. نشست روم منم بلندش کردم کیرم رو تنظیم کردم روی کسش خودش نشست روی تا ته کیرمو برد تو کسش من:آههههه مامان جونم آهههه چه کس تنگی آههههه دستاتو بزار روی پاهام. دستاشو گذاشت روی زانو هام من:حالا بالا پایین شو روش. الناز:آییی از دست تو. شروع کرد تلمبه زدن روی کیرم منم دستامو آزاد کردم باسن خوشگلش رو نگاه میکردم من:آهههه آهههه چه زن خوبی گیرم اومده آهههه الناز:آییی آییی آهههه آههه آههه آههه اووف.
لپ باسنش رو گرفتم فشار میدادم فقط چقدر نرم بود یه دستمم بردم جلو کسش رو میمالوندم الناز:آییی آهههه آهههه آریا خستم کردی اووف بسه دیگه آههههه
من:یه ذره دیگه ادامه بده تند تر فقط تندتر الناز:نمیتونم خسته ام آهههه آییی من:یه زره فقط بعد خودم میکنمت دیگه الناز:آهههه آههههه. شروع کرد سریع تر تلمبه زدن روی کیرم و تند تر بالا پایین کردن برخورد کون به بدنم صدای خوبی میداد مخصوصا نرمی کون قشنگ حس میشد. تند تند تلمبه میزد که قشنگ خیس شدن کسش رو حس کردم من:آهههه کجا بودی تو مامان اههههه آههههه چه کون خوبی داری. یه چک سکسی محکم زدمدر کونش که قرمز شد الناز:آهههه نزن آریا آیییی آییی آهههه آهههه آههههه خدا بسه دیگه خسته شدم. نشست روی کیرم کامل که منم بلند شدم همونطوری کیرم در اومد کشیدمش بردمش روبه روی آینه توی سالن یه آینه قدی بلند داشتیم. من:بیا اینجا عشقم الناز:آروم باش چرا وحشی شدی. کشیدمش تو بغلم گرفتم چسبیدم بهش از پشت بغلش کردم کیرمو گذاشتم دمه کسش هل دادم توش. الناز:آییی خدا لعنتت نکنه آهههه آهههه آروم باش آییی.
من:آههه مامان آهههه چه کس تنگی داری هر چی میکنم گشاد نمیشه آهههه. سرمو گذاشتم روی شونش جفتی تو آینه بهم نگاه میکردم یه دستمو بردم روی کسش گذاشتم شروع کردم مالوندن کس اون یکی هم ممه شو گرفتم محکم میمالوندم. بعد تند تند تلمبه میزدم از پشت توی کس. من:آههههه مامان آهههه یس آههه آهههه بده من این کس رو مال خودمه آهههههههه الناز:آییی آیییی محکم نگیر سینم رو آییی آهههه آهههه
من:چه زن خوبی هستی آههههه مامان آهههه چه کس خوبی آهههه کون رو بگیر چه نرمه آههههه آهههه
الناز:آییی آریا آههه بی ادب نشو آهههه آههههه آههههه من:چشم مامی چشم آهههه آهههه آهههه جوون آهههه
یه زره که تلمبه زدم مامان صداش بلندتر شد داشت ارضا میشد دیگه الناز:آییی آریا وایسا آهههه وایسا آهههه آهههه آههههه وایسا میگم من:بزار بیادش بزار بیاد مامی آهههه عجب کس خوبی آهههه مامان
الناز:آریا آییی آریا اه اه اه اه اه اه وایسسسااا آههههههه.
یهو لرزید کمرشو خم کرد سفت گرفتمش آروم تلمبه زدم تو کس که خیس شد کل کس مامان از بغل کس آب زد بیرون ارضا شد لرزید تو بغلم منم محکم نگه داشتم فقط آروم تلمبه زدم تا بیاد آب کس. الناز:آههههه آههههه آهههههه آخخخخخ آیییییی اههههه اهههه آریااااا
من:جوووون مامان آهههه آهههه آههههه. یه ذره نگه داشتم کیرمو تو کس تا استراحت کنه سرحال شه.
من:آهههه مامان بزنم تا بیاد نزدیکم مامی آهههه الناز:باشه آییی تمومش کن آخخخ آخخخ. شروع کردم به تلمبه زدن این دفعه کمرشو خم کرده بودم و روش بودم یه جورایی کونش عقب بود داشتم تلمبه میزدم تو کس تنگش. من:آهههه این کس ماله کیه مامی ها جوون الناز:حرف نزن فقط تمومش کن آخخخ آییییی من:چشم مامی چشم آههههه آههههه عاشقتم فقط آهههه الناز:آهههه آههه آهههه من:مامان دوسم داری یا نه؟ الناز:آییی این چه سوالیه آخخخخ من:بگو مامان عاشقمی یا نه بگو دیگه آهههه زن الناز:آره عزیزم آهههه آره پسرم آههههه آهههه من:بگو مامی آههههه جوون الناز:دوست دارم پسرم آهههه عاشقتم پسرم آییییی آیییی آههههه خدا من:آههههه مامان آهههه آهههه آهههه الناز:آههه پسرم آیییی آهههه آهههه عزیزم آییی آیییی
من:آهههه مامانی آهههه مامی آهههه داره میاد آهههه آهههه مامانی عاشقتم آهههه. مامانم سرش رو برگردوند لب گرفت ازم با دستشم پشت سرمو گرفت لبامو بخوره با اون یکی دستشم کمرم رو گرفت کمکم کنه تلمبه بزنم. تو چشماش نگاه میکردم تلمبه میزدم از پشت جفت ممه هاشو گرفتم سریع تر کردم تا بیاد آبم دیگه الناز:آهههه پسرم آهههه آریا آههههه عشقم آههههه من:آهههه مامانی آهههه آهههه اومد آهههه آهههه آهههه.
اومد تو لبام و گرفتش لبامو قشنگ منم فشار دادم توش تا کامل آبم خالی شه دوباره تو کس تنگش
الناز:اوووم اوومممممممم اومممم آههههه آریا عشقم آهههه آهههه من:آههههه مامانی آهههه آههههه آهههههههه. کیرمو نگه داشتم توش و لباشو خوردم آبم اومد من:آههه آههههه آهههه مرسی مامی الناز:آییی آییی آههههه آهههه. من:آهههه مامی مرسی آهههه ایول. کیرمو کشیدم بیرون رفتم افتادم روی مبل داشتم بیهوش میشدم. مامانم هم رفت نشست یجا سریع اونم خسته شد. الناز:دیگه واسه امروز بسته کشتی منو من:باشه مامی مرسی آیی مردم دیگه الناز:پاشو لباس بپوش خودتو مرتب کن من:چشم. پاشدم رفتم دستشویی بعدش لباس پوشیدم رفتم تو اتاق گرفتم خوابیدم یه چرت. مامانم هم رفت حموم باز بعدم رفت گرفت خوابید اونم.
نوشته: آریا
ادامه…