پوراندخت (۵ و پایانی)
…قسمت قبل
اون روز جمعه بود و مامان مال من بود هر چی میگفتم باید گوش میداد از فرداش دهنم سرویس بود من میشدم حرف گوش کن اون دیگه. چشامو باز کردم شب بود ساعت طرفای ۷. بلند شدم مامان تلویزیون داشت میدید رفتم یه بوسش کردم و رفتم حموم قشنگ هر چی داشتم شیو کردم باز. اومدم بیرون یخورده نشستیم بعد شام که خوردیم گفت من برم بخوابم که من گفتم برو منم الان میام منو با تعجب نگاه کرد بعدشم رفت. رفتم پیشش دراز کشیده بود پتو روش انداخته بود زدم کنار رفتم تو بغلش دستاشو باز کرد بغلم کرد رفتم توی لباش شروع کردم لب بازی باهاش من:اووووف اوووم بدون من میخوای بخوابی الناز:دیگه گفتم امروز حسابی کاره خودتو کردی گفتم برم بخوابم دیگه من:امروز مال منی الناز:خیلی خب هی نگو من:دروغ که نمیگم الناز:باشه من:امروز حال دادم بهت ها خوشت اومد الناز:چیو من:قشنگ اومد برای توام. یه ذره نگام کرد هیچی نگفت من:گفتم خودتم حال میکنی گفتی نه. رفتم تو لباش شلوارکمو دادم پایین لگ اونم درآوردم تا زانو هاش الناز:بخدا خیلی درد میکنه آریا نمیشه بیخیال شی من:آروم میکنم الناز:بی ادب من:خب چی بگم باشه آروم انجام میدم الناز:من خسته ام حال ندارم دیگه امروز کشتی منو من:تو فقط بخواب بقیش با من. بلند شدم از روش نشستم کنارش شلوار خودمو کامل گندم مال اونم درآوردم تاپشو کندم کامل سوتین هم نداشت الناز:وای همرو در نیار حال ندارم اینارو بپوشم من:خب نپوش الناز:سرما میخورم من:نترس بغلت میکنم گرم گرم بمونی تو بغلم خیالت راحت. یه لب دیگه ازش گرفتم من:برگرد بخوابم روت الناز:وای خیلی خسته ام آریا من:برگرد مامانی. برگشت کونشو داد طرفم رو شکمش خوابید منم یه زره رون و کون رو مالوندم بعدم رفتم روی رونش نشستم. الناز:کرم بزن من:میخوام خودت بزن برام عشقم دستشو کرمی کرد آورد پشت کیرمو گرفت قشنگ چرب کرد برام. من:بزارش تو خودت. دستشو آورد پشت کیرمو گرفت گذاشت روی کس قشنگ منم یه فشار ریز دادم و نصفش رفت توش. دستشو گذاشت روی شکم من الناز:آهههه آروم آروم خواهش میکنم من:چشم نفسم چشم آهههه بزار هلش بدم تا ته توت. آروم بقیشم هل دادم توش بعد لپ کونش رو گرفتم. من:آههههه عجب کون خوبی داری مامان آههههه آههههه الناز:آیییی آییییی آهههه آریا آهههه من:مامان مال خودمه کون نرمت آهههه عجب کون نرمی آههههه چه زن خوبی آههههه الناز:آریاااااا بس کن انقدر حرف نزن آهههه آههههههه بسه آخخخ. من:باشه باشه آههههه پس فقط میکنمت آههههه کس تنگ من آههههه اهههههه. لپ کونشو گرفتم خودمو میکشوندم عقب جلو و کیرمو میبردم تو کس میاوردم بیرون تا میتونستم کون رو میمالوندم چک سکسی هم میزدم بهش که ناله هاشو بیشتر میکرد و دردشو زیاد تر نشسته بودم روی رونش و تو کس عقب جلو میکردم لپ های کونش همگفته بودم تو دستم میچلوندم و چک میزدمبهشون هر از گاهی. الناز:آههههه نزن ایییی چرا میزنی آههههه من:چون خوب کونی داری مامان آههههه جووون مال خودمه آههههه صاحبش منم الناز:آیییی آخخخ نزن میسوزه آاههه آهههه گفتم درد میکنه آروم باش من:چشم مامان نه میزنم نه تند میکنم آههههه جوون الناز:آهههه آیییی اون کلمه رو به کار نبر بدم میاد آخخخخ من:چشم مامی آهههه چشم. دوست داشتم بخوابم روش و تو کسش تلمبه بزنم آروم تا صبح پس کون رو ول کردم پاهام رو درست کردم خوابیدم روش. بهترین حس دنیا رو داره یه زن سفید سن بالا کردن اونم به این خوشگلی تازه زیرت هم باشه آه بکشه واقعا لذت بخشه. من:آههههه مامان آههههه آهههه آهههه مامانی الناز:آهههه آهههه باشه شیشش ساکت باش یکم من:وزنم که اذیت نمیکنه مامی؟ الناز:آییی نه عزیزم من:چون میخوام تا صبح همین جوری روت باشم آهههه جوون الناز:تا صبح؟ آهههه چه خبره میخوای منو بکشی؟ آیییی من:نه میخوام جرت بدم مامی آهههه مامانی آههههه الناز:بیشعور آووفف آهههه آهههه آهههه آهههه. ریتم تلمبه هام آروم بود در حدی که اصلا معلوم نبود اونطوری ارضا شم یا نه. بغلش کرده بودمدستامو از پهلو هاش رد کرده بودم و ممه هاشو گرفته بودم گردنشو میخوردم. الناز:آییی خیلی طولش دادی میدی.
