آموزش کاراته به خواهر

من پسر اول خانواده و دو خواهر دارم که یکی یکسال ازم کوچیکتره و اون یکی خیلی سال و این داستان راجب خواهر یک سال کوچیکترم هستش. من با اینکه پسرم ولی خوشکلترین کل خانواده بودم و همین باعث کونی شدنم شد که اینجا نمیخوام راجبش بنویسم. اوایل شروع شهوت و همچنین کنجکاوی برای اینکه با دختری دوست نبودم نیم نگاهی به خواهرم و همیشه اون رو زیر نظر داشتم ولی خیلی وقتها که جمعه ها یا ایام تعطیل پدر و مادرم دیرتر میرفتن مغازه و ما که شیفت مخالف هم بودیم ساعت ده صبح که میشد و خونه خالی میرفتم اتاقش که درش باز بود و خواهرم از روی عادت همیشه به پشت میخوابید کونش رو نگاه میکردم و ارام دستم رو روی چاک کونش میزاشتم و کمی بازی میکردم و حتی چند بار شلوارش رو با احتیاط پایین کشیدم و کسش رو نگاه میکردم چند باری متجه شدم که بیداره ولی اون هم خوشش میامد ولی خودش رو به خواب میزد و هیچ وقت به روی هم نمیاوردیم .با کونی شدنم این شهوت در موردش فروکش و اون هم بعدا شوهر کرد و همه چیز تمام شد تا اینکه سال پیش دامادم تو تصادف مرد و خواهرم با یه بچه دو ساله تنها شد و من هم که تهران بودم با فشار پدر و مادر از تهران به شهرستان امدم از انجایی که تو کوچه خودمون بود و چند در تا خونشون فاصله بعد کار در مغازه میرفتم اونجا میخوابیدم با اینکه دوست نداشتم و خیلی وقتها پدرم میرفت چون تو اتاقم با خودم با کیر مصنوعی ور میرفتم تا اینکه فهمیدم خواهرم بدجوری میخواد ارتباط برقرار کنه و چند باری عمدا خودش رو به من مالید تو اشپزخانه و تو تلگرام هم برام پیام مشکوک میداد تا اینکه یک شب دل رو به دریا زد و مستقیم گفت اون وقتها بیدار بوده ولی خودش رو عمدا به خواب میزده و من هم نوشتم دوران بچگی بود که خواهرم نوشت کاش هنوز هم بچه بودیم اصلا خیال کن هنوز بچه هستیم که من نوشتم ما خواهر برادریم این کار درست نبود و نیست که اون نوشت هر زنی نیاز داره بلاخره اینجا محیط با تهران که بودی فرق میکنه و اگه به مرد دیگه نگاه هم کنه حرف در میارن تو که همچین چیزی نمیخوای منم نوشتم تو خوشکلی و شوهر پیدا میشه نگران نباش که نوشت تا همینجا هم بخاطر ابرو کاری نکردم خیلی برام سخته که من نوشتم درک میکنم چرا با چیز مصنوعی کار نمیکنی که نوشت خریدم ولی اونم دیگه جواب نمیده.بعد نوشت تو چرا هنوز مجردی نکنه تو هم با کیر مصنوعی خودت رو خالی میکنی که من نوشتم من که دختر نیستم که نوشت وقتی مغازه بودی تو کامپیوترت رو گشتم فقط فیلم گی دیدم فقط چندتا زن بودن با لباس کیمونو ژاپنی و لباس کاراته که اونجا فهمیدم داره درست میگه لابد پسوردم رو موقع ریختن فیلم به فلشش دیده بود که جلوش زدم بدجوری بی احتیاطی کرده بودم .ساکت شدم که نوشت اگه دوست داشتی میتونم مشکل تو رو هم حل کنم چون سفارش جدید دادم از اون کیر مصنوعی که به کمر بسته میشه قراره چند روز دیگه از طریق پست بیاد ولی اول باید مشکل من رو حل کنی داداش .منم که دیگه فهمیده بودم اون راجبم میدونه و خودم هم شهوت داشتم نوشتم من خجالت میکشم که ترتیب خواهرم رو بدم که نوشت باید این موضوع رو یه جوری خودت حل کنی چون کس خواهرت بدجوری کیر میخواد و من بعد از مدتی فکر کردن نوشتم تنها یه راه حل داره که باید با فانتزی من همراه بشی که نوشت هر چی باشه قبول میکنم و خوابیدم.فرداش بعد از کار امدم خونه و از کمد دو لباس کاراته برداشتم و رفتم خونشون بعد شام بچه رو سریع خوابوند .