آرایشگر میلف
یکی از عجیب غریبترین اخلاقهای من، اینه که به شدت به سلمونیای که میرم وفادارم.
تا الان دوبار عوضش کردم، دفعه اول، طرف مرد و مجبور شدم، دفعه دوم هم مهاجرت باعثش شد. اینجا هم یک سلمونی ترک پیدا کرده بودم که نه من میفهمیدم اون چی میگه نه اون میفهمید منو. تهش یه عکس نشونش میدم و تموم.
امسال کلا یادم رفت و سال نو (نوی میلادی) موهام خیلی بهم ریخته بود، اولین دوشنبه (که میشد سوم ماه) پاشدم برم موهام رو کوتاه کنم و طرف نبود.
خواستم بیخیال شم، ولی گفتم چه مرضیه، بذار برم یه جای دیگه. اولین سالنی که دیدم پیچیدم تو.
تا دیدم یه خانم داره از اون پشت میاد طرفم مثل سگ پریشون شدم ولی نمیشد برم. امیدوار بودم انگلیسی بلد نباشه و بهونه کنم و در برم، ولی خب، تیرم به سنگ خورد، طرف با لهجه بریتیش جوابمو داد. گوشیم دستم بود که اگه پرسید اپ واکسنم رو نشون بدم، ولی گفت ما 2g هستیم یا همچین چیزی و گفت بشین.
یه خانم میانسال، به زحمت تا سرشونم میرسید، موهای کوتاه و عینک، شلوار جین و یه کت ساده، راستش رو بخواید نه چندان خوش لباس، ولی کاملا فیت، و صورت بامزهای هم داشت.
خلاصه که شروع کرد و مکالمه معمولی و اینها، که چکار کنم و براش توضیح دادم.
برخلاف اون قبلیه که چیزی از زبون هم نمیفهمیدیم این شروع کرد به حرف زدن. خیلی طول نکشید که پرسید که اهل کجایی؟ و با شنیدن ایران، سریع شروع کرد از پرسیدن سوال درباره اینکه اونجا چطوریه و این چیزا.
بعد یکی دو دقیقه من گفتم مثلا همین الان، که موهامو شما داری کوتاه میکنی کلا تعریف نشدست. پرسید یعنی دفعه اولته؟ گفتم آره دفعه اولمه که یه میلف داره موهامو کوتاه میکنه، و خب بلافاصله فهمیدم که ریدم.
برای حدود سی ثانیه یه جور خیلی بدی ساکت بودیم و بعد پرسید میدونی که میلف یعنی چی؟
اینجا سریع دودوتا کردم و با خودم گفتم اگه بخوام بگم نمیدونم خیلی ابلهانست، چرا کلمهای استفاده میکنی که نمیدونی، ولی معنی اصلیش هم خیلی ضایعه، پس گفتم آره میدونم، یعنی زن میانسال جذاب.
یه تقریبا خنده شبیه نیشخندی زد و گفت نه، میگم که بدونی فقط ولی میلف یعنی moms I like to fuck و منم مثلا خجالت کشیدم و گفتم منظورم این نبود.
یه نگاهی از تو آینه بهم کرد و پرسید که یعنی از نظرت میلف نیستم؟ قشنگ تو شرایطی بودم که انگار اره تو کونم باشه، هر چی میگفتم بد بود. این شد که گفتم، اتفاقا نه، از نظر من خیلی هم هستی.
خندید و گفت ممنون که میخوای اعتماد به نفسم رو حفظ کنی، منم فردین بازیم گل کرد (و البته یکمم کیرم دستور داد به مغزم) که نه واقعا، خیلی هم خوبی و جذابی.
یه چند ثانیه دوباره همون سکوت شد و من داشتم به معذرت خواهی فکر میکردم که گفت ممنون، ولی خودم فکر نمیکردم کسی همچین حسی داشته باشه.
منم دیدم که اینو جستم، سریع گفتم که نه اتفاقا، مثلا لبهات رو ببین، خیلی جذابن (به نظر من واقعا بود، یه رنگ خاصی داشتن، آرایش نکرده بود زیاد، چشمهاش آرایش داشت ولی لبش به نظرم رنگ خودش بود) یه نگاه تو آینه کرد و یه تکونی به لبهاش داد و گفت جدی میگی؟
آره، خیلی جذابن، و علاوه بر اون، فرم هیکلت رو ببین، قطعا هر مردی آرزوشه با همچین زنی باشه.
