آبی عشق 105

من دیگه باید تقاص چی رو پس بدم ;/;-تو با بهترین دختر دنیا یعنی مهری از دواج می کنی و من شاهد خوشبختی تو میشم . من لیاقت تو رو ندارم نستوه . اونه که تو رو باورت کرد . اونه که  در سخت ترین شرایط دوستت داشت و به بی گناهی تو یقین داشت . اونه که بهت امید داد و گفت یه روزی همه چی معلوم میشه . می دونی مهری بهم چی گفت ;/; گفت اگه یه روزی اونی که دوستت داشته بر گرده و بخواد تو رو ازم بگیره من هیچوقت نمیذارم این کار انجام شه . بهش میگم تا حالا کجا بودی . روزایی که  اون  درد می کشیده و اشک خون می ریخته تو کجا بودی .. من نمی خوام دلشو بشکنم  و نمی خوام حرفای بدی هم بشنوم . اون دوستت داره . برات از همه چیز خودش می گذره . تو اولین عشق اونی و آخریش . همون جوری که  برای منم هستی . اما شاید قسمت  این طو ر بوده که ما به هم نرسیم -نسیم سر نوشت ما دست خود ماست . من نمی تونم با مهری از دواج کنم . نمی تونم خوشبختش کنم . تو چطور می تونی اینو ازم بخوای ;/; -نستوه دوستم داری ;/; -آره . -پس این خواهش منو هم قبول کن و حرفی نزن . فکر کردی تو رو داشتن رویای من نیست ;/; من شب قبل می رفتم تا یک بار برای همیشه راحت شم ولی حالا باید روزی هزاران بار بمیرم . به خاطر این که نمی تونم خودمو در کنار تو احساس کنم . فکر کردی من سنگدل و بی عاطفه ام . ;/; فکر کردی گرمی اولین بوسه حتی همین آخرین بوسه ای رو که در لحظه های سخت و بی خبری رو لبام نشسته فراموش می کنم ;/; فکر کردی دلم نمی خواد سرمو بذارم رو سینه ات و با هم به به آسمون آبی نگاه کنیم ;/; مثل اون وقتا .. وقتی که تو آسمونونگاه می کردی  با یه مکث چشای خوشگلتو نگاه می کردم اونو با آسمون آبی مقایسه می کردم . نستوه چشات از آسمون خوشرنگ تره .. نگات تا ته دل آدم می شینه .. من فقط نمی تونم پا به مجلس عروسی تو بذارم . یه جوری   زخم و بیماری رو بهونه می کنم نمیام . -نسیم تو چه جوری میگی منو دوست داری ولی حاضری منو در آغوش یکی دیگه ببینی . چرا فکر من نیستی . ;/; تو می تونی منو در کنار یکی دیگه ببینی ولی من نمی تونم ببینم که مرد دیگه ای اومده اون جایی که من باید باشم قرار گرفته . من نمی تونم جسم و روحتو متعلق به کس دیگه ای بدونم . -نستوه ناراحت نباش . واسه اونجاش هم فکری کردم . من تا آخر عمرم از دواج نمی کنم . من اسیر عشق و غرق آرزو های دور و دراز خودم هستم . بالاخره حقیقت آشکار شد و من حالا دیگه به تو می نازم . به تو که پاک ترین و بهترین و عاشق ترین پسر دنیایی . فقط تو رو به عشقمون قسم که مهری چیزی از جریان نفهمه . اگه دوستم داری . دلشو نشکن . من خودم دلم شکسته . سر نوشت و زندگی من این بوده . نسیم مثل یه نسیم صبحگاهی فراموش میشه . مهری میاد و با محبت های خالصانه اش طعم شیرین زندگی رو به تو می چشونه -نسیم من تو رو می خوام . شاید مهری بهترین و فدا کار ترین باشه .. ولی برای من خواستنی ترین نیست . تو نمی تونی عشقو به یکی تحمیل کنی . وقتی که من ثانیه های زندگیم به یاد تو سپری میشه چطور می تونم یکی دیگه رو خوشبخت کنم . اصلا خود تو نسیم آیا می تونی به یکی دیگه فکر کنی ;/; -نستوه خواهش می کنم . اذیتم نکن . به خاطر من نستوه . دوستم نداری ;/; خیلی بهت بد کردم . لیاقت تو رو ندارم . -من یک بار با طناب تو رفتم توی چاه . الان برای بار دوم برم ;/; -نستوه دلت می خواد این دفعه طوری خودمو بکشم که دیگه زنده نشم ;/; -خیلی لجوج و یکدنده ای نسیم !-بهم قول بده .. قول بده نستوه ! -قول میدم چیزی نگم ولی قول نمیدم که به خاطر ازدواج خوشحال باشم -اونش موردی نداره مهری فکر می کنه هنوز در شوک اون عشق قدیمتی .-از دست تو من چیکار کنم نسیم . ولی همینو می دونم که الان دارم رو ابرا پرواز می کنم از این که دیوونه بازیهای تو کار دستمون نداد و خونواده هایی رو عزا دار نکرد . -نستوه شایدم به عروسیت اومدم . چون می خوام خودمو به زجر کشیدن عادت بدم -ولی من دیگه نمی خوام زجر بکشم .. خیلی بد جنس و لجبازی نسیم -تو هم خیلی سمجی نستوه -من از لجبازی هات خوشم نمیاد -ولی من سماجتتو دوست دارم -چه فایده ! که بی اثره . ولی آخرش مال خودمی دختر -من همیشه مال توام نستوه . ولی تو دیگه نمی تونی مال من باشی .. -چه فایده !که آدم نمی تونه از مال خودش استفاده کنه .. -نستوه خواهش می کنم با قلب من بازی نکن . نذار دوباره گرد حسرت رو سرودلم بشینه . نذار بازم آرزوی مرگ بکنم -من که چیزی نگفتم .. نستوه رفت و نسیم با دنیایی از درد و عشق و درد عشق عشقشو بد رقه کرد تا از اتاق خارج شه . …. ادامه دارد … نویسنده …. ایرانی .

دکمه بازگشت به بالا