گناه نابخشودنی من
نکته : « قبل از شروع داستانم اشاره میکنم که این صرفا یک درد و دل هست و دوست دارم با شما خواهر و برادر های عزیزم گفت و گو کنم و منو راهنمایی کنین و هیچوقت موضوع جنسی درش دخیل نیست »
سلام به همگی امیدوارم حالتون خوب باشه ؛
من رها هستم ، ۲۰ سالمه درس میخونم و کار میکنم با هیچ پسری هم در ارتباط نیستم در حال حاضر ، موضوع درباره ی اشتباه من در سنین کمتره و دوست داشتم باهاتون درد و دل کنم و شاید برای دخترهای کم سن و سال هم بتونه راهنمایی خوبی باشه ممنون میشم تا انتها بخونین و نظرتونو بگین .
از نوجوانی من آرزوی ازدواج و خوشبختی و بخت خوب داشتم بخاطر اینکه در خانواده محبت و حمایت و عشق و تجربه نکردم همین الانشم خیلی دوست دارم عاشق شم و ازدواج کنم ؛
تقریبا ۴-۳ سال پیش من با یه پسری اشنا شدم از خودم ۷ سال بزرگتر بودن من توی سن ۱۶،۱۷ سالگی بودم و مثل تمام دختر های نوجوان های دیگه نیاز به عشق داشتم و فکر میکردم که با اولین دوست پسرم ازدواج میکنم خیلی اتفاقی بعد از چند وقت رابطه ی ما شکل گرفت و متاسفانه متاسفانه متاسفانه و هزاران افسوس بین ما رابطه جنسی « از واژن » رخ داد
توی تمام طول مدت رابطه امون من فکر میکردم که قراره این رابطه به ازدواج ختم بشه ؛ هیچوقت انتهایی بجز ازدواج توش نمیدیدم و این موضوع باعث میشد که من چشممو روی اینکه دیگه باکره نیستم ببندم ؛ مثل تمامی رابطه های اشتباه در سن نوجوانی این اقا پسر هم برای من رابطه ی اشتباهی بود ، نه محبت خاصی دریافت میکردم ، نه دیدار خاصی بود ، نه عشق خاصی بود « البته من بی نهایت ایشونو دوست داشتم و هنوزم با تمام بدی و خوبی های که در حقم کرد دوسش دارم » تمام طول دیدارمون رفته رفته تبدیل شده بود فقط یکبار اونم برای رفع نیاز این اقا « قابل توجه عزیزای که میگن خودتم لذت بردی باید بگم که لذت خاصی نبود برای من چون نیازی من نداشتم بخاطر سن کمم » دختر های عزیزم این بخش از داستان رو اگه میخونین لطفا بیشتر شما دقت کنین ؛ این آقا منو ترک کرد و حتی یک درصد هم براش اینکه من دیگه باکره نیستم مهم نبود ، من از ایشون هیچ خواسته ای نداشتم و فقط تنها خواستم محبت و توجه بود « بخاطر اینکه ممکنه خودشون ببینن نمیتونم با جزئیات تموم شدن رابطه رو تعریف کنم » فقط اینکه من خیلی اذیت شدم گریه کردم خواهش کردم چندین و چند بار حتی بعد از یکسال بعد از تموم شدنش من هنوز پیگیر برگشتنش بودم ولی هیچ فایده ای نداشت ؛ من دوسال تحت درمان بودم قرص خوردم تراپیست رفتم قصد خودکشی داشتم ولی سعی کردم با اشتباهم کنار بیام فکر نکردم دیگه راه برام باز شده هرگز ؛ من عاشق خانواده و تشکیل خانواده و وفاداری و تهعد هستم ، من هیچوقت دختری نبودم که پی لذت باشه بیشتر تایم من توی خونه سپری میشه یا درس میخونم با هیچ پسری در ارتباط نیستم و بعد از اون شخص هم من هیچوقت با هیچ پسری در ارتباط نبودم .
دختر های عزیزم خیلی مواظب بدنتون باشید من کسی نیستم که شماره رو نصیحت کنم ولی اصلا سکس مثل پورن هاب و داستان های که اینجا میخونین نیست و برای خیلی از خانم ها از نظر پزشکی هم خیلیا از دخول لذت نمیبرن اگه سنتون کمه لطفا به هیچ عنوان سکس نکنین و گول عشقم و دوست دارم رو نخورید پسری که شما رو بخواد مستقیما میاد خواستگاریتون .
و پسری های عزیز برادر های عزیزم ؛ شما فکر میکنین من چیکار باید کنم زمان ازدواجم ؟ من دختر بدی نیستم و نبودم و صرفا یه اشتباه بخاطر عشق و عاشقی و بچگی کردم این خیلی بی رحمانه است که بخاطر یک اشتباه نتونم ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم ممنون میشم نظرتونو برادرانه به من بگید و لطفا اگر قصدتون ازدواج نیست دست بذارید روی دختر های بد ، دختری های خوب واقعا معصوم و بی گناه هستن لطفا بهشون آسیب نزنید …
ممنونم از همه کسایی که داستان تلخ منو خوندن و ممنون میشم نظرتونو به من بگید کامنت ها رو میخونم و امیدوارم همتون همیشه خوشحال و عاشق و موفق باشین ❤️
نوشته: رها