آغوش آرامشبخش
دوباره اومد، مثل همیشه سر ظهر، مثل همیشه با همون استایل بگ و مدل موی کیوت. طبق معمول، جز رو سرش هیچجای دیگه بدنش مو دیده نمیشد.
گرم سلام کرد، از اون سلام و احوال پرسی هایی که فقط مشتری های ثابت میکنن. اینبار اومده بود یه ست کامل بگیره؛ نمیدونم این همه لباس رو چیکار میکرد و برامم مهم نبود، من فقط میخواستم بیاد تا ببینمش.
یه نگاه عمیق و دقیق به شلوارا انداخت و گفت: “ارمین امروز خودت یه ست برام ببند؛ سلیقه و استایلمو که میدونی دیگه؟”.
نمیشه گفت خوشحال شدم، من خلاقیت به خرج دادن رو کلا دوست دارم و واسه همین دادن لباسای ست به مردم حس خوبی بهم میده.
یه مام استایل ذغالسنگی با یه تی-شرت لانگ ساده بهش دادم و گفتم: “داداش اینا خوراک خودته!”.
داداش! گند بزنن به این کلمه؛ چرا باید کراشمو داداش خطاب کنم؟ فقط چون دوتامون پسریم؟! گند بزنن توش! من میخوام هر صبح تو بغلش بیدار شم. چرا طعم لباشو هنوز نچشیدم؟
تو فکر بودم که یهو با صداش به خودم اومدم: “ارمین جااان یه سایز بزرگ تر میاری لطفا؟”.
سایزی که میخواست رو بردم براش. بخاطر تایم، مغازه خالی بود و در اتاق پروو رو باز گذاشته بود. وقتی رسیدم جلوی اتاق پروو نزدیک بود از شدت شوک سکته کنم! تیشرتشو در اورده بود، یه بدن فلت با نوک سینه های سفت که نقطه ضعفمه؛ فقط میخواستم بپرم تو بغلش و تا ابد همونجا بمونم، ولی خب چه میشه کرد…
تی-شرت رو بهش دادم و پوشید، همونجا وایساده بودم و شلوار در اوردنشو نگا میکردم؛ بدنش هیچی مو نداشت. خدای من، این پسر از بهشت اومده بود که مال من باشه. انگار سفارشی از روی خواسته های من ساخته بودنش.
شلوار رو پوشید و نظرمو پرسید، یه نگاه سریع انداختم و گفتم: “نمیخوای دکمه رو ببندی؟”.
گفت: “حاجی انگشتم ضرب خورده، زیپ رو بکشم بالا درد میگیره، چه برسه به دکمه!”.
انگار بزرگترین فرصت زندگیم بهم روی خوش نشون داده بود. با کلی تلاش برا اینکه ذوق و هیجانمو کنترل کنم گفتم: “میخوای کمکت کنم من؟!”؛
“اگه بکنی که دمت گرم!”.
رفتم نزدیکش، دستمو گزاشتم رو زیپ که بکشم بالا، گیر کرده بود ظاهرا، برا اینکه دید بهتری داشته باشم جلوش زانو زدم؛ کیرش از زیر شرتش معلوم بود. هول شدم و زیپ رو سریع کشیدم بالا و بعدم دکمه رو بستم.
وقتی بلند شدم، سرمو اوردم بالا و کلا چهار پنج سانت با صورتش فاصله داشتم. خدای من، از نزدیک کیوت تر بود.
نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم، چشامو بستم و لبمو گذاشتم رو لبش. بعد از سه چهار ثانیه سرشو کشید عقب و با چشای گرد شده که داشتن از حدقه بیرون میزدن گفت: “چیکار میکنی!!”.
از شدت ترس و شرمندگی چیزی نتونستم بگم؛ در واقع خشکم زده بود!
چند ثانیه مات و مبهوت زل ردم تو چشاش، کمکم برگشت به حال عادی انگار.
انتظارشو واقعا نداشتم! لبشو گذاشت رو لبم، سرمو از پشت فشار داد و منو بوسید!
نمیخواستم تموم شه، میخواستم تا ابد لباش از لبام جدا نشه. همینجوری که داشت لبمو میک میزد یهو صدای یه مزاحم رو شنیدم. به خشکی شانس!
یه مشتری مزاحم بود که قیمت یه تی-شرت رو میخواست. تی-شرت ۳۰۰ تومنی رو ۹۰۰ تومن قیمت دادم که گورشو گم کنه، خوشبختانه نقشهم جواب داد.
کرکره مغازه رو دادم پایین و برگشتم پیش امیر. هنوز سرپا بود، جلو اینه داشت موهاشو مرتب میکرد. انگار هیچی نشده!
نزدیکش شدم، میخواستم بگم من خیلی وقته میخوامت که لبشو دوباره گذاشت رو لبم و اجازه حرف زدن بهم نداد.
چند دقیقه لب همو میمکیدیم، تا اینکه تی-شرتش رو در اورد و انداخت رو میز. دستامو گذاشتم رو شونه ها و سینه هاش و به خوردن لباش ادامه دادم.
چند ثانیه بعد، منم تیشرتمو در اوردم و واقعا نمیدونم کجا پرتش کردم. دست میکشید پشتم، رو سینههام، رو گردنم، داشتم دیوونه میشدم!
یهو شروع کرد به گاز گرفتن و میک زدن گردنم. تو فضا بودم، گردنمو گاز میگرفت و با زبونش بازی میکرد؛ رسما تو اوج بودم!
