گاییدن خاله متاهل دوستم (۲)

لینک قسمت (های) قبل در پایین صفحه…

(( با تشکراز دوستانی که از قسمت اول به خوبی تعریف و انتقاد کردن
در ادامه داستان گذشته این داستان ارسال شده و امیدوارم لینک داستان قبل هم در ابتدای داستان ذکر بشه .
من تو سایت با یه داستان جعلی روبرو شدم که با تغییر اسم ها سعی داشت داستان من رو بازپخش کنه که خوشبختانه بعضی دوستان متوجه شدن ))

بعد مدتها به آرزوم رسیده بودم . یه پسر بیست و یک ساله مثل من خیلی براش کم پیش میاد که یه زن تو این سنی باهاش وارد رابطه باشه و زنه هم جنده پولی نباشه . شاید خیلی ها لیدا رو قضاوت کنن ولی من هرگز به خودم این اجازه رو نمی دم که کسی رو قضاوت کنم . خودمون دوتا با خواسته خودمون وارد یه رابطه دوستانه شده بودیم که منتهی به سکس شده بود و به نظر من این اصلا مشکلی نداره . سرتون رو درد نیارم با این حرفهام
بعد از اون شب خارق العاده و یه صبح دل انگیز حالا وقتش بود که اماده شب دوم بشم . واقعا احساس خوبی داشت که یه هفته کامل رو با یه زن زندگی کنی . انگار که تازه عروس داماد بودیم . و از هر فرصتی برای عشق بازی استفاده می کردیم . لیدا هم حسابی بهم میرسید . همش خوراکی های مقوی می داد که کم نیارم . واقعا به هم خو گرفتیم طی همون روز اول . راسته که میگن مرد حدود بیست سال با زن حدود سی و پنج سال بهترین تعامل جنسی رو میتونن بر قرار کنن و من هم به این پی برده بودم . هر بار که از خونمون زنگ میزدن می گفتم شمال هستم و لیدا اسم خیابونا و محله های رشت و شمال و یادم میداد تا بگم تا اونام شک نکنن . و همینطور کل ماجرا روی روال بود جز اینکه من می ترسیدم لیدا رو حامله کرده باشم که لیدا بهم اطمینان قلبی داده بود که برای پیشگیری اقدام کرده بوده و در نهایت اگه حامله شد بندازه گردن شوهرش ولی من باز هم دلم نمی خواست که باعث بی آبروییش بشم . حتی بارها به سرم میزد که بس کنم و برم اما همونطور که قبلا گفتم . حس شهوت بر تمام احساس انسان قلبه می کنه . معمولا بعد از ظهر های جمعه دلگیره ولی اون روز واقعا داشت بهم خوش میگذشت . یه زن کس رشتی به سفیدی بلور با ممه های هشتاد و پنج و کون تپل و کمر باریک آرزوی هر پسریه . همیشه به شوهر لیدا حسودیم میشد ولی حالا احساس پیروزی میکردم وقتی میدیدم عکسای لیدا رو در و دیوار با اونه اما در واقع لیدا تو چنگ منه و من دارم میگامش . هر بار که شوهرش زنگ می زد تو بغل من بود و به اون دروغ میگفت . همون روز بعد از ظهر لیدا در حالی که یه لباس خواب بندکی تنگ ساتن سفید با گلهای قرمز درشت تنش بود رفت و لپ تاپش رو آورد . و عکس های خونوادگیش رو یکی یکی بهم نشون میداد و با حوصله برام تعریف میکرد . به عکسای عروسی که رسید پوشه رو بست . اما من ازش خواستم تا اونا رو م بهم نشون بده . وقتی اون عکسا رو دیدم یاد اون شب افتادم که چطور تو کف اون سینه ها بودم . از پشت دستم رو از زیر بقلش رد و به پستونش رسوندم . اونم منظورمو انگار که فهمیده باشه با لبخند زد پشت دستم . کی میدونه شاید از همون موقع منو می خواست ولی نمی تونست ابراز کنه . درست مثل من . چند تایی پوشه هیدن شده هم لابلای درایوش بود که اونجا چندتایی عکس لختی و نیمه لخت از خودش گرفته بود . حتی عکس قبل از اولین سکس با شوهرش که با لباس خواب عروس رو تخت دراز کشیده بود هم نشونم داد . عکسهای پا تختی که توش پُر کس شمالی بود کیرمو تحریک می کرد و در نهایت عکس های تولد سامان و دیدم و کلی خاطرات اون شب برامون زنده شد . تماشای بدن لیدا که به پشت روم لم داده بود و بازوم رو گاز می گرفت واقعا لذت بخش بود . کیرم از رو شرت