قشنگ با هر تلمبه آرومم فشار میدادم تا ته توی کسش و کو نرمش زیرم له میشد. ممه هاشو میمالوندم تو گردنش بودم که دوباره گفت:آریااا آهه چرا طولش داری میدی؟ من:چون گفتم تا صبح مامی آهههه کس تنگتو قربون الناز:نکن اونو نگو گفتم عوضی آییی فشار نده اینقدر تمومش کن من:بیارمش مامی؟ الناز:تمومش کن آریا آهههه. من:چیو تموم کنم بیارمش یا نه؟ الناز:آیییی اره بیارش فقط من:اگه بخوام بیارم باید تند تند انجامش بدم. الناز:آییی خب چی بگم گفتم که تموم کن آهههه من:یعنی تندش کنم؟ آهههه مامانی بگو الناز:آره عزیزم آییی آخخخ. یه خورده تند تر کردم تلمبه زدنمو ولی نه زیاد من:آهههه مامانی الان داری میگی تند بکنم؟ الناز:آهههه آره دیگه آریا میکشمت پاشم گفتم بی ادب آهههه نشووووو آییییی من:پس آرومش میکنم الناز:نه نه آهههه چرا؟ من:خودت بگو برام آههههه الناز امشب زن منی بگو برام الناز:چی بگم آییی کشتی منو آهههه من:بگو زن کی تو الناز آههه الناز زن کی تو. الناز:زن تو آهههه بیارش فقط من:بگو زن آریام آههه الناز آههه بگو. الناز:زن آریاااام آهههه آهههه زن توعم آهههه خدا درد داره آهههه من:بگو تند تر پسرم آهههه بگو تند تر بکن آههههه الناز:خیلی بیشعوری آیییی آهههههه آههههه نکن آریا فشار نده آهههه من:بگو مامان تا بیارمش برات آهههه بگو تند تر آهههه مامان الناز:آهههه باشه آهههه آریا تند تر آهههه آهههه من:تند تر چی مامانی آهههه تند تر چی آههههه بگو الناز:تند تر بکن آهههه آیییی من:کیو بکنم آههه مامان آاهههه الناز:آریا آیییی اذیت نکن بیارش آهههه آهههه مردم خدا من:مثل زنم باهام سکس کن مامی آهههه مثل زنم باش من شوهرتم اینطوری سکس کن باهام تا بیاد الناز:خیلی بی ادب شدی آهههه آههههه آهههه آهههههه
من:باشه پس جووون مامی. سرعتم رو دوباره آروم کردم و محکم بغلش کردم الناز:اییی چرا آروم شدی باز آخخ. در گوشش گفتم:کس تنگت مال منه چون زن آههههه الناز:آریا تمومش کن آخخخ من:بلدی چجوری بیاری منو. یه ذره دوباره همونجوری آروم کردمش بدنشو میمالوندم و میخوردم همه جاشو که میتونستم. بعد چند دقیقه آه ناله کردن که آریا تروخدا و فلان یهو آروم دستشو آورد پشت کونم گذاشت و فشار داد به خودش الناز:آهههه بکن آههه بکن منو آییی من:آهههه آههههه آهههه. هیچی نگفتم فقط برگشته بود منو نگاه میکرد منم توش تلمبه میزدم. الناز:تند تر بکن آهههه آییی بکن منو آهههه تند تر شوهر گلم آهههه زن خودتو بکن. منم شروع کردم تلمبه زدن های وحشیانه یه لب سفت هم ازش گرفتم. من:آهههه جوون آههههه آههههه آهههههه الناز:آهههه پسرم آهههه بکن تند تر آیییی آههه بکن منو آهههه خدا آههههه من:آهههه ایول کس تنگ من آهههه جووون آهههه الناز آهههه. الناز:آهههه بکن زن خودتو آههه بکن منو آریا آههههه آهههه آهههه من:آهههه جوون آهههه عجب کس تنگی آهههه الناز:آییی خدا آییییی اهههه ببین گیر کی افتادم آههههه من:گیر شوهرت افتادی آهههه الناز همچین بکنمت نتونی راه بری فردا آهههه جون النازی آههه الناز من الناز:رسما دیگه زنت شدم آهههه حال میکنی دیگه آهههه آهههه من:حال میکنم باهات آهههه بیارش برام الناز آهههه الناز:چرا آروم شدی باز بکن دیگه آههههه بکن آهههه. دوباره تندش کردم اولش خسته بودم ولی با حرفاش جون میگرفتم تند ترش کردم ممه هاشو سفت گرفتم کل بدنمو انداختم روش حتی پاهامو. پاهام روی رونش مماس بود کلا روی بدنش بودم الناز:آهههه بکن آههه تند تر آیییی بیارش آهههه آههه من:چیو بیارم ها اههههه چیو الناز:آبتو آهههه بیارش آبتو آهههه من:الان میارمش میریزم تو کس تنگت مامان آهههه آههههه الناز:بکن آهههه آییی خدا آهههه بکن آریا بیار آبتو خسته ام آهههه من:میخوام بریزم تو کس مامان آهههه الناز:آهههه اشکال نداره فقط بیار آبتو آههههه بریز توم آهههههه من:آهههه مامانی نزدیکم آهههه کس تنگ من آهههه الناز:آههههه آریا آهههه آهههه بکن فقط آهههه بکن من:چه کس تنگی داری مامانی آهههه مال منه الناز:مال تو آههه بیارش آهههه بکن زنتو بکن