دیگه نمیتونستم تحمل کنم، چندین دقیقه کیرشو از رو شلوار مالیده بودم ولی منی که بارها ساک زدن براش رو تصور کرده بودم، دیگه تحمل نداشتم.
جلوش زانو زدم و دکمه شلوارشو باز کردم، زیپ رو کشیدم پایین و بلافاصله شلوار ر تا مچ پاش پایین کشیدم. کیر شق شدهش از زیر شرت دیده میشد و دیوونه کننده بود، ولی نباید کنترلمو از دست می
دادم، قطعا یکم اونم باید دیوونه میشد!
رون پاشو لیس زدم و میک زدم و گاز گرفتم، ذره ذره زبونمو به کیرش نزدیک تر میکردم و در نهایت، سر کیرشو از روی شرت میک زدم. وای، دیوانه کننده بود. داشتم به ارزوم میرسیدم. شرتشو با یه حرکت خشن و البته سریع کشیدم پایین. کیر سفیدش جلوم بود 🙂
نوک کیرشو میک زدم، زبونم رو کله کیرش حرکت میدادم و دورش میچرخوندم. چند بار کیرشو کامل لیس زدم و در نهایت کیرشو اروم اروم کردم تو دهنم. تقریبا نزدیک بود اوق بزنم که کشیدم بیرون، دوباره و دوباره اروم براش ساک زدم و کم کم تند شد. به جایی رسید که ناله هاش بلند شد، دستام روی رونش بود و سرم با سرعتی که خودمم نمیدونم چطور، رو کیرش جلو عقب میشد. بلاخره وایسادم، رفتم پایین و در حالی که اروم براش جق میزدم خایه هاش لیس زدم. تخماشو دونه دونه میخوردم و دوباره خایهشو لیس میزدم.
بلند شدم شلوارمو در اوردم با شورتم. یه کاندوم از تو کشو بهش دادم و دستشویی رفتن من برای تمیز کردن خودم، بهش مهلت داد کاندوم رو بکشه سرش.
وقتی برگشتم، خودش رفته بود اتاق پشت مغازه، اونجا لحاف و تشک همیشه پهن بود و استراحت میکردیم!
از دور لخت دیدمش، زیباترین موجود دنیا بود. احتمالا اونم از پوست سفیدم و مو نداشتن بدنم خوشش میومد.
رفتم نزدیکتر و متوجه کاندوم شدم. پشیمون شدم از اینکه بهش کاندوم دادم. خجالتی بودم ولی نه در حدی که اولین سکسم با کراشمو خراب کنم پس خطر بیماری رو پذیرفتم و ازش خواستم کاندوم رو در بیاره. ظاهرا اونم کاندوم دوس نداشت ؛)
بعد از چند دقیقه بوسیدن، برگشتم و داگی شدم، پشتم خابید، وازلینس که کنارش بود رو به سوراخ کونم مالید و بعد از باز کردن سوراخم با انگشت، کیرشو کرد تو کونم.
اروم اروم تا تهش برد، ولی حتی یه لحظهاممتوقف نشد! وقتی تا ته رفت تو کونم تلمبه زدن رو شروع کرد. اول اروم و کم کم تند شد…
داشتم از درد و لذت همزمان دیوونه میشدم، رو هوا بودم، دیگه کنترل جیغ و ناله هامو نداشتم، صدای جیغ و تلمبه زدنای پی در پی تو اتاق پیچیده بود. هر از چندی میزد در کونم که فاتح بودن خودشو به رخم بکشه؛ مگه من بدم میومد؟ نه! خوشحال بودم از اینکه تنمو تسلیمش کردم. خیلی تند شد تلمبه زدنش، تنها تصوری که از اون پشت داشتم صورت عرق کرده امیر و کون قرمز شده خودم بود.
دستش رو شونم بود، من رو ارنجم تکیه کرده بودم و تکون تکون میخوردم. کیرش محشر بود!!
میدونستم داریم به اخرش میرسیم، یهو کیرشو در اورد و منم فهمیدم قضیه چیه.
بلند شد وایساد و منم جلوش زانو زدم، بدون معطلی یکم تخماشو خوردم و براش جق زدم، بعد سرمو اوردم بالا و کیرشو کردم تو دهنم.
هنوز کامل نرفته بود که با دستش موهامو گرفت و خودش کیرشو تو دهنم جلو عقب میکرد. بعد چند ثانیه انگار دیگه خسته شده بود، سرمو ول کرد و فرمون دوباره اومد دست من.
براش ساک زدم و چند لحظه بعد، یه اه بلند کشید، ابشو کامل خالی کرد تو دهنم. جا نمیشد!!! ریخت بیرون، کناره های دهنم و روی سینه هام ریخته بود ابش. کشید بیرون و با چشمای بسته ولو شد رو تخت.
اونایی که تو دهنم بود رو قورت دادم و خم شدم روش، کیرش و اطراف کیرشو با زبونم تمیز کردم. بلند شدم رفتم دستشویی و خودمم تمیز کردم و بعد خشک.
برگشتم پیشش، زل زده بود به سقف، بدون اینکه هیچی بگم رفتم کنارش خوابیدم. یه طرفه خوابید و منو گرفت تو بغلش.
احساس ارامش بینهایتی داشتم، گرمای تنش فوق العاده بود :))
——————————————
نکته اخر کاری: حتتتتتتما حواستون به این باشه که این داستان تخیلی بود و شما اگر سکس کردین، حتما حتما مسائل بهداشتی رو رعایت کنین و به هیچچچچ عنوان بدون کاندوم سکس نکنید.
نوشته: SexNevis