با یه خنده خاصی گفت مثل اینکه از petite ها (خوشگل کوچولو موچولو) خوشت میاد؟
منم گفتم که آره دیوونشونم. (راستش رو بخواید داشتم همینجوری کسشر میگفتم)
اینو که گفتم پرسید میخوای موهاتو بشورم؟ با توجه به سرمای سگی اینجا،باید میگفتم نه، ولی خب نمیدونم چرا گفتم آره.
گفت خب پس یه چند لحظه باش الان برمیگردم.
و از در رفت بیرون. کلا منو گذاشت و مغازه. یکم ترسیدم، چرا رفت؟ چی شد؟ نکنه شر بشه (تفکرات یک ایرانی در هر زمانی، حتی در یک کشور صد در صد آزاد)
زیر پنج دقیقه برگشت، در رو بست و بدون اینکه به من نگاه کنه گفت میشه لطفا بیاید اینجا، یه جایی پشت که خودشم اول از اونجا اومده بود. یه صندلی نسبتا بزرگ داشت که بالاش از این سشوار هایی که کله رو یهو میکنن توش بود. یه شیر آب با سردوشی هم بود جلو.
اشاره کرد بشینم و گفت که خب سرتو بیار توی روشویی، بعد شروع کرد به شستن سرم، که متوجه شدم کاملا چسبیده بهم و رسما داره خودشو میمالونه بهم.
دلم میخواست یه کاری بکنم، ولی خب میترسیدم، تا اینکه یه جوری اومد کنارم که رسما انگار سرمو گرفته تو دستش و داره باهام کشتی میگیره، تقریبا کل بالاتنش چسبیده بود بهم. گفتم هر چه بادا باد، نهایتا میگم که حواسم نبوده چون سرم زیر آب بوده، دستم چپم رو (طرف چپ بود) یهو و ناگهانی آوردم بالا (که مثلا اتفاقی بوده) و دقیق اومد لای پاهاش، از پشت. رونش رو گرفتم (و دیگه راه برگشتی نبود) هر لحظه منتظر یه عکسالعمل بودم که یزنه پس کلم (رسما پس کلم زیر دستش بود) ولی عوضش پاهاش رو فشار داد بهم و دستم بین پاهاش موند، آروم شروع کردم به جلو عقب کردن دستم، یکم اومدم ببرم بالا، و پاهاش رو شل کرد تا دستم برسه تا بالا، دیگه مطمين بودم مشکلی نیست.
دستم رو رسوندم به لای پاش، انگشت شستم روی کونش بود، و شروع کردم با چهار انگشت از روی شلوار مالیدن، یکم پاشو خم کرد و پاهاشو باز کرد، و همزمان آب رو بست، حوله رو گذاشت روی موهام و شروع کرد به خشک کردن موهام و من همچنان میمالیدمش.
سرم رو که آوردم بالا هنوز حوله رو صورتم بود، بلافاصله جاشو عوض کرد و اومد جلوم، با اینکه نشسته بودم هنوز هم قد بودیم، حوله رو زد کنار و شروع کرد به خوردن لبهام، ماسکش رو نمیدونم کی درآورده بود. برای راحت بودن خودشو کشید بالا و تقریبا نشست رو پام.
خیلی شرایط ایدهالی نبود با کله خیس، و حوله روی سر 🙂 ولی کتش رو خودش در آورد، یه پیرهن زیرش بود (خداییش این شهر همه بدلباسن، حتی خودم :))) و منم سعی کردم دکمهی پیراهنش رو باز کنم، که بیخیال خوردن لب شد و رفت عقب، دکمه ها رو باز کردم و پیرهن رو درآوردم، زیرش همچنان یه تاپ طوری بود، (سرده لامصب!) اونم از سرش در آوردم.
یه سوتین از اینا که کل بالاتنه رو میگیره تنش بود، اونو که در آوردم ممه ها افتاد بیرون. اصلا انتظار این ابعاد رو نداشتم، از روی لباس بیشتر میومد که نهایتا B کاپ باشه، ولی D که نه، ولی خیلی بزرگتر از انتظارم بودن، خیلی خوشحال هم شدم 🙂 گفتم اینا رو کجا قایم کرده بودی و حمله کردم برای خوردنشون.