آههه اریا شوهرم آهههه آهههه آهههه خدایا من:آهههه مامانی حاملت میکنم بلاخره آهههه بگیر آبمو آهههه تو کس خودت ذخیره کن آهههه بزار بره تو رحم بچه بیاری آهههههه الناز:آهههه خدایا آهههه مردم آههه بکن آریا بکن مامان رو آههه بریزش توم آههه بریزش توم آبتو آههههه آهههه من:داره میاد مامان داره میاد آههههه. تند تر کردم تلمبه مو اونم فهمید کونش رو برام میداد عقب خودش یخورده هم پاهاشو باز تر کرد الناز:آهههه قربونت بشم پسرم آهههه بیار آبتو آهههه بریزش آهههه من:آههههه مامانی آهههه مامانی آههههه آهههه عاشقتم الناز:آهههه بکن منو آههه بکن منو تند تر آهههه آهههه آهههه آهههه من:اومد اومد آهههه آهههه بگیرش مامانی اهههه الناز:آهههه بکن بریزش توم آهههه آهههه آههههه
من:اووووف اووووف آههههههه کس تنگ من آهههههه حاملت میکنم آهههههه بگیرش آهههههه کس داغ تو گاییدم آهههه زن آههههه کون نرمتو قربون. من:آهههه آهههه داغه چقدر آههههه آییی آهههه فشار نده توم میرزه تو رحم آهههه آههههه آریا آههههه آههههه آهههه
من:آهههه مامانی آهههه چه کس داغی داری کل آبم رو کشید آهههه الناز:آهههه ریختی توم آییی آهههه آریا میکشمت آهههه آههههه من:آههه مامانی میخوام حامله شی آهههههه. الناز:آهههه آههههه نکن تا ته آهههه آههههه
فشار آخر رو دادم تا ته تو کسش و یه تیکه آب پاچید توش. چه حالی داد نزدیک یک ساعت کردم مامانو ولی حال داد دهنش سرویس شد افتادم روش از خستگی آروم آروم تلمبه میزدم که اگه آبی مونده بیاد بیرون الناز:آهههه بسه دیگه آهههه عقب جلو نکن دیگه من:بزار هر چی مونده بیاد بیرون آهههه مامانی عاشقتم الناز:آهههه باشه فقط بلند شو از روم من:بخوام همینجوری تا صبح الناز:اونجات هنوز تومه آریااا من:الان میخوابه میفته بیرون الناز:پاشو برم بشورم خودمو این خراب کاریتم درست کنم من:باشه اخخخ مردم. رفتم کنار از روش بعد ۵ دقیقه نفس گرفتن پاشد یه چک زد بهم با چند تا مشت محکم. من:آییی چرا الناز:خودت میدونی چرا. بلند شد رفت دستشویی منم رفتم تو اتاقم گرفتم خوابیدم کولر هم زیاد کردم چون واقعا گرمم بود.
فرداش طبق معمول پاشدم صبحونه خوردیم بعدم رفتیم بیرون من رفتم مدرسه مامان هم رفت بانک دنبال یه سری کارا. بعد از ظهر که اومدیم خونه موقع ناهار بودیم الناز:فردا آماده شو بریم مهمونی خونه خاله من:مدرسم چی الناز:مرخصی میگیرم من:باشه غذا رو خوردیم جفتی رفتیم خوابیدیم نمیدونم چرا اون روز بازم راست کردم دلم میخواستش با اینکه روز جمعه چند بار کرده بودم.هیچی گذشت روز بعد پاشدیم توی کارای خونه داشتم کمکش میکردم که دوباره راست کردم واسش چون یه لگ کوتاه پوشیده بود با یه تاپ که خط سینه هاش معلوم بود. بعد اینکه جارو زدنم تموم شد رفتم بهش گفتم من:مامان الناز:بله من:فردا امتحان دارما راستی الناز:عه چرا نگفتی؟ پس نیا مهمونی بشین خونه من:نه نمیذارم تنها بری باید بیام الناز:پس امتحانت چی من:همون رو میگم از ساعت ۷ پاشدم بخونم نمیتونم نمیدونم چرا تو مخم نمیره. الناز:سخته؟ من:نه آسونه ولی حواسم به درس نیست الناز:حواستو جمع کن خب من:نمیشه همش فکرم تویی همش تو ذهنمی الناز:بس کن آریا بس کن میدونم میخوای چی بگی من:بخدا بازم هوس کردم ولی میدونم نمیشه آخه چیکار کنم نمیتونم کنترلش کنم که الانم از درس جا میمونم الناز:نمیشه از فکرت بیرون کن من:نمیتونم بخونم هیچی مامان همش بلند میشه خستم کرده تو فکر منی همش الناز:میدونم گفتم که نه برو پای درست الان فردا کمتر از ۱۷ بشی کشتمت. من:چشم. رفتم پای درس باز تا ساعت ناهار شد. رفتم پیشش که گفت الناز:زود بخور بریم که سریع بیایم فردا امتحان داری. من:چشم
