یک عروس و هزار داماد 28
–
اون روز به خودم خیلی رسیده بودم و می خواستم هر طوری که شده دل دکتر رو ببرم . وقتی که رفتم تو مطبش نشستم بچه رو با کمال پررویی دادم بغل دکتر و مانتومو در آورده و با دامن کوتاه و بلوزی تنگ و چسبون روبروش نشستم . دچار استرس شده بود . هرچند مطب خلوت بود ولی من حالتم مناسب نبود . وقتی روسری خودمم از سر در آوردم دیگه دو سه دقیقه هم نذاشت که اونجا بمونم . فقط بهم گفت هدفت از این که می خوای بقیه فکر کنن بچه ات ختنه شده چیه .. با یه عشوه خاصی رفتم طرفش و گفتم خب فکر کردی هدف آدما واسه زندگی چیه .. آب دهنشو به زور قورت می داد .. -خانوم شکوه این کار خیلی خطرناکه .. -مطمئن باش پای شما گیر نیست و اصلا لزومی نداره که من بگم کدوم مطب رفتم . بهتون قول میدم . بچه که بزرگ شد خودش همه چی حله .. در حرکت بعدی بود که کاملا تسلیمش کردم و اونم تصمیمشو گرفت مبنی بر این که جمعه بیام مطب که هیشکی نباشه و بهم بگه چیکار کنم . بهش گفتم آقای دکتر شما خانوما رو هم ختنه می کنین ;/; کوس خل اول جواب داد مگه دخترا رو هم ختنه می کنند .. -خب اگه مثل پیرا پوست و گوشت اضافی داشته باشن فکر نمی کنین ضروری باشه که یه مقداری از اون گوشتشون تراشیده بشه ;/; -ما از این کارا نمی کنیم . مگه دخترتونه ;/; اگه مشکل دیگه ای هست باید بر رسی بشه -من خودمم آقای دکتر . نمی دونم چرا خیلی هوس دارم . حشری هستم . هرچی با این شوهرم آمیزش می کنم انگار سیر نمیشم . دکتر دیگه سرش سوت کشیده بود و مطمئن بودم که اگه اون لحظه در مطب کسی نبود حتما منو می خوابوند . همین حرکتم دیگه تصمیمشو برای کمک به من جدی کرد . من که نمی ذاشتم فرشاد باهام بیاد ولی اون روزی که برای بعد من و دکتر وعده شو گذاشتیم فرشاد کار هم داشت و منم به دروغ گفتم که با داداشم میرم .. فقط یه جورایی باید این بچه رو هم ساکتش می کردم . یه چیزی بهش خوروندم و دیگه تو مطب دکتر شل شده بود . وقتی رفتم دیدم به ! این دکتر چه جور هم به خودش رسیده و دیگه از اون روپوش سفید و استاندارد خبری نیست و تازه یک کراوات هم زده . -دکتر جون می خواین عروسی تشریف ببرین ;/; یه شایدی تحویلم داد که منظورشو گرفتم . -ببینم خانوم اول می خواین شما رو ببینم یا بچه رو -یه عشوه ای اومده گفتم کوچولو خوابه اول مامانشو ببین . دیگه منتظر نشدم ببینم دکتر چی میگه فوری مانتو م در آورده شلوار و شورتمو پایین کشیده و کوسمو رو به دکتر گرفته و گفتم اگه زحمتی نیست یه نگاهی بهش بندازین ببینین چاره ای داره یا نه . دو تا چشاشو چند بار گردوند و دهنش از تعجب وامونده بود . یه جور خاصی به صورتم زل زده بود که آدم فکر می کرد سنکوب کرده -آقای دکتر چرا بالا رو نگاه می کنین . پایینو نگاه کنین . نگاهشو مجددا به کوس براق و اتو بخار کشیده من انداخت و گفت ظاهرش که عیبی نداره .-دکتر جون ما درون را بنگریم و حال را ..کی برون را بنگریم و قال را . ..کیر باد کرده اش خیلی وسوسه ام کرده بود . دکتر هم گفت راست میگی باید معاینه کنم خوب مشخص شه . دستشو گذاشت رو کوسم .. با انگشتاش لبه های کوس و چوچوله هامو مورد نوازش و مالش خودش قرار داده بود . کوسم خیلی خیس کرده بود و منتظر بود که زود تر یه جایی دراز شه و کیر دکتر فرو بره داخلش . -ظاهرا چیز خاصی نیست .-یعنی به همین زودی می خواهین دست از معاینه بکشین . -نه .. این تازه شروع معاینات منه . تازه امروز جمعه هست و شما بیمار اختصاصی منید و کس دیگه ای هم اینجا نیست . فقط ترشح و خیسی شما زیاده . -خب قصدتون چیه این موادغیر عادیه ;/; -نه ترشحات هورمونیه ولی یه رنگ غیر طبیعی داره .. -یعنی بدین آزمایش ;/; -نه خب میشه تستش کرد و فهمید . جلو من خم شد و زبونشو گذاشت رو کوسم و یواش یواش با جفت لباش دو تا لبه های کوسو گذاشت تو دهنش و با یه لذت خاصی شروع کرد به میک زدن اون .. -اوهههههه این جوری که گردنتون درد می گیره -اصلا اشکالی نداره . جایی نیست که من دراز بکشم ;/; رفت و از اتاق بغلی یه تشک آورد و رو زمین پهن کرد و گفت سختتون که نیست این خیلی بزرگه . ببخشید شکوه جون . این تخت معاینه ما کوچیکه .. -نه اتفاقا روزمین راحت ترم . دکتر دیگه شروع کرده بود .. -جاااااااان چقدر باحال داری تست می کنی و تست می گیری .. حتما متوجه عیب و ایرادم میشی .. فقط یه خورده با عجله که اگه این بچه بیدار شه من و تو دیگه نمی تونیم خوب این آزمایشو انجام بدیم . -اجازه هست برم رو تست قوی تر ;/; -بفر مایید خواهش می کنم . از کمر به پایین کاملا لخت بودم و اونم خودشو از کمربه پایین لخت کرد و کیرش یهو زد بیرون .. دستمو گذاشتم زیر بیضه هاش و یه خورده باهاش ور رفتم و گفتم دکتر من ! عجب لوله آزمایش قوی و کلفتی داری … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی