پوزه بند مادر زن فضول

دیگه خسته شده بودم . این مادر زن ما راست می رفت دخالت .. چپ می رفت دخالت . اصلا به هیچ صراطی راست نمی شد . جز به صراط کیر .. ظاهرا این پدر زنه خوب بهش نمی رسید و تازگی ها سر و گوش این بابای عیال می جنبید ودر کیر رسانی به مادر زن جان وقفه افتاده بود .اخلاق سیما هم خیلی عوض شده بود و همش خودشو با زنای دیگه مقایسه می کرد که از نظر مالی شوهراشون وضع بهتری از من داشتند . زندگی منو سیاه کرده بود .. طوری که وقت و بی وقت مزاحم من و سیما می شد و همش می خواست فضول کارای ما باشه . یه روزم که  این سنبل لعنتی بازم داشت بر علیه من توطئه می کرد نمی دونست که من اومدم خونه و تمام حرفاشو دارم گوش می کنم .-سیما جان عزیزم حواست باشه .. این پول یارانه رو که هر ماه به حساب واریز می کنن حقتو باید از شوهرت بگیری .. بعد تو فیش حقوقی اون نگاه کن که چقدر حق عیال بهش میدن اون حق توست باید بگیری .. حالا مهریه  رو حالا نه می دونم واسش سخته بعدا سر فرصت از اون بگیر .. این خونه ای رو هم که الان به اسم اونه و در گرو بانکه یه جوری یه وکالتی از اون بگیر که بعدا اختیار تام داشته باشی . اونو چهار میخه اش کن . حواست باشه کی میاد خونه و کی میره بیرون . ساعت اداری اونو که می دونی . مردا حقه بازی زیاد دارن . پدرت همش بهونه اضافه کاری می کنه و این آخر خد متی اصلا دم به تله نمیده .. یک ریز داشت حرف می زد . این پدر زنه هم که مث من کارمند بود اونو آدم حساب نمی کرد . می خواستم برم جلو بگم اگه لالایی بلدی خودت چرا خوابت نمی بره که پشیمون شدم . چون اوبابت یارانه و حق التاهل چیزی از شوهرش نمی گرفت .خونه هم به اسم شوهره بود .  خلاصه بازم حس کردم سیما دگرگون تر شده و بنای ناسازگاری رو گذاشته و حرفای مادرشو تکرار می کنه .. تمام تنم و دستام درد گرفته بود . اعصابم متشنج شده بود . حال و حوصله هیچ کاری رو نداشتم . انگار قفل کرده بودم و هیچ حرکتی نمی تونستم بکنم . خونم به جوش اومده بود . -سیما اگه یک بار دیگه ببینم شلوغش کردی طلاقت میدم -ببینم مهریه رو می تونی بدی ; … هیچی نمی شد . زده بود به سیم آخر م .. تصمیم گرفتم که دهنشو ببندم و از بسته شدن دهنش هم یه فیلمی بگیرم که بشه ازش استفاده کرد . مجبور شدم از یکی از دوستام کمک بگیرم . یه پولی دادم به یه بنده خدایی که نیاز مالی هم داشت .  کلید خونه مادر زنو از جیب مانتوی سیما کش رفته بودم . این دوست خلافمونو فرستادیم اون داخل و خودمم پشتش راه افتادم و یه گوشه ای پنهون شدم . این رفیقمون تا مادر زنه رو دید افتاد روش و اونو از چپ و راست زیر مشت های آروم و سیلی خودش قرار داد . چاقو ضامن دارشو در آورد و گفت اگه سر و صدا کنی می کشمت .. فقط هر کاری که میگم باید انجام بدی . خودت با دستای خودت دگمه های بلوزتو باز می کنی .. دامنتو در میاری خلاصه واسه من لخت میشی .. وگرنه کوچکترین صدایی یعنی مرگ تو .. این دوست ما هم  به صورتش نقاب زده بود .. -اینو هم داشته باش به عنوان پیش در آمد .. سنبل که ترسیده بود  شروع کرد به اجرای دستورات مامور من . من هم فیلمبرداری رو از همون جا شروع کردم  اونم با یه موبایلی که تازه تهیه کرده بودم و کسی ازش خبر نداشت .. . زاویه عملیات رو هم طوری ردیف کرده بود این طرف که خیلی قشنگ چهره ها مشخص بود . پیش در آمد کارآقا حمله چی این بود که با کیرش دهن مادر زنمو ببنده  . خیلی دلم می خواست من اول دهن مادر زنه رو ببندم . و حالشو بگیرم ولی این جوری بهتر بود . -جووووووووون .. فقط بهش گفتم بعد از این که مادر زنه با دستای خودش خودشو لخت کرد اونو ولش کنه . بقیه اش با من . همین فیلم کفایت می کنه . جوووووون خیلی با حاله . کیف داره . سزای مادر زن فضول همینه ..  اون لخت شده بود و از این جا به بعدشو دیگه من باید نقش خودمو بازی می کردم . مثلا کلید زدم و اومدم داخل از پله ها رفتم بالا .. طرف تا منو دید شروع کرد به فرار .. و مثلا درگیر شدیم و اون رفت .. تا بر گشتم دیدم مادر زنه داره لباسشو تنش می کنه و های های داره گریه می کنه . -چیه جنده .. حالا ما رو دیدی کیسه اشکت باز شد ; خوب داشتی واسه طرف لخت می شدی و می خواستی کس و کونتو تقدیمش کنه .. هی می زد به پشت دستش و هی لبشو گاز می گرفت . -هرمز خان از شما این انتظارو نداشتم .. -طرف داشت ازت فیلم می گرفت .. فیلم هم گرفت الان پیش منه .. -پاکش کن .. -جنده باهات کار دارم . صبر کن اول زبونتو ببندم ; کیرمو فرو کردم توی دهن مادر زن . چشاش داشت از حدقه در میومد . نفسش بند اومده بود -پتیاره .. کونی .. روسپی اگه یه بار دیگه سیما رو تحریک کردی و اونو هوایی کردی کس و کونتو جفت می کنم .