اونم رفت جلو آینه یک ساعت آرایش کرد فقط منم ناهارو زدم مامان ساعت ۱۲ حاضر بود. اومد بیرون گفت سریع حاضر شو بریم منم انجام دادم رفتم پیشش دیدم یه لباس قرمز پوشیده جذب از بالا. مجلسی بود لباسش. از بالا جذب سینه هاشم که داشت پاره میکرد لباسو. لباس میومد پایین هم جذب بود و باسن مامان قشنگ معلوم بود و رونش و اینا که هیچی قشنگ پیدا بود. تا پایین که میومد نزدیک زانو دیگه گل گلی میشد و باز بود. قشنگ از پایین تا رونش لباس از یه طرف باز بود و پاهاش معلوم میشد موقعی که نشسته بود یا راه میرفت. سفیدی روناش و پاهای خوشگلش داشت آبمو میاورد انگار نه انگار من دارم اینو میکنم عین روز اول واسش حشری میشدم. البته نیروی جوانی میگن بهش خسته نمیشه جوان هم سن من. راست کردم یه لحظه رفتم پشتش چون گفت بیا زیپو از پشت ببند. رفتم تا بالا زیپو آروم بستم و خیلی آروم چسبیدم بهش کیر راستمو چسبوندم به باسن مامان. الناز:چیکار میکنی آریا ول کن کلی آرایش کردم خراب میشه من:گفتم که حالم خوب نیست. دستم رو بردم بالا با یدونه ممه رو گرفتم با اون یکی کونش رو میمالوندم. الناز:آریا ول کن عزیزم الان وقتش نیست من:آییی مامان کی پس آووف مامان تورو خدا دارم میمیرم الناز:کلی آرایش کردم آریا ولم کن. دستامو باز کرد رفت بیرون از اتاق بعد اومد گفت آگه اماده ای بریم. منم کیر راستم از تو شلوار لی معلوم بود. من:آماده ام آره نگاش کن. الناز:درستش کن بریم زود باش. اونم یه کت انداخته بود روی خودش که لباسش معلوم نشه منم همون جوری راه افتادم باهاش رفتم تو آسانسور. از پشت بغلش کردم کیرمو چسبوندم بازم به باسن و بغلش کردم. الناز:گفتم نکن من:میخوام عکس بگیرم. الناز:اینطوری؟ من:آره چشه مگه. گوشیمو درآوردم الناز:بزن جی بریم. من:نه وایسا عکسامو بگیرم الناز:زود باش تا کسی نیومده. من:ساعت ۱۲ ظهر کی میاد الناز:زود باش. دوربینو باز کردم تو آینه نگاه کردم و سرمو گذاشتم روی و گردنشو بوسیدم یه عکس گرفتم الناز:چیکار میکنی؟ من:میخوام عکسای فان بگیرم عکسای دوس دختر دوس پسری. الناز:هووف از دست تو بگیر سریع بریم دیر شد. برای عکس بعدی دستمو گذاشتم روی ممه شو فشار دادم عکس گرفتم چند تا الناز:اینارو به کسی نشون بدی خودم خاکت میکنم من:نگران نباش عشقم آخ مامانی چه دافی شدی الناز:تموم شد؟ من:یه عکس دیگه. الناز:بگیر من:بده عقب یه ذره باسن رو الناز:واسه چی من:بده یدونه عکس بگیرم سریع. باسن رو داد عقب و کمرشو خم کرد. منم قشنگ چسبوندم بهش جف ممه هاشو با یه دستم یا گرفتم یا فشار دادم با اون یکی گوشی به دست. من:حالا برگردون سرتو دستت رو بیار بالا سرمو بگیر لب بده الناز:این چه عکسیه آخه من:یادگاری قربونت بشم الناز:دیگه بعد این عکس بی عکس. بعد انجام داد منم ممه هاشو سفت گرفتم برگشت لبامو گرفت بوسید منم گرفتم لبشو به دهن و میخوردم. آروم با کیرم به کونش فشار میاوردم ولی نه زیاد. چند تا عکس گرفتم بعد گوشی رو گذاشتم جیبم با همون پوزیشن لب بازی کردم باهاش و جفت ممه هاشو گرفتم که یهو ول کرد لبمو باز رفتم تو گردنش الناز:معلومه خیلی حالت بده بس کن بریم آرایش مو خراب نکن بزن آسانسور رو. من:باشه عشقم تا پارکینگ لبات مال من پس. سریع منفی ۱ رو زدم برش گردوندم چسبوندمش به خودم و جفت لپای باسن رو گرفتم سفت تو دستام الناز:حالت واقعا انقدر بده آریا آروم باش من:گفتم که نگاه چجوریش کردی. الناز:تقصیر من نیست خودت کنترلش کن. در آسانسور داشت بسته میشد من:فعلا بیا اینجا تا برسیم پارکینگ. رفتم تو لباش و کونش رو می مالوندم اونم سرم رو گرفته بود آروم باهام لب بازی میکرد که رژش خراب نشه. تا منفی یک قشنگ مالوندمش و لباشو خوردم. بعدش که رسیدیم در آسانسور باز شد اون جدا نمیخواست بشه انگار که من خودم ترسیدم کسی بیا جدا شدم گفتم من:یا همینجا بیا کارمونو بکنیم یا بریم. الناز:نه بریم اینجا چیه بریم آریا دیر شد. منم یه چک سکسی زدم بهش و کونش لرزید راه افتادیم رفتیم مهمونی ساعت ۱۲ بود ساعت ۱ رسیدیم. ماشینو برد تو پارکینگ اونا منم همش نفس نفس میزدم حالم بد یجوری بودم اصلا. برگشت منو دید گفت الناز:خیلی حالت بده تو تحمل کن یه ذره خب من:تورو میخوام مامانی الناز:باشه بزار بریم مهمونی برای امتحان تو گفتم کم میشینیم فقط یکی دو ساعت. من:بیا اینجا حداقل یه لب بده بهم. دورو ور رو نگاه