چرا دیگه با زنم سکس نکردم و مفعول شدم (۱)
سلام من ۴۵سالمه اگر داستانم نرمال بنظرتون نرسه شایدحق دارین اما عین اتفاقیه که افتاده من حدود۲۰ساله با سهیلا زنم که نمیگم مانکنه اماسفیدبا پوستی صاف و بدنی ایرانی پسنده یادم هست اوایل ازدواج بازار بودیم چند متر جدا از هم افتادیم دیدم چند تا جوون بهش میگن جون سنگ مرمره یه دستی هم به باسنش کشیدن خیلی ناراحت شدماما انگار ندیدم چیزی نگفتم چون کتک خوردن جلوش بدتر بود خلاصه اقلا ۶ماه اول تقریبا از خونه بیرون نرفتم بهش چسبیده بودم اونم خجالتی بود اما بسرعت رفتارش این بود که سکسمو با لبای شهوتیش شروع میکردم عاشق سینه بودم اما اون اصلا با سینه حال نمیکرد میرفتم لای پاهاش عاشق زبون زدن و لیس کوسش بودم دستشو از خجالت رو چشمهاش میزاشت بعدها لبشو میخوردم موهامو چنگ میزد بیصدا سرمو فشار میداد سمت کوسش خیلی با لیس کوسش حال میکرد کمی مونده ابش بیادمیکشیدم بالا رو خودش که بکنم توش اگر با من خوب بود با عشوه میگفت بریز توش میرم میشورم والا قرص نمیخورد مجبور بودم همیشه دستمال زیر کیرم بزارم ابمو بریزم بیرون کوسش.
این تکرار شد تا ۷سالپیش که برادر زاده شریکمخارح بود اومد بچه خوشگل بودشریکم داییش میگفت ۵شنبه ها پیش تو باشه کسی رو نداره میومد مشروب میخوردیم متوجه نگاه های سهیلا و پسره و پوشیدن لباسای سکسی تر میشدم اما از اونایی نبود خیانت کنه فقط مثل خیلی از زنا خودشو محک میزد یکروز پسره رفت زنم گفت سورت گیپور مشکیمو ندیدی کلی گشتیم نبود انگار اونمفهمید کار پسره هست توالت و حمام ما راهروو در مشترک داره خلاصه برداشته بود بخدا تصمیم داشتم گوشمالیش بدم اما فکر کردن بیشتر حسابی برام جذاب و تحریک کننده اومد پس زنم هم نبود وقتی پسره میومد چند تا شورت های جذابشو میزاشتم توی سبد لباسا اونمبخیال اینکه زنم گذاشته برای جق زدن حتما برمیداشت تا به سهیلا همبفهمونه تا شهوت فکر کردن بهش باعث شد نقشه بکشم که اینارو تنها بزارم احتمال زیاد میدادم زنم همکاری نکنه باهاش پس یروز شورتشو گذاشتم توی جیب پسره یواشکی اونم خیال کرده کار زنمه و پا میده خلاصه فهمیدم پسره گیر داده بهش بهونه کار مهمی اوردم که باّید برای کاری ۱ساعت بیرون برم ظهر بود زنم خواب ظهر میکرد گوشیمو روی فیلمبرداّری تنظیم کردم جای مناسبی جاساز کردم خلاصه بعدا نگاه کردم دیدم پسره شروع میکنه مخ زنی. زنم تحویلش نمیگیره التماس میکنه اجازه بده یبار فقط ببوسمت زنم میگه خجالت بکش الان میاد بد میشه تو مثل برادرمی میگه اخه جای مادرم بودی هم هرجور شده بهت نزدیکت میشدم ارزومه فقط ببوسمتون بعد یه نیم سکه میده میگه کادوی روز ازدواجتونو جلو جلو میدم زنم خندش میگیره اونم میپره میچسبه بهش سهیلا قد بلند و هیکلیه تقلا میکنه اما پسره بغلش میکنه و میوفتن رو تخت التماس میکنه نکنزشته اما اصرار ش و ترس از صدا بلند شدنمیگه پسزود باش ببوس پسره همینطوری کهروش خوابیدهدستاشو گرفته لب طولانیو محکم میگیره بعدمیکمیزنه زنم تقلا میکنهکه پسره پاهاشوباز و از رولباس کیرشو رو کوس زنمفشارمیدهو به میکزدنلباش ادامه میده زنم خسته میشه وحتما شهوتی کمتر تقلا میکنه و فقط میگهتروخداتمومش کن بدبخت میشم زود باش که پسره دستش زیر تیشرت سهیلا سینشو بازی میده و فقط ریپ شلوارشو باز میکنه و حتما توش کرده یا نه بعد از چند تا فشار رو بدن زنم در حالیکه لباشو کشیده توی دهنش دستهای زنماز هم بازوست پسره زیر سر زنم چنان هیجانی نشون میده و صدای ارضا شدنش که من فیلمشو با جق زدن تماشا کردم بلند میشه ک بهش بدوبیراه میگه در رو قفلمیکنه تا من بیام من بیخبر اومدمدوربینو چککردم اولش خواستم برم پسره رو کتک بزنم اما چنان تحریکی شده بودم و شهوتی تجربه کردم که خوشایند اومد برام و فکری به سرمزد (پایان قسمت ۱)
نوشته: ایدین