گفت که دوست داری و سرم رو فشار داد روی سینش، اینجا بود که فکر کنم خیسی سرم اذیتش کرد و بلند شد و یه سشوار آورد که بکشه به موهام.
واقعا لحظه عجیبی بود، یه زنی که اسمشو هم نمیدونستم داشت تاپلس برام سشوار میکشید.
یک لحظه یاد در افتادم و پرسیدم که بازه؟ کلید تو جیب کتش بود داد بهم که برم ببندمش. الان که فکرشو میکنم باید خیلی ضد حال میبود، ولی نبود. در رو بستم و برگشتم (خیلی سخته با کیر راست شده اینجوری بری و بیای) و تو این فاصله شلوارشم در آورده بود.
شرتش هم از همین معمولیا بود، همرنگ سینه بندش، کرمی تقریبا. بغلش کردم، سرش میومد روی سینم و شروع کردم به خوردن لباش. مشکل این بود خیلی کوچیکتر از من بود، دوباره هلم داد روی صندلی، و دوباره نشست رو پام.
یه مدتی مثل وحشیا همدیگه رو مالیدیم و خوردیم، تا کیرم رو درآورد و رفت پایین و شروع کرد به خوردن. یه مدتی خورد، نمیتونم بگم بهتر از همه تجربههای قبلیم بود، ولی واقعا خوب بود. و بعد یه کاندوم از جیب شلوارش درآورد، پرسیدم همیشه یکی تو جیبته (خیلی سوال زشتی بود واقعا، شانس آوردم ناراحت نشد) گفت نه، رفتم همینو بخرم از فروشگاه بغلی. گفتم پس پلن همین بوده، خندید و گفت اگه تو کاری نمیکردی من شروع نمیکردم.
کاندوم رو کشید و آروم اومد و نشست روش، تنگ و داغ بود، حس عجیبی داشت، مخصوصا اینکه هنوز نمیدونستم اسمش چیه. چشماشو بست و لب پایینشو گاز گرفته بود. دستمو انداختم زیر کونش و بلندش کردم، بالا و پایین، خیلی طول نکشید که شروع کرد به سر و صدا کردن، یه مدت ادامه دادم ولی خیلی سخت بود، چار دست و پا نشست روی صندلی و شروع کردم از پشت داگی استایل کردنش، خوبیش این بود که من سرپا بودم.
کاندوم یکم سختش کرده بود، ولی درنهایت حس کردم که دارم میام، ازش پرسیدم در چه حالیه، و گفت im fucking like a whore. یا یه همچین چیزی. حس کردم که کثیف حرف زدن رو دوست داره و شروع کردم، و اونم ادامه داد، پرسیدم که چقدر طول داره که بیاد، گفت که نگرانش نباش و بیا. من همیشه از لهجه بریتیش بدم میومد (چون فهمیدنش برام سخت تره) ولی تازه فهمیدم چه لهجه سکسیایه و از همین لجظه فهمیدم که منم عاشق این لهجهام.
وقتی که اومدم با اینکه تو کاندوم بود، فهمید و بی حرکت موند، بعد پرسید پاره شد؟ ولی خب، فقط این بود که من انقدر اومده بودم که پر شده بود. یه ذره دیگه لب گرفتیم ولی واقعا سرد بود، من سردم بود و من فقط کونم لخت بود (لباسم هنوز تنم بود)، و اون بیچاره لخت بود، شلوارش رو براش آوردم و گرفتم که بپوشه، خندید و گفتم که دیدی که راست گفتم و تو قطعا یه میلفی.
بعد اینجا بود که اسمشو پرسیدم، کارتشو بهم داد، و منم بهش زنگ زدم که شمارم بیفته، قرار شد که هر زمان نیاز به «کوتاه کردن مو» داشتم بهش زنگ بزنم، و حقیقتش رو بخواید هنوز یک هفته نشده ولی خب دلیل نمیشه که، گاهی تو یک هفته هم موها بلند میشه.
الان دیگه عجیب نیست که نمیخوام برم پیش یه آرایشگر دیگه، همین یکی خیلی هم خوبه. خلاصه اینکه میدونم شما الان قراره فحش این پایین بنویسید، ولی خب راحت باشین 🙂
نوشته: TheBigCatLover