کرد اومد جلو من روی صندلی شاگرد بودم اون راننده. لب بازی کردیم یه خورده بعدم رفتیم بالا تو مهمونی. حالا اینکه چه خاله های خوشگلی دارم بماند که چقدر نازن بعدا میگم. رسیدیم نشستیم اونجا من رو به روی مامان نشستم فقط چشمم به پاهاش و بدنش بود. بعد خوشو بش و غیره چون تولد بود جشن بود کلا. بعد نیم ساعت همه داشتن دست میزدن برای پسر خالم که ۱ سالش شده بود. منم نگاهم به رون مامان بود که لخت بود. چون مجلس زنونه بود لباس مامان آزاد بود تنها مرد اونجا من بودم. مامان منو یه نگاه کرد دید دارم به رونش که یه تیکش معلومه نگاه میکنم. یه نگاه به شلوارم کرد بعد دوباره ادامه داد دست زدن بعدش با یه حرکت جالب پای راستش رو انداخت روی پای چپ. چون طرف راست لباسش باز بود و اون قسمت معلوم بود با این کارش کل پای راستش معلوم شد تا خوده رون نزدیک کسش. منم دیگه رد داده بودم دهنم باز شده بود با دهن نفس می کشیدم و فقط دست میزدم پای مامانو نگاه میکردم. خلاصه بعد رقص و پایکوبی مامان اومد سمتم الناز:خودتو جمع کن ضایع شدی نکن چشاتو بردار از روم. من:خب پس به زنای دیگه نگاه میکنم اونارو دید میزنم الناز:گوه خوردی خفه شو یجا بشین. خواست بره دستشو گرفتم من:حالم بده میگم دارم میمیرم یه فکری کن الناز:اینجا که نمیشه پدر سگ بشین فقط من:بریم خونه؟ الناز:آره رفتیم خونه یه کاریش میکنیم. موقع غذا بود الویه بود نشستیم دور میز یه میز بزرگ بود با کلی چیز میز روش. نشستم کنار مامان یه الویه واسم درست کرد گفت بهشون ما ناهار خوردیم یه ذره فقط میخوریم صدای موزیک بلند بود ما هم طرف دیوار نشستیم که پشتمون به دیوار بود وسط میز هم بودیم کسی نه کنار ما بود نه روبه رومون. منم سمت راست مامان نشستم مخصوصا. بعد دستمو بردم روی رونش و شروع کردم مالوندن رون لختش که بیرون لباس بود. الناز:نکن زشته یکی میبینه بردار دستاتو. من:زیر میز بستس دید نداره کلا زیر میز اینجا که کسی نیس الناز:کوفت کن یه ذره حداقل انقدر سینه هامو نگاه نکن. من:باشه نفس چرا انقدر بد خلق شدی. آروم رونش رو می مالوندم و بعد دستمو بردم سمت کسش شروع کردم بالای کسشو مالوندن الناز:نکن بیشعور. دستمو گرفت پرت کرد اونور یه نگاه بهم کرد دید عصبی شدم الناز:نکن اینجا نه میگم. منم خیلی سریع پاشو گرفتم انداختم روی خودم یه دونش رو. پاش لخت روی پای خودم بود الویه رو گذاشتم روی میز شروع کردم مالوند رون و کسش الناز:آروم باش نکن یکی میبینه من:به درک بدجور راستم مامان بریم فقط بکنمت الناز:آروم آشغال میشنون آروم باشه میریم خونه من:میریم خونه چی؟ الناز:میریم خونه درستش میکنم من:سکس میکنیم؟ الناز:بس کن گفتم که آره حالت بده ها من:به زبون بیار بگو بریم خونه؟ الناز:بریم خونه سکس میکنیم. من:باشه عشقم. الناز:حالا پامو آزاد کن من:نه بزار اینجا باشه کسی نمیبینه. منم کسش رو اونقدر مالوندم که خیس شد پای راستشو و رون سفیدشو کلی مالوندم. خواست پاشه بره آزاد کردم پاشو و رفت. منم کلا جای غم باد گرفته بودم. تا بریم خونه فقط. ساعت ۴ مامانم گفت بریم آریا فردا امتحان داره خاله:فقط ۳ ساعت؟ آبجی بمون توروخدا الناز:نه آبجی دیر میشه اینم نخونده زیاد بریم ما خاله:باشه عزیزم. الناز:آریا بیا بریم. رفتم خداحافظی کردم بعدشم رفتیم. نشستم تو ماشین حالم خیلی بد بود کیرمم راست راست صورتم قرمز تا نشستم دستمو بردم روی کیرم یه ذره بمالمش فقط. الناز:چرا اینطوری شدی تو انقدر حالت بده؟ ها؟ جوابی نداری؟ واسه حالت انقدر بد شده تو امروز من:آهه مامان میخوامت الناز:بذار برسیم خونه این چه وضع آخه. ماشین اتومات بود مامان دنده عقب زد پارکینگ درآورد بعد زد دنده راه افتاد. منم شروع کردم یه دستمو بردم روی ممه شو مالوندم پای لخت شو مالوندم یه ذره الناز:وای خاک به سرم نکن یکی میبینه من:نمیتونم باید بمالمت تا توی ای لباسی چه دافی شدی مامان الناز:نکن آریا مردم میبینن زشته تصادف میکنیم یهو. من:دستتو بده من. گرفتم دست راستشو گذاشتم روی کیرم. الناز:آریا بذار برسیم خونه وقیح شدی تو چرا انقدر. مامان تو خروجی اتوبان ترافیک شد وایساد الناز:نکن آریا ماشین کنارمونه. منم دراز کشیدم روش سرمو گذاشتم روی پای لختش که از لباس قرمزش زده بود بیرون الناز:چیکار میکنی آریااا من:میخوام بخورم پاتو. الناز:نکن الان تصادف میکنم من:ماشین که اتوماته پاتو از روی ترمز برداری راه میره یه گاز کوچولو هم میتونی بدی دستتو بزار اینجا. دستشو گرفتم گذاشتم روی کیرم. میخواستم قشنگ بخورم رونشو لذت فوت فتیشی رو کامل ببرم ازش. من فوت فتیشم ولی از ساق تا رون رو دوست دارم بیشتر. مخصوصا سفید و بدون مو و ترک مثل مال مامان. با یه دستم رون و ساق سفیدشو میمالوندم با اون یکی از بالا بردم لای لباسش و کردم تو شرتش شروع کردم مالوندن کسش. الناز:آخخخ نکن آریا وسط جاده عوضی من:آخخ مامان میخوام بخورم همه جاتو الناز:وایسا آیی وایسا برسیم خونه خبببب من:واسه من دلبری میکنی آره؟ پاتو میندازی رو پات آره؟ امروز مال منی ۴ بار میکنمت الناز:بیشعور نکن آیی آی آی. شروع کردم قشنگ لیس زدن و خوردن رونش پاهاش هم با یه دست میمالوندم و قطعا کسش هم می مالوندم که بعد چند دقیقه خوردن خیس شد. مامان دستشو از روی کیرم برداشت گذاشت روی سرم موهامو گرفت منم رفتم روی رونش روی لیس زدم نزدیک کسش. همینطوری تا خود خونه رفتیم که نزدیک محل شد گفت الناز:آریا پاشو رسیدیم پاشو آییی نکن بسه. تو پارکینگ نمیشد زیر دوربین بودیم دستشو گرفتم بعدش رفتیمتو آسانسور چون طبقه منفی یک بودیم هیشکی بدون اینکه صداش بیاد نمیتونست بیاد. رفتیم تو آسانسور بغلش کردم از پشت دستمو انداختم از لای لباسش شرتشو گرفتم کشیدم پایین الناز:آههه نکن آریا وحشی شدی امروز چرا. شرتشو در آوردم انداختم تو دستم. چسبوندمش گوشه آسانسور نشستم زمین رفتم لای پاهاش. شروع کردم خوردن کس. آخ وحشیانه لیس میزدم قشنگ زبونمو میکردم توش و می مالوندم هم باسن رو هم کسش رو. الناز:وااای خجالت بکش آریا بذار برسیم بالا آهههه نکن صدامون رو میشنون. گوش نکردم ادامه دادم به خوردن انقدر خوردم که دیگه ناله ش رفت بالا دستشو گذاشت روی سرم و اون یکی روی دهن خودش تا صداش نره بالا. بلند شدم زیپمو دادم پایین و کیرمو در آوردم من:بشین الناز:اینجا؟ من:آره اینجا. شونه هاشو هل دادم پایین نشست منم سرشو گرفتم دادم دهنش با اون همه آرایش خیلی خوشگل شده بود واقعا منم حال میکردم داشتم آروم تو دهنش عقب جلو میکردم که گوشیمو درآوردم شروع کردم فیلم گرفتن. مامانم چشماش دوتا شد تعجب کرد خواست در بیار کیرمو از دهنش که نزاشتم موهاشو گرفتم کیرمو فشار دادم توش. از صورتش گرفتم که داشتم تو دهنش کیرمو عقب جلو میکردم بعد از تو آینه قدی آسانسور گرفتم احساس خوبی بود. دکمه ۵ رو زدم بره بالا آسانسور درا بسته شد هنوز داشتم تو دهنش تلمبه میزدم که یه فشار دادم کیرمو تا ته کردم تو دهنش داشت خفه میشد یه سلفه کرد که آوردم بیرون کیرمو. پاشد وایساد هنوز طبیه ۳ بودیم که یه لب ازش گرفتم کیرمو کردم تو شلوار و رفتیم دمه در کلید انداخت بره تو که از پشت با لباس به کونش تلمبه میزدم الناز:آییی آریا وایسا بریم تو آریا نکن آبرو بر من:بدو بدو زود باش که دلم میخوادت درو باز کرد رفتیم تو سریع چسبیدم بهش لباشو خوردم مالوندم سینه هاشو بعد گفتم من:زود باش بکن لباسارو الناز:این سخته کندنش کمکم کن کفشهای پاشنه بلند و خواست در بیاره من:در نیار کفشامو بپوش موقع سکس الناز:باشه. بعد برگشت منم زیپ لباسشو باز کردم بقیه رو کند خودش سوتین هم باز کرد سینه هاش افتاد بیرون منم کفشامو درآوردم لباسامو کامل کندم. رفتم طرفش الناز:آروم باش فقط آریا توروخدا آروم چسبیدم بهش بلندش کردم گذاشتمش روی میز ناهار خوری پاهاشو باز کرد خودش برام منم امون ندادم کیرمو گرفتم گذاشتم دمه کسش هل دادم تا ته توش. الناز:آییییی گفتم آروم چرا وحشی بازی در میاری آههههه آریا آروم تر من:آهههه آههههه عجب کس تنگی آههههه میکنمت مال خودمی مامان آهههه جون آههههه.
