اول واولیش سخته
–
همیشه از خودم می پرسیدم چطور میشه یه زن خیلی راحت به شوهرش خیانت می کنه .. چطور یه کیر دیگه رو تو کوسش جا میده . شوهرم راننده اتوبوس بود ونصف هفته رو خونه نبود . بااین که یه زن حشری و خوش اندام بودم و هستم دلم نمیومد به شوهرم آرش که چهل سالش بود و ده سال بزرگتر از من خیانت کنم . زن شاگرد شوهرم که اون یه پنج سالی ازم کوچیکتر بود همش از دوست پسرای متفرقه خودش حرف می زد و می گفت هر وقت که شوهرش نیست به نوبت یکی رو میاره خونه و وقتی که بچه شو خواب می کنه اون و معشوقش میرن تو یه اتاق دیگه و تا صبح با همند . اوایل شنیدن این حرفاش واسم سخت بود ولی بعد حس کردم شاید از این که من خودم نمیتونم یه همچین کاری رو انجام بدم سختمه وبهش حسادت می کنم . بعد ها با لذت ازش می خواستم که از جزئیات کاراش واسم بگه . بااین حال از این که خودم بخوام یه همچین کاری بکنم سختم بود . اون همش بهم می گفت که لذت دنیا به همین روزای جوونی و کیف و حالشه و وقتی شوهرامون چیزی از جریان ندونن مسئله ای نیست . تازه وقتی هم که اونا هستند نیازی نیست بهشون خیانت کنیم و این کارو نمی کنیم تا شرمنده شون شیم . خیلی وسوسه شده بودم . سمیه به من می گفت که اول این کار ونفر اولیش سخته ولی وقتی راه بیفتی خودت میری دنبال بقیه . همش حس می کنی که یه چیزی گم کرده داری . وقتی شوهرتو می بینی دوست داری که زودتر بره و غیبش بزنه . دنیای تو یه چیز دیگه ای میشه .. همین حرف و حدیثا ادامه داشت تا این که یکی از این شبا که آرش نبود من و پسر ده ساله ام مهیار و خواهر زاده سیزده ساله شوهرم سهیل تو خونه تنها بودیم . مهیار خیلی کوس خل بود و ساده و سهیل از اون هفت خطا بود . من که البته تو بازیهای اونا شرکت نمی کردم و کاری به کاریشون نداشتم فقط از این نگران بودم که نکنه سهیل اونو از راه به در کنه . نصفه شبی خواب بودم که دیدم دوتایی اومدن بالا سرم . -مهیار مطمئنی که مامانت خوابه ;/; -آره خواب خوابه .. پس الان راحت می تونیم بریم سر کامپیوتر و یه جا یه سایتی رو بهت نشون میدم به نام امیر سکسی که کلی داستان سکسی داره .. -من که از این چیزایی که تو میگی هیچی نمی فهمم .. چند تا از این داستانهاشو که بخونی نه تنها خیلی چیزا می فهمی بلکه هر وقت سر مامانتو دور دیدی خودت میری دنبالش … زن دایی چرا این جوری دراز کشیده . ملافه رو از روتنم انداخت و کنار داد ظاهرا تن چسبیده به ملافه نشون می داد که لخت لختم ودیدم که یهو سهیل گفت مهیار! کونش و تنش همه لخت لخته …. این حرفو که زد مو بر تنم سیخ شد و از خجالت داشتم آب می شدم دلم می خواست بلند شم و بذارم زیر گوشش ولی گفتم باشم ببینم حرف حسابش چیه .. -سهیل بده خوب نیست . تو به کون مامانم چیکار داری . هر وقت که منو حموم می بره اصلا شورتشو پایین نمی کشه تا من کونشو ببینم -ولی خیلی این زندایی ما کونش خوشگله و حرف نداره . میای حالشو بگیریم و درریم ;/; -چیکار کنیم -به کسی نگی ها ازاون گرد گیرایی که باهاش خاک وسایلو می تکونن و خیلی موهای نرمی تنش داره رو میاریم ومی کشیم رو کون مامانت .. دلم می خواست پاشم و اونا رو ببندم به فحش وکتک ولی اون گرد گیرو که پارسال دم حرم خریده بودیم آوردند . سهیل به مهیار گفت اول تو بکش رو کون مامانت چون این حق توست -سهیل جای منم تو بکش من می ترسم . وقتی سهیل به آرومی خاک گیر رو می کشید رو پوست کونم یه لذتی بهم دست می داد که دلم می خواست چند تا دست بیفته رو کونم و ماساژشون بده . یه خورده لاپامو باز تر کردم -سهیل !سهیل ! مامان تکون خورد .. دوتایی رفتند پایین تخت قایم شدند و من در این فاصله تا می تونستم پاهامو به دو طرف بازشون کردم که چاک کوسم بیشتر تو دید اونا بیفته . یه لرزشهای خاصی رو اونجا احساس می کردم . پس از چند دقیقه که سکوت منو دیدند دوباره شروع کردند . -سهیل اون چاک وسط چقدر زشته .. -به اونجا میگن کوس .. خیلی هم خوشگله اون گرد گیررو گذاشت وسط کوسم و حالا داشت به اون حال می داد . یه بلایی داشت به روز و روز گارم می آورد که تا به حال آرش چنین کاری نکرده بود . -سهیل چرا دستت رو شومبولته . زشته . بیا بریم . من دیگه می ترسم . دوتایی شون رفتند و من دیگه خوابم نمی برد . .