گی توی خوابگاه دانشگاه (۱)

سلام این داستان واقعیه مال ۴ سال پیشه
با دوست دوران دبیرستانم یه رشته و دانشگاه قبول شدیم و باز همکلاسی شدیم
دوران دبیرستان توی یه اردو به جنوب رومون بهم باز شده بود و کیر همدیگه رو دست گرفته بودیم و برای هم جق زده بودیم که داستان زیاد جذابی نیس براهمین بهش نمیپردازم
من اسمم امیره دوستمم ممد (اسم های فرضی )
خوابگاهمون ۴ طبقه بود با یه زیر زمین که حموم عمومی زیر زمین بود و یکم سخت بود دیگه حموم رفتن (باید کلی بارو بندیل میبستی و با آسانسور اینا میرفتی بماند حالا)
اتاق ما ۴ نفری بود منو ممد با یکی دیگه از همکلاسیام و یه ترم بالایی
یه آخر هفته بود ترم بالاییمون رفته بود شهرشون فقط ۳ تامون بودیم
تخت منو ممد بالا بود اونیکی همکلاسیم هم پایین من
تخت ممد بدجور صدا میداد جابجا شدنی و هر شب کفریمون میکرد
اون شب ممد حشرش زده بود بالا منم که خبر نداشتم
چراغ خاموش کردیم که بخوابیم
نیم ساعت بعد صدای تختش باز رف رو‌اعصابم پاشدم گفتم :
-کیرم دهنت ممد گاییدی به خدا هر شب میرینی تو خوابمون گمشو پایین جا بنداز بخواب خوب
اونم برگشت گفت خب نامرد اینهمه سال دوستیم یه تعارف نمی‌زنی بیا تخت من باهم بخوابیم
یاد خراب بازیامون افتادم
به شوخی گفتم جون الهی بمیرم برات بیا پیشم انتظار نداشتم بیاد یهو پرید تو تختم
هنگ کردم یه لحظه گفتم حالا پرو نشو که
گفت دیگه اومدم بزار ۵ دقیقه دراز بکشم خب
از پایین اونیکی همکلاسیم گف دیوثا بکپین کم مونده ۱ بشه ساعت
بعد ساکت شدیم چند دقیقه ای همینجوری کنار هم دراز کشیده بودیم که یهو متوجه شدم دستشو گذاشت رو کیرم که کلا خواب بود شروع کرد آروم از رو شلوار مالیدن
منم چون یه جورایی دلم خراب بازی می‌خواست مانعش نشدم
تا این که شق شد کیرم دستشو یهویی برد زیر شورتم یکم استرس گرفتم آروم گفتم میفهمه نکن گوش نداد ادامه میداد
(کیر من رو به بالاست همیشه برا همین شق کردنی مثل نیزه بالا رو نگاه میکنه ولی مال ممد برعکس رو به پایینه بلند شدنی در موازات خایه هاش میره پایین ، سایزمونم تقریبا یکی بود ۱۴ ۱۵ اینا بودیم)
کیرمو کامل گرفته بود دستشو سفت و شل می کرد دستشو منم کم کم کیرم نبض میزد برگشتم سمتش پامو انداختم رو پاش دستمم بردم زیر تیشرتش سینه هاشو میمالیدم گردنشم آروم میخوردم از مدل نفس کشیدنش می فهمیدم تحریک شده حسابی
بعد اونم رو به من به پهلو شد پاهامو لای هم قفل کردیم کامل چسبیده بودیم بهم شروع کردیم لبای همدیگرو خوردن نفسم میلرزید قشنگ هم استرس داشتم هم حشری بودم دستمو بردم از پشت تو کونش یکم مو داشت ولی کم بود . تو دستم لپای کونشو فشار میدادم و لباشو از دلو جون میخوردم هر از گاهی یه صدای کوچیکی ام در میومد از لب گرفتنمون
کم کم دستمو بردم سمت سوراخش با انگشت وسط یکم ماساژش دارم آروم گفت تمیز نیس بزار برم تمیز کنم بیام
همون لحظه یه فکری زد به سرم گفتم بعد تمیز کردن وسایلتو بردار بیا پایین حموم منتظرم از تخت اومدم پایین آروم دیدم اونیکی همکلاسیمون تخت خوابیده از دهنشم روی بالش داره آب میره خیالم راحت شد
چون خودمم دلم میخواست منم رفتم دستشویی که انما کنم تمیز باشم
ساعت ۳ شب بود
وسایلمو برداشتم رفتم پایین دیدم از یکی از باجه های حموم بخار میاد بالا بقیه خالیه
برا اینکه مطمئن شم رفتم یه دوش دیگه آبو باز کردم یکم بعد صداش مردم که ممد اینجایی جواب داده آره کجایی پس یه ساعته
اومدم بیرون یه سرو گوشی به راهرو دادم که کسی نباشه برگشتم . کنار در حمومو باز گذاشته بود
رفتم تو . خیس بود . با ژلت داشت موهای کونشو میزد.
آروم در گوشش گفتم دیگه یه کلمه ام حرف نمیزنیم که یه وخ لو نریم و قرار شد با اشاره کارمونو بکنیم
سریع لخت کردم
اولین بار بود لخت همو میدیدیم
یکم زیر دوش بغل کردیم لبو گردن همو خوردیم
شامپو بدن زدیم و به نوبت هم دیگه رو شیو می کردیم
موهای اطراف سوراخشو که زدم خواستم یه چیزی رو امتحان کنم . بردمش زیر آب کفش که رفت با دستام لپای کونشو باز کردم و صورتمو کردم تو کونشو با زبونم با سوراخش بازی کردم که خیلی حال کرد و کونشو بیشتر بیرون داد
با یه دستم کیرشو میمالیدم خودمم زبونمو تو کونش میکردمو در میاوردم کم کم ریسه نفساش بلند شد و یکم بعد قشنگ سوراخش شل شده بود یه انگشتمو آروم بردم داخل خیلی راحت رفت داخل بعد دو انگشتیش کردم داخلش تکون دادم و مطمئن شدم که تمیزه . رو زمین چهار دستو پاشو منم که کیرم مثل تخته شده بود آماده عملیات بود و شاید باورتون نشه خیییلی راحت رفت تو و فهمیدم قبلا بازش کردن کاندوم نداشتیم از این جهتم یکم استرس داشتم ولی دیگه رو کار بودیم زیاد اهمیتی نداشت. بعد چند دقیقه داگی یکم خسته شدم رفتم رو زانو هام و تلمبه زدن خودشم همکاری می کرد جلو عقب میکرد و کمرشو خیلی حرفه ای کش و قوس میداد که تو یه لحظه به یه ارگاسم خیلی خوبی رسیدم و یه چند تا آه بلند کشیدم …
این داستان ادامه داره و فردا که هم اتاقیمو میره شهر دوست دخترشو ببینه ( روز جمعه ) ما با هم تو اتاق بودیم و اتفاقای خوبی رقم خورد
چون مطمئن نیستم که داستانم جذاب هس یا نه خوشحال میشم تو کامنت بهم بگین که ادامه بدم یا نه ❤️

نوشته: امیر

دکمه بازگشت به بالا