لباسشو با خشونت از تنش کشیدم و خودمو هم لخت کردم . دست و پا می زد .. ولی چپ و راست بهش سیلی می زدم . دستمو گذاشتم رو کسش .. -خیلی گشاد شدی . بی خود نیست که پدر زن جان از ش فراریه . اگه اینو جلوی اسب بندازی نمی کنه جلوی سگ هم بندازی لیسش نمی زنه ولی خب ما دلت رو نمی شکنیم . داشتی به غریبه ها کس می دادی ; مگه دامادت مرده ; این همه به من لطف و محبت کردی . دلسوزانه داری به ما خد مت می کنی اون وقت من نتونم جبران زحمات تو رو بکنم .; کیر چه قابلی داره !..  کیرمو از دهنش کشیدم بیرون و اونو یه ضرب از همون پایین کردمش توی کون سنبل .- خیلی گشاده . ظاهرا جوونی هات خیلی کون دادی . ببینم برو فردا گزارش همینو هم به دخترت بده که دامادت مادر زنشو گایید . برو عوضی جراتشو داری بگو من از چیزی نمی ترسم . جونم به لبم رسیده . -همه کارام از رو دلسوزی بود .-از رو دلسوزی رفتی زیر کیر یکی دیگه .. جنده عوضی .. هرچی بهت بگم کمه . زندگی منو به هم زدی .. ما داشتیم زندگیمونو می کردیم . یواش یواش ساکت شد .. دستمو گذاشتم روی کسش دیدم که خیلی خیس کرده با این که داشتم کونشو می کردم و اون مقعد با حالش یه حال حسابی بهم داد . چون کون دخترش از بس تنگ بود و صاحبش ناله می کرد منو دیگه داشت از کون کردن بدم می آورد .ولی با این کون به کون کردن امید وار شده بودم  -خیلی نامردی ..کیرم خیلی بهش چسبید و توی کون مادر زن جان خالی کردم .. در جا کیرمو فرو کردم توی کسش . با این که  کیر خیلی راحت توی کس حزکت می کرد و یک کس به تمام معنا گشاد بود ولی از بس این چن وقتی یک مدل کس گاییده بودم خسته شده بودم . بی خود نبود این مادر زن جان فضول از این که دامادش بره دنبال زنای دیگه هراسان بود . تازه داشت چشم و گوش من باز می شد . -جوووووووووون .. عین سنبل وسطای عیدی . تازه داره چین به اون سنبلات میفته ولی  هنوز رنگ و بویی داری . خیلی مزه داری . جووووووووون . فدایی داری مادر زن جان .. ولی کسش طوری خیس کرده بود و اونم طوری ناله می کرد که فهمیدم کیر داره بهش حال میده هرچی هم محکم تر اونو می گاییدم اون بیشتر لذت می برد . سینه های نیمه آب رفته شو تو چنگم فشارش داده و تااونجایی که می تونستم باهاش حال می کردم . حتی گاه به جای میک زدن اون سینه ها رو خیلی آروم گازش می گرفتم که می گفت محکم تر -ببینم مثل این که یا ئسه ای .  چند ضربه محکم به ته کسش کوبونده و با یه فشار و شلیک انفجاری آب کیرمو توی کسش خالی کردم . وقتی کیرمو بیرون کشیدم آب از کوشه کنارای کس مادرزن جان چکه می کرد . -ببینم حالا زبونت بسته میشه ; میشه دهنتو بست که دیگه سیما رو تحریک نکنی ; -نه داماد عزیزم هنوز یه کاری مونده که انجام نشده . تو که نباید این قدر خود خواه باشی . دست گذاشت رو سینه ام و در حالی که آب از کسش چکه چکه می کرد اومد رو کیرم نشست . و طوری روی کیرم تلنبه می زد که انگاری یه دختر چهارده ساله اومده روش نشسته و با تمام توان و هیجانش داره به من حال میده .. -اووووووففففففف کسسسسسم کسسسسسسم ببند دهن منو ببند . دهنم بسته می شه .. ظاهرا من اونو حشریش کرده بودم و تا ارگاسمش نمی کردم دست از سرم بر نمی داشت .. کیر جوونو دیده بود و ولش نمی کرد ..-آخخخخخخخ عزیزم داماد خوشگلم .. -دهنتو میگام اگه بخوای بازم پیش سیما زیادی بخوری ….. روز بعدش اومد خونه مون . طوری که من بشنوم بلند بلند می گفت که عزیزم زن و شوهر شریک زندگی همن اون هر چی در میاره داره برای زندگیش خرج می کنه .. با هم بسازین . شوهرت خیلی آقاست . از دستش نده … و یه حرفایی زد که دیگه سیما صد و هشتاد درجه بر گشت . واقعا بهترین راه برای بستن دهن تمام مادر زن های فضول و به خیال خودشون دلسوز دنیا اینه که کیرداماد در درجه اول بره توی دهنشون بعد توی کس و کونشون . حالا باید یه کاری می کردم که این سیما این قدر دهن بین نمی بود . اما امان از دست این سنبل تازه شده توسط کیرم . هفته ای یه بار بهم می گفت بیا دیگه بیا بازم زبونمو ببند منم پوزه بندمو یعنی کیرمو اول فرو می کردم توی دهنش..کیف می کرد . .. چیکار می شد کرد .. از قدیم گفتن حرف بزرگتر شنیدن ادب است …. پایان …. نویسنده …. ایرانی

دکمه بازگشت به بالا