باد کرده بود و چسبونده بودم دم سوراخ کون لیدا و اونم هی باسنشو به زیر شکمم فشار میداد تا بیشتر برجستگی کیرمو تو نرمی باسنش حس کنه . واقعا عشوه ای که لیدا برام می ریخت ستودنی بود . چون می خواستیم خسته نشیم بدون اینکه از قبل هماهنگ کرده باشیم تو عشق بازی ها سکس نمی کردیم تا خودمون رو واسه شب رو فرم نگه داریم . برای سکس وقت زیاد بود و عجله ای نداشتیم . همینطور آهسته و پیوسته از حضور هم لذت میبردیم تا روز رو با سکس شبانه تموم کنیم . کاملا لیدا با من مچ شده بودو در اختیارم قرار داشت . عین یه دختر 15 ساله خام شده بود و مطیع من بود . وقتی غروب شد لیدا تز داد بریم رستوران و با خیال راحت یکم دور بزنیم . منم یکم مِن و مِن کردم چون پول زیادی همراهم نبود . اما لیدا که فهمیده بود واسه چی می گم متقاعدم کرد که کل هفته رو من مهمونم و خلاصه قبول کردم که بریم . من سشوار رو برداشتم و موهام رو آرایش کردم و در همین فاصله لیدا رفت یه دوش سریع بگیره تا آرایش کنه وقتی من لباس پوشیدم و موهامو درست کردم رو تخت خواب نشستم منتظر تا لیدا بیاد . وقتی اومد بیرون حوله سفیدی پیچیده بود دور تن سفید و خیسش که زرات آب روش معلوم میشد . نور اتاق زیاد بود و لیدا با همون حوله جلو من نشست رو صندلی میز “آرایش و با حوله ای که دور سرش بسته بود موهای مشکیش رو نم زدایی کرد و با سشوار و اتو مو حسابی سافشون کرد . دیدن این مناظر خیلی تحریک کننده بود . وقتی موهاش خشک شد حوله دورشو باز کرد و انداخت کنار من رو تخت . حوله بوی خوب تن لیدا رو میداد که به مشامم رسید و با دیدن بدن لخت لیدا کیرم یواش سیخ شد .اون تن نمناک سفید که موهای بلند مشکی زینت خاصی بهش می بخشید. درب کشوی اول رو باز کرد و یه جور لوسیون بدن برداشت و خیلی سریع مالید به پستونش و شکم و رون و همینطور ساق پاهاش و همینطور جفت دستا و سر شونه و خم شد از کشوی آخر لباس زیر برداره . .به حد بی شرمانه ای خم شده بود که کس تپلش از پشت زد بیرون و جفت سوراخاش تا ته دیده می شد در حالی که بدن لختش در اثر رطوبت لوسیون کمی براق شده بود . یه ست صورتی کدر ملایم و کمرنگ انتخاب کرد و گزاشت رو میز . اول شرت جی استرینگشو ( شرتایی که از پشت میره لای کون ) کرد تو پاش و کشید بالا . و با دست پیچ و تاب هاشو مرتب کرد و برگشت از پشت هم چک کرد و رفت سراغ سوتین اسفنجی . سوتین رو گذاشت رو شیکمش . سگکش رو بست و بر گردوند کشید بالا رو سینش . پستوناشو با دست گذاشت توش و بالاخره بنداشو انداخت رو شونش . پستونای نرمش به شکل زیبایی بهم چسبیدن و چاک خوشگلی بین سینه هاش پیدا شد . سینه هاش از بالای سوتین داشت میریخت بیرون . انگار بخای یه ژله بزرگ رو تو یه کاسه کوچیک جا بدی .جواهراتش رو انداخت که یه گردنبند طلا سفید با یه سنگ درشت صورتی بود . و گوشواره های ظریفی که به صورش میومد و در نهایت یه انگشتر . ازم پرسید حلقم رو بندازم . که من با سر تایید کردمو اونم با تبسم اطاعت کرد . دور چشمش یه آرایش تیره کرد و مژه هاشو بلند کرد . گونه هاشو با رژ گونه کمی برجسته و لباشو صورتی روشن و یه خط لب سکسی صورتی کشید . انصافا گاییدنی شده بود . و من کیرمو برای برگشتن چرب می کردم . ساپورت مشکی براقشو برداشت یکی یکی پاهاشو گذاشت توش و کشید بالا . . کلفت و براق بود و به نظر جنس مرغوبی داشت . فاقش هم کوتاه بود و تا کش شرتش بیشتر بالا نیومد و مانتو ساتنی رو پوشید که خیلی تنگ و یقه باز بود تا وسط رونش بود و یزرگی باست و انهنای قوس کمرش رو به خوبی نشون میداد و برآمدگی ممه هاش اون تو دل هر مردی رو آب میکرد . مخصوصا ه سفیدی پوستش از یقه معلوم بود و گردنبندش هم خود نمایی می کرد . . مانتو آستینش تا آرنج بود که لیدا با یه کت صورتی تنگ تیپ سنگینش رو تکمیل کرد و ساعت و پا بند و کیف کفش ست صورتی که ناخونشو به نمایش میزاشت به خوبی میدرخشیدن .