گی ناب در زیرزمین عکاسی

سلام خدمت همه ی شهوانی های عزیز ❤️داستان راجب گی و همجنس‌بازی هست لطفا کسانی که علاقه ندارند نخونن .؛اول از همه از خودم بگم محمدعلی ۲۱ از تهران . بدن سفید و بی مو تپلی دارم .قدم ۱۸۰ و وزنم ۸۹ یک روز بعد از ظهر از خونه زدم بیرون سمت غرب بودم تو ایستگاه بی ار تی یه مرد تقریبا ۳۵ سال سن به بالا خوش‌چهره و شیک مرتب هیکل مردونه ناب یه عطر سکسی هم زده بود بعد ازم فندک خاست واسه خودش آتیش زدم و یکی هم واسه خودم . سیگارارو کشیدیم رفتیم تو بی آرتی صندلی بغل هم نشسته بودیم . سلام احوال پرسی کرد بعد یکم باهام شوخی کرد شیطونیم گل کرد دیدم بدون مقدمه ازم پرسید دوست دختر داری گفتم نه گفت پس با نیاز جنسیت چی کار می‌کنی موندم چی بگم تا حالا کسی این سوالو از من نپرسیده بود بهش گفتم همون کاری که بقیه مردم میکنن. در گوشم چسبیده بود بهم نفسای گرمش میزد تو گردنم بهم گفت اینجوری که نمیشه بالاخره باید یه حالی به اون سالار بدی خندم گرفت دیدم گفت مایل باشی برات ساک میزنم . حشرم دو برابر شد باهاش پیاده شدم از بی ار تی رفتیم سمت یه عکاسی که زیر زمینی بود بعد رفتیم تو کرکره رو داد پایین رفتیم زیر زمین جایی که عکاسی میکردن رفتیم رو یه تخت افتادیم یهو افتاد به جونم وحشی چنان لبامو از ته دل با فشار میخورد که نمی‌تونستم تحمل کنم و دوس داشتم که زود تر از اون من براش ساک بزنم اخخخخخ خیلی بالا بودم گرممون هم شده بود لباسامونو درآوردیم لبامو بیخیال شد چسبید به ممه های سفید و تپلم شروع کرد به خوردنشون وااااااای دیوونه شدم داشتم مثل مار به خودم میپیچیدیم هر لحظه ممکن بود سیسی بشم دست پاهام حسابی داشت می‌لرزید و حسابی داشتم نفس نفس میزدم اسمش کوروش بود اون آقا بهش گفتم که دست نگه داره رفتم زانو زدم جلوش شلوار و شورتشو باهم کشیدم پایین شروع کردم براش ساک زدن قبل از این که آبش بیاد بلند شدم چسبیدم بهش عاجزانه ازش خاستم منو بکنه اونم قبول کرد و شلوار و شورتم کشید پایین و حسابی کونمو لیس زد بعد بدون اینکه سوراخمو باز کنه یهو کیرشو تا ته کرد توم یک ایییییییییی بلند گفتم و خوابیدم رو تخت اونم افتاد روم شروع کرد وحشیانه تو کص پسرونه ام تلمبه زدن آبش هم ریخت توم خیلی بهم حال داد حسابی گاییدم و آب کیر داغشو ریخت تو سوراخم و بلند شدم رفتم دستشویی خودمو شستم و اومد برام ساک زد تا ابم اومد تو دهنش همشو قورت داد. امیدوارم خوشتون اومده باشه از خاطره ام اولین داستانمه
اونایی که آبشون اومد و حال کردن لایک و کامنت فراموش نشه دوستون دارم ❤️

نوشته: محمدعلی

دکمه بازگشت به بالا