آذین عشق سکسی من

سلام این داشتن واقعیت زندکی من
من اسم ف از جنوب کشور سال ۸۸ با خانمی به اسم آذین آشنا شدم که شوهر و دوتا بچه بزرگ داشت .آذین حدودا ۴۶ ساله با چهره خیلی ناز و اندام سکسی که سینه هاش کمی بزرگ تر از اندام بود سایز سینه هاش ۸۰ .لبهای خیلی ناز و گوشتی و بدن سفید.وزن حدودا ۸۳ با قد ۱۷۵
من حدودا ۳۰ ساله مجرد وزنم ۷۵ و قد۱۷۵ پوستم گندمی رو له سفیدی
یه روز تو یکی از خیابون های شهرم پیاده روی میکردم که از آذین که چند باری تصادفی میدیمش خوشم میومد اون روز باز دیدمش همیشه با شوهرش و پسرش بیرون بودن.اون روز تنها بود و جلوی مغازه خرید میکرد منم بر حسب که علاقه بهش داشتم ایستادم و نگاهش میکردم که متوجه من شد.بعد از خرید اون بیرون چون وسایل زیاد هم باش بود بهم گفتم کمکم نمیکنی منم فور کردم با کسی دیگه پشت سرم نگاه کردم گفت با خودتم با ذوق شدید رفتم کمکش.تاکسی گرفتم همراهش رفتم .هر جفتمون عقب نشسته بودیم یه لحظه شماره ام بهش دادم و پیاده شدم
بعد از چند روز بهم پیام داد و باهام چت کردیم و بعد تماس گرفتم.از شرایط زندگیش گفت که متاهل و بچه هام بزرگه اگر میخوای کنارم باشی خیلی مواظب باش کسی متوجه نشه.منم قبول کردم .و فرداش قرار گذاشتیم همدیگر دیدیم با ماسین رفتم دنبالش .باهم کمی صحبت کردیم و گفت کار دارم باید برم خونه.برای دو روز دیگه قرار گذاشتیم .من از همون روز خونه یکی از دوستان گفتم واسم خالی کنه واسه دو روز دیگه.
روز موعود رسید رفتم دنبالش گفتم بریم جایی که راحت باشیم و تاب خوردن با ماشین یکم تابلو بازی.اونپ قبول کرد رفتیم خونه دوستم که خالی واسم کرده بود.وقتی تنها تو خونه بودیم اولین کاری که کردم گفتم اجازه میدی بوست کنم اونم با سختی زیاد کفت من اهل این چیزا نیستم اما قبول کرد فقط بوس باشه.چند بار بوسش کردم گفت دیکه بوس نکن تو جابجایی بوس کردم لبم به لبش چسباندم و سرکار یه خوردن کردم طوری که خودش بی قرار شد و باهام همکاری کرد.خواستم لختش کنم قسمم داد گفت اولین برخورد نه.خلاصه فرداش اومد و تا اومد مانندش باز کرد منم شروع کردم به خوردن لباش اونم عاشق خوردن لب بود.گفتم اجازه میدی سینه هات بگیرم .با خنده کوچیک جوابم گرفتم وقتی شروع کردم به خوردن لب و لمس سینه هاش آروم لباسها در میاوردم طوری که اون فقط سوتین داشت و من لخت لخت شده بودم.کیرم در حال باد شدن بود که تا دیدیش گفت این چیه دیکه گفتم این سفیر خوشبختی شمای بانو و کلی خندید.گفتم دست بهش بزن ببین چطوره آذین خشگله.خیلی شهوتی بود تا سینه هاش میخوردم صدا میداد و آه آه میکرد میگفت چی شده داغ کردی و لذت میبرد گفتم چند وقت ارضا نشدی کفت ۳ ماه.شوهرش کارش بیرون شهر بود و بدجور نیاز داشت .گفتم خودم شوهرت میشم.وقتی دستم به کیرم خورد مثل برق گرفتگی شدم و حس کردم الان کیرم از جاش در میاد .اون سینه های سفید ۸۰ با نوک روشن چنان دیونه ام کرده بود که کیرم رو چوچولش بازی میدادم و میگفت بکن داخل شوهر جان.منم با اولین تلمبه که زدم یه آه کشید گفت جووون عجب چیزی داری و یکم دردش گرفت.دو جاش گذاشتم رو شونه هام تا تونستم ار جلو کردم طوری که خودم دیگه جوون نداشتم.ادین چند بار زیر پا ارضا شد.وقتی این اومد ریختم داخلش .الان ۱۱ سال باهاش هستم و مدتهاست شوهرش هستم.هر وقت میبنش میگه عجب کردنی روز اول اوردی روم .باور کنید واقعیت
اکر دوست داشتید جریان ۱۱ سال سکس میگم

نوشته: آذین سکسی من

دکمه بازگشت به بالا