یه روسری مشکی هم انداخت و ریشه موهاش از پشت ریخته بود رو مانتوش . لیدا آماده رفتن که نه کرده شدن بود . دست تو دست سوار ماشین شدیم و زذیم بیرون لیدا که رانندگی میکرد من دستشو گرفته بودم و هر از گاهی یه ناخونکی به رون و ممه هاش میزدم . طرفای سعادت آباد یه رستوران رفتیم و شام خوردیم . واقعا حس حوبی داشتم که با یه کس با کلاس اونجام . سعی میکردم نگاه و کارام براش رمانتیک باشه . لبخند هام . حرفام . همش سنگین و عاشقانه مثل یه جنتلمن . لیدا که از قبل بهم پول داده بود حساب کردم و دستم رو بقل کرد و عین یه جنتل من رفتیم سمت ماشین . کل رستوران چشش به ما بود . من اعتماد به نفسم چسبیده بود به سقف . راه برگشت رو من پشت فرمون نشستم یکم تو خیابون چرخیدیم و سیگار کشیدیمو حرفای عاشقانه زدیم که کم کم سکسی شد و لیدا خانوم حشرش زد بالا و دست کرد کیرمو گرفت و منم سریع گازشو گرفتم سمت خونه . تو پارکینگ وتی ماشینو پارک کردم با زانو اومد رو صندلی من و لب بازیمون شروع شد .از رو ساپورت رونش رو میمالیدم . سفیدی رونش تو نور ملایم ماشین از زیر رو ساپورت هم پیدا بود .یکم که گردنش رو مکیدم لیدا رو بقل کردم و با همون تیپ بردمش جلو در حونه گزاشتمش زمین در رو باز کردمو لب تو لب حولش میدادم سمت اتاق چه ولعی داشت . انگار اون می خواست منو بگاد انداختمش رو تخت و برق رو روشن کردم . لیدا کیفش رو انداخت کنار روسریش رو باز کرد .و کتش رو در آورد و من هم پیراهن و شلوارم رو کنئم و با شرت پریدم روی لیدا و برعکسش کردم . از رو مانتو کیرموبه اون کونش فشار میدادم و با جفت دستام ممه هاش رو سفت گرفته بودم . و شروع کردم خوردن پشت گوش و گردنش درست جایی که موهاش رشد میکردن . به سختی در حال فشار دادنش بودم و اون هم داشت سعی می کرد مانتوش رو در بیاره ولی فشاری که من روش میاوردم مانع می شد کیرمو سفت از رو مانتو میمالیدم بهش لیدا سرش رو بر گردوند و منو به بوسیدن اون لبها ترقیب کرد . بوی ماتیکش واقعا سکسی بود و ولع ادم رو زیاد می کرد .اول لب بالایی و بعد پایینیش . اون روژ لب صورتی که با اون لباشو کلفت کرده بود واقعا بهش میومد . من یه لحظه پاشدم تا کت و مانتوش رو در بیاره و اونم بیدرنگ این کار و کرد روسریشو ه دور گردنش پیچ خورده بود رو باز کرد و انداخت کنار و شرتمو کشید پایین . از بس شق بودم کیرم رفت سمت نافم .من تکیه دادم به تاج تخت خواب و اون چهار دست و پا اومد برام ساک بزنه . بدن سفیدش با اون سوتین صورتی عالی بود .لای پاهام خوابید و کیرمو دست گرفت در حالی که باچشای درشتش که با اون آرایش تحریک کننده دل آدمو میبرد به چشمام زل زده بود لبای تپلشو بالا پایین گوشت کله کیرم گذاشت و اجازه داد تفش روی سطح کیرم جاری بشه و به آرومی عین آبنبات می مکیدش . آرایش لبش انقدر حریک کننده بود که کیرم حسابی قرق لذت بود . ختنه گاهم رو و پوست حساس زیر کلاهک و لبه برجسته دور کلاهک کیرمو با زبون نرمش نوک میزد و هر از گاهی تا دسته می کرد تو حلقش یا برای تنوع تخمامو میلیسید و می مکید . و قتی از نای افتادم . لیدا بیشتر اومد روم و ممه هاشو انداخت رو کیرم و خودش در حالی که دستش دور کمرو حلقه بود ممه هاش رو به کیرم میمالید . دست کردم پشتتش سگک سوتین و باز کردم تا ممه هاش آزاد شه سوتین خیس آب بود و شق کرده بود . عین یه سگ ماده حشری می خواست باهام جفت گیری کنه . اصلا حیا نداشت و از خیانت به شوهرش شرم نمی کرد . با کشیدن مو هاش بهش فهموندم که لب می خوام و اونم اومد بالا و در حالی که کسش رو از روی ساپورت به کیرم میمالید لبش رو در اختیارم میزاشت .