شروع کردم تلمبه زدن پاهاشو گرفتم از ساق و میکوبیدم تو کسش. من:آههههه مامان آههههه آههههه جوون آهههه الناز:آهههه آهههه آروم آروم دردم میاد آههههه آههههه. من:منو حشری میکنی آره؟ تو مهمونی پاهاتو میندازی رو هم آره آههههه جرت میدم زن الناز:آهههه گفتم خوش میاد ببینی خب نکن محکم نکن آههههه آههههه من:این کس مال کیه؟ هااا آهههه جوون الناز:آهههه مال تو آیییی مال تو آهههه آهههه وایسا من:حرف حرف منه امروز شوهرتو عصبی کردی میکنمت مامان آههههه میکنمت الناز:ببخشید آیییی ببخشید آههههه آهههه من:از بس حشریم داره میاد آهههه کس سفیدتو قربون مامانی آههههه آهههه الناز:آهههه زودباش آههههه زودباش دردمگرفت آیییی آخخخخ من:آهههههه مامانی آههههه بگیرش آههههه آلناز:آخخخخ آیییی آههههه نه آرومتر آههههه من:آهههه آههههه آهههه مامان آههههه. آبم اومد منم کل آبمو ریختم توش تا ته فشار دادم آبم خالی شد ته کسش
الناز:آخخخخ آههههه چقدر داغه آهههه آههههه خدایا آریاااا آهههه من:جووون مامان آههههه آهههه آههههه.
یه ذره تو کسش نگه داشتم تا آبم کامل خالی شه اون تو خیلی حشری بودم مامانم هم حشری شده بود از بس کسش رو خورده بودم. الناز:آخخخ کشتی منو. من:جرت میدم مامی آهههه جوون آبم اومد. الناز:تشنم شد بزار یه آب بخورم بسه دیگه من:آب بخور بیا بعدش یه لیوانم واس من بیار الناز:بعدش؟ من:برو بیا بهت میگم. رفت یه آب خورد یه لیوانم واسم آورد خنک آبو خوردم من:بیا اینجا الناز:چیه؟ من:بشین رو زمین الناز:بازم؟ نه آریا قرارمون فقط ۵ شنبه جمعه بود الانم حالت بد بود انجام دادم برات من:هنوزم حالم بده بیا حالا. وسط سالن نشوندمش روی زانو هاش کیرمو دادم دهنش قشنگ اولش که رفت تو دیگه سپردم به خودش قشنگ هم جق میزد برام هم کیرمو میخورد اوماوم میکرد که باعث حشری شدنم میشد من:جووون مامان آهههه بخورش آهههه بخورش کیرمو الناز:اوووم اوم اوووللففت اوووم اوووووممممم
من:آههههه آهههههه عاشقتم آههههه اووووف آهههههه
یه ذره که ساک زد قشنگ کیرم راست شد بلندش کردم بردم تو اتاقش خوابیدم رو تخت من:بیا روم الناز:من بیام؟ من:هر دفعه من انجام میدم یه بارم تو، بیا روم.
اوم روم یه ذره واسم جق زد تا کامل راست شه بعد داد بالا کسشو و نشست روی کیرم تا نصفه الناز:آههههههه آهههههه آییییییی اخخخخخ من:اووووف جوون چقدر داغه آههههه برو پایین مامی
الناز:صبر داشته باش آهههه آروم آروم. پهلو هاشو گرفتم کمک کردم بشینه روش کامل. تا ته کیرمو کرد تو کس خودش و نشست روش دستاشم گذاشت روی سینم و بی حرکت موند الناز:آهههههه خدایا آههههه
من:اههههه مامان چه کس تنگی داری آههههه آهههههه
الناز:با ادب باش آریا آییییی من:آههههه شروع کن مامان آههههه الناز:واییی باشه فقط زورم نکن آههههه.