پاشدم و هی این طرف و اون طرف کردم . بااین که خیلی بهداشتی بودم نمی دونستم چرا اجازه داده بودم اون خاک گیر کثیف رو کوسم مالیده شه . نصفه شبی دسته اونو گرفتم و گذاشتم تو کوسم و باهاش ور رفتم . نه اینم چاره کار نبود . رفتم تو اتاق بچه ها . می دونستم اگه مهیار خوابیده باشه بمب هم بتر کونن تا صبح هم بیدار نمیشه . گوش سهیلو کشیدم و دستمو گذاشتم رو دهنش . زورم بهش می رسید با این که یک زن بودم . اونو آوردم طرف اتاقم . دیگه گستاخ شده بودم . شورتی رو که پام کرده بودم درش آوردم . در اتاقو از داخل قفل کردم و اون گرد گیر رو دادم دستش -حالا کارت به جایی رسیده که با این میای سراغم ;/; می دونی اگه بابا مامانت بفهمن چه بلایی سرت میاد -زندایی غلط کردم . منو ببخش دیگه از این کارا نمی کنم . اشتباه کردم . به کسی چیزی نگو . -یه شرطی داره -چه شرطی -یه تنبیهی برات در نظر گرفتم که نباید به کسی بگی .. -لخت شو بینم . -خجالت می کشم -خفه شو! تو و خجالت ;/; ! وقتی کیرش زد بیرون دهنم وامونده بود . دیگه معطل نکردم . یاد حرف زیبا زن شاگرد راننده مون افتاده بودم که می گفت اول و اولیش سخته . کیر سهیل رو گرفتم تو دهنم -زندایی نه نه غلط کردم . می خوای با دندونات قطعش کنی ;/; -مگه من جلادم . فکرکردی زندایی ات دندونای تمساح رو داره .نترس . این بار رو کیرش نشستم و کیرش خیلی راحت رفت تو کوس گشاد من . حال کردن من از همون لحظه اول شروع شده بود . از همون آغاز خواب کیر های دیگه ای که به زودی یکی یکی و به نوبت وارد کوسم میشن رو می دیدم . -زندایی تنبیهت همین بود ;/; -آره سهیل ادامه داره .. اوووووفففففف چقدر کیرت کلفته پسر . بیخود نیست که به دیدن کون من داشتی از حال می رفتی .. خودمو محکم به کیر سهیل فشار می دادم . یه بالش گذاشته بودم تو دهنم و گازش می گرفتم و سهیل با تعجب به من نگاه می کرد . تنش خیلی داغ شده بود . حس کردم کیر کلفتش داره تو کوس من آب میشه .خالی کرد آبشو ریخت تو کوسم . اونم سر بالایی و در بر گشت تخت و تشکو کثیف کرد ولی من دیگه خیالم نبود . ول کن کیرش نبودم .. تا می خواستم اونو حرفه ای بارش بیارم کلی وقت می برد . -زندایی خسته شدی حالا اگه اجازه میدی من بیام روت دیگه راهشو خوب بلدم و یه خورده هم حس می کنم سبک شدم -سهیل عزیزم فکر منم باش . من به این سادگیها دست از سرت ور نمی دارم . فقط تند تندکیرتو فرو کن تو کوسم و بکشش بیرون . دستاشو گذاشته بود رو سینه هام و مثل یک معشوق حرفه ای لبامو می بوسید . این کارش به کوسم کیف بیشتری می داد . یواش یواش حرکت هوس داغ داغ داغ رو در تمام تن و زیر سینه ها و دور کوسم حس می کردم . -سهیل ادامه بده همین جوری خوبه کوسم کوسم خیلی هوس داره خواهش می کنم . داره میاد داره می ریزه .. اونو محکم بغلش کردم به خودم لرزیدم و آروم گرفتم . دمرم کرد و این بار با کونم وررفت و گذاشت تو کونم . این سوراخ منم گشاد شده بود . شوهرم دیگه بهم رحم نمی کرد . حالا سهیل داشت کونمو می گایید . جووووووون چه حالی می داد . بدون استفاده از کرم کیرشو کرد تو سوراخ کونم . چقدر به این تنوع نیاز داشتم . وقتی یه بار دیگه آبشو خالی کرد منتها این بار تو کونم لحظاتی رو تو بغل هم آروم گرفتیم . نمی دونم اون این حرکات مردونه رو از کجا یاد گرفته بود . -سهیل خیلی واردی -به لطف اینترنت و فیلم آره ولی سکسو باور کن اولین بارمه .. وقتی که اون به اتاقش بر گشت از خوشحالی تا صبح خوابم نبرد . صبح که شد زنگ زدم برای آرش . وقتی بهم گفت که شبو بر نمی گرده خیلی خوشحال شدم . زنگ زدم برای زیبا و بهش گفتم که یه مهمون مردشو زیاد کنه شبو میام اونجا -مهشید جون ببینم اولی رو رد کردی ;/; یعنی استارت کارو زدی ;/; خندیدم و حرفی نزدم .-حتما دیگه وگرنه تو به این سادگیها رضایت بده نبودی . ببینم ایرادی داره که به جای اضافه کردن یه مرد دو تا مرد اضافه کنم;/; -یعنی چی ;/; -یعنی این که ما دو تازن با اونا سه تا مرد حال می کنیم .. سه تا کیر می بینی امشب . دو به یک داریم . نمی دونی چه حالی میده مخالفتی که نداری ;/; -نیکی و پرسش ;/; -نگران نباش این یکی دیگه اولش فقط سخته .. پایان .. نویسنده .. ایرانی