خشتک ساپورتش از ترشخات جفتمون خیس بود . لیدا ی لحظه انگار دیگه طاقت نداشت که توش نکنم . سریع نشست و ساپورت و شورت و کفشش رو در آورد . و به پشت نشست رو شیکمم و کرمو خودش کرد تو کصش . واقعا لذت عجیبی بود. کاملا بدنش آماده جفت گیری بود . کسش هم عین جارو برقی مکش داشت و کیر آدمو می بلعید . گاییدن یه زن شوهردار اونم بدون کاندوم . گوشت کیر و کس با هم استحکاک داشتن و گرما توام با شهوت رد و بدل میشد .
لیدا لخت مادرزاد به پشت داشت رو کیرم سواری می کرد و عین ژله تنش روی کیرم میلرزید .تا بیخ توش کرده بودم ولی اون جوریی خودش رو بهم فشار میداد انگار که میخواست کمرمو توی خودش جا کنه . با شهوت و تمانینه خودشو بهم میمالید و منم از تماشای باسن نرم و بزرگش که دور اون کمر باریکش روی کیرم قر میداد لذت میبردم .موهای بلند لیدا با عرقمون خیس شده بود و چسبیده بود به پوست سفیدش و منو بیشتر حشری میکرد . با دست راست لپ باسنش رو گرفتم و شصتم رو کردم توی شکاف کونش و بردم پایین و در همون حالی که لیدا قر میداد سوراخ کونش و انگشت کردم . تار موهای بلئش که صافشون کرده بود رو پوستش تماشایی بود . کم کم منم باهاش کمک کردم و کیرمو بهش بیشتر فشار دادم و از طرفی زیر بقلاش رو گرفته بودم لیدا رو توی کوبیده شدن سر کیرم کمک میدادم . تا جایی که از پشت سرش رو داد عقب و موهاش ریخت رو صورتم دستاشو رو تخت ستون کرد و کمی باسنش و داد بالا و مجاله تلمبه زدن بیشتری به من ئائ و منم بدون وقفه کیر عمودمو با خشونت که مثل میخ سفت شده بود تو نرمی و لطافتش فرو میکردم شاید تعداد تلمبه هام به انگشتای دست که نرسیده بود لیدا پاهاش رو بلند کرد . و روناش رو به هم چسبوند و با فشار تمام وجودشو آورد توی کصش و کصش رو هم سپرد به کیرم تا با لذتی وصف نا پذیر ارضا بشه لبه هاش رو گاز گرفته بود و غرق عرق در حالی که آرایشش به هم ریخته بود و چند تا تار مو ریخته بود رو صورت خیسش ارضا شد و آروم می گفت آه !
وقتی من با بی حالی لیدا مواجه شدم و دیدم هنوز ارضا نشدم لیدارو از رو خودم بلند کردم و انداختمش رو تخت . پاهاش رو چسبوندم و کردم تو کسش . ساق پاهاش خیلی تپل و پر بود و رنگ سفید خاصی داشت . زنای رشتی و ممه و پاچه کم ندارن . من که واقعا از دیدن این منظره تحریک شدم چند تا بوسه رو ساق پاش زدم تو اون کص گوشتی لیدای شل و ول پنج دقیقه مردونگیمو بهش ابراز کردم. به خاطر مورفین کیرم حسابی سفت بود و آبم نمیومد و لیدای تشنه عاشق همین بود که با رعشه و جمع کردن انگشت های پاش متوجه ارگاسم دوبارش شدم مکندگی کصش توی ارگاسم به شدت زیاد میشد و همین موضوع من رو به ارضا نزدیک کرد .
من از بی حالی لیدا سو استفاده کردم و بدون اجازه کشیدم بیرون شروع کردم جلو روش جق زدن و آبکیرم با فشار از دم کسش پاشیدم تا روی سینه هاش . و لیدا هم تسلیم من شده بود . وقتی خوابیدم کنارش چشم افتاد به ساعت ساعت از 12 گذشته بود . خیلی زود تموم کرده بودیم . لیدا گفت که فردا صبح 10 تا 12 باشگاه داره پس بهتره بخوابیم .حتی جون نداشت بره دستشویی و تو بقلم خوابش برد …

ادامه دارد

نوشته: سامان

دکمه بازگشت به بالا