شروع کرد خیلی آروم روی کیرم بالا پایین کردن پاهاش کنار دستم بود گرفتمش مالوندم حتی رونش در امان نبود از دستام سفت میچلوندمشون. دستاش روی سینه هام بود خودش تلمبه میزد روی کیرم و ناله میکرد من:آههههه مامان آههههه اینجا دیگه تخت منو توعه فهمیدی الناز:آهههه آهههه چرا من:چون تو زن منی الناز مال منی الناز:آهههه آههههه خیلی پرو شدی
من:فعلا که داری بهم سواری میدی آههههه مامان آههههه الناز:بدم میاد از این حرفا آییییی آیییی من:از این به بعد شبا اینجا میخوابم تخت زنو شوهری خودمون باید تو یه اتاق بخوابیم. الناز:آریاا آهههه بس کن آهههه آهههه کی میاد؟ من:تندترش کن یه ذره مامی. مامانم تند تر رو کیرم تلمبه زد و سریع تر سواری داد ناله خودش دراومده بود دیگه دستمو بردم روی کسش شروع کردم مالش دادنش ممه خوشگلش هم با یه دست مالوندم. داشت تند تر سواری میداد ممه ش بالا پایین پرت میشد صدای ناله ش بلند شده بود من:آهههه مامان ادامه بده آهههه جوون اآهههه زن خودمی آههههه. یهو یه آه بلند کشید چسبید بهم بغلم کرد آبش اومد و ارضا شد قشنگ لرزید و آبش از کنار کسش زد بیرون. ۱۰ ثانیه ثابت موند. من:ادامه بده مامی الناز:خسته شدم آییی. پاهامو صاف بود آوردم بالا بغلش کردم شروع کردم تلمبه زدن تو کردنش. خودم دست به کار شدم و تو کسش تلمبه میزدم. من:آههههه قربونت برم میمیرم واست آهههه مامانی الناز:آیی آریا آی آی آههههه آخخخ من:جونم مامان بگو بگو عشقم آههههه الناز:خسته ام بیارش من:بریزمش تو کس ؟ الناز:هر جا دوست داری آهههه آهههه آییی آییی
من:این تختمونه مگه نه ؟ الناز:آره اره آهههه آهههه من:زن کی تو مامان ها آهههه آهههه الناز:زن تو آخخخ آهههه زن تو آهههههههه من:این بدن سفیدت مال کیه الناز:آییی آییی مال توعه آریا آاهههه آههههه من:زن خودمی از این به بعد تختامون یکیه باشه مامان؟ الناز:باشه باشششه آهههه آهههه من:چی میخوای زن؟ الناز:دردم اومد آهههه آهههه. من:بیا زیرم بخواب الناز:چرا؟ من:خسته شدی چون عشقم. بلند شد خوابید روی تخت منم پاشدم خودش پاهاشو برام باز کرد منم کیرمو گذاشتم روی کس و تا ته هل دادم توش الناز:آههههه آریااا آههههه من:جووونم مامانی آهههه مرسی بابت این بدن سفیدت عاشقتم آههههه آههههه. تلمبه های ریلکس و ملو میزدم تو کسش که دردش نیاد با سرعت عادی خوابیدم روش دستامو رد کردم از زیر بغلش و بغلش کردم ممه هاش چسبید بهم الناز:آهههه آریا آهههه آهههه وای آییی آییی آهههه آهههه آریا من:الان میارمش آهههه آلان میاد مامی الناز:اووخ آوووخ آهههه آریا بیارش دیگه آهههه آههههه من:جوون مامان چه حالی میده زنتو اینجوری بکنی بغلش کنی تو کسش تلمبه بزنی آبتم همونجا خالی کنی آههههه الناز:همینجا منو میکشی آخر تو آههه آههه توی تخت من:تو چیزیت بشه خودمو میکشم نه مامی دوست دارم دوست دارم آههههه آههههه آههههه سریع تر بکنم بیاد الناز:آهههه آهههه نکوب توم فقط آهههه آهههه من:تخت منه اینجا هر شب میام اینجا مامان اوکی ؟ الناز:اوکی اوکککی آهههه من:آهههه الناز آههههه الناز جووون آهههه داره میاد آههههه آهههه الناز:آهههه آهههه آییی من:الناز الناز آهههه زن خود منی آبمو میریزم توت آهههه بیار آبمو الناز:آهههه آریا دیگه توان ندارم آیییی آییی آهههه آههههه من:زن من میشی ؟ الناز:آره آره آییی من:میخوام باهات ازدواج کنم آهههه آهههه الناز:باشه آهههه باشه آیییی آیییی من:حاملت میکنم باید بچه دار شی از من آههههه آههههه الناز:اگه اینطوری پیش بری حامله میشم آخر آههههههههه آههههههه نکوب نکوب درد داره آهههههه من:داره میاد داره میاد آههههه الناز آهههه الناز بگیر آبمو آههههه آهههه پاهاتو دورم حلقه کن آهههه. پاهاشو دورم حلقه کرد سفت بغلم کرد منم محکم کوبیدم تو کسش چند تا تا بالاخره ارضا شدم و کیرمو چسبوندم بهش تا ته کس من:آهههههه مامان آههههه الناز آلناز آههههه آهههههه الناز:آههههه خدا آههههه آریا آیییی آیییی آهههههه آههههه آهههه اومدی آییی آههههه من:آهههه ریختم توش مامان آهههه آااهههه مامان بمیرم واست آههههه الناز:فدا سرت آههههه آههههه آههههه خدا آییییی آهههههههههههههههه من:آههههه مامان حامله شو آههههههه الناز:اوووف اووف آخخخخ آهههههه من:آخخخ آخیش مرسی مرسی آههه مامانی آهههه.
همونجا تو کس نگه داشتم آبم کامل خالی شد توش بعد اینکه ارضام تموم شد روش خوابیده موندم لباشو میخوردم و سینه هاشو می مالوندم. چیزی نمی گفت همراهی میکرد باهام خودش لب میداد ناله میکرد تا اینکه بعد ۱۰ دقیقه کیرم دیگه خوابید و افتاد بیرون. رفتم کنار از روش پاشدم. داشت میرفت حموم که گفتم وایسا با هم بریم یه نگاه بهم کرد گفت باشه لخت شدم پشت سرش رفتم تو حموم قشنگ شستمش و بدنشو لیف کشیدم تمیز کردم کلی لب بازی کردم باهاش تو حموم و مالوندمش. بعد حموم رفت یه چرات بخوابه منم رفتم پای درس تا شب. شامو زدیم و موقع خواب رفتم رو تختش گرفتم خوابیدم. لباساشو که عوض کرد اومد بخوابه دید من رو تختش دارم میخوابم. الناز:اینجا میخوابی؟ من:آره. چیزی نگفت اومد رو تخت منم یه لب گرفتم ازش و بغلش کردم اونم بغلم کرد گرفتیم خوابیدیم.
نوشته: آریا