بهش گفتم بیا جلوم بشین و یک کلمه تا اخر حرفام حرف نزن و امد جلوم نشست من لباس کاراته رو بیرون اوردم و هر دو لباس رو جلوی خودم گذاشتم و گفتم با پوشیدن لباس کاراته و قبول اینکه بهت اموزش کاراته بدم دیگه خواهر برادر نیستیم و من استادت میشم یعنی سنسی و تو هم تنها شاگردم که ارشد کلاسی و اسمت سمپای میشه و این عناوین هم مرد و زن نداره بعد پوشیدن این لباس خنده و لبخند توهین حساب میشه و هر چی سنسی گفت شاگرد باید اجرا کنه و تنها حرفت باید گفتن کلمه اوس باشه اگه قبول میکنی این شرایط رو لباس رو بردار و ازم خواهش کن که سنسی تو بشم حرفم تمام شد.که اون بی درنگ بلافاصله لباس کاراته رو برداشت و گفت خواهش میکنم سنسی من بشید و به من اموزش کاراته بدید و من هم گفتم قبول میکنم پس برو تو اون اتاق لباس کاراته رو بپوش ولی زیرش هیچ چیزی نباید بپوشی و من هم تو پذیرایی لباس کاراته رو پوشیدم و کمربند مشکی دان چهارم رو بستم و اون بیرون امد ولی نتونسته بود کمربند رو قشنگ ببنده که کمربندش رو براش بستم دیگه واقعا اون رو به چشم خواهر نمیدیدم واقعا سکسی شده بود تو لباس کاراته از بچگی تمرینات کاراته من رو دیده بود و اشنایی داشت بهش گفتم سمپای مشت زدن رو تمرین میکنیم و اون اولین ضربه رو زد و من رفتم پشتش و بهش چسپیدم و از روی لباس کاراته کیرم که بلند شده بود رو قشنگ لای چاک کونش تنظیم کردم یکی از دستام رو به سینه هاش و اون یکی رو روی کسش گذاشتم و گفتم دوباره ضربه بزن و تکرار کن و اون شروع به زدن مشت کرد و من هم سینه و کوسش رو میمالیدم و خواست حرف بزنه که گفتم فقط باید با اوس حرف بزنی و اون شروع به اوس گفتن شهوتی کرد دیگه نمیتونست رو پای خودش بیاسته و شل شده بود و من که این وضع رو دیدم گفتم دو زانو بشین و نشست بهش گفتم حالا تمرین ذهن باید بکنیم سمپای چشمات رو ببند و بدون حرکت همین دو زانو بشین و اون هم انجام داد من هم که پشتش بودم شروع به خوردن گوش و گردنش کردم و دستم رو از کنار لباس کاراته وارد کردم و سینه هاش رو گرفتم و نوک سینه اش رو فشار دادم داشت از شهوت میمرد ولی حق تکون خوردن نداشت بعد بهش گفتم دراز بکش رو به بالا و اون هم اینکار رو کرد لباسش رو بازتر کردم حالا جفت سینه هاش بیرون بود و شروع به خوردنش کردم و همزمان با دستم از روی شلوار کاراته کسش رو بازی میدادم که اونم واقعا شهوتی شده بود و طاقت نداشت و منم شلوارش رو دراوردم و کسش که پر از مو بود رو براش خوردم که طاقت نیاورد و گفت سنسی خواهش میکنم کارم رو تمام کن که گفتم دو زانو بشین سمپای و سریع نشست گفتم شلوارم رو دربیار که سریع کشید پایین و وقتی کیرم رو دید سریع با ولع انداخت دهنش و میخورد که گفتم بسه دوباره بخواب و اینکار رو کرد و کیرم رو گذاشتم رو کسش و گفتم اماده ای که سنسی کس ت رو بکنه گفت اوس با تمام وجود اماده ام سنسی و من هم فشار دادم و همه کیرم رفت داخل کسش که با یه اه کشیده خوشحالیش رو ابراز کرد و من هم بلافاصله شروع به تلمبه زدن کردم و اون هم با شهوت میگفت اوسسسسس سنسی ممنون سنسی لطفا منو جر بده و من همچنان تلمبه میزدم بعد از مدت کوتاهی گفتم داره میاد که گفت دوست دارم تو دهنم خالی کنی و من هم از کسش بیرون کشیدم و بلند شدم و اون هم دو زانو نشست و کیرم رو جلوی دهنش گرفتم و همه ابم رو تو دهنش خالی کردم که دیدم قورت داد و دوباره با دستاش کیرم رو گرفت و ته مانده منی رو از لوله کیرم خارج کرد و اونم با تمام وجودش مزه کرد و خورد بعد این کار جلوش دو زانو نشستم و گفتم سمپای عالی به سنسی خودت دادی که اون هم گفت ممنون سنسی خواهش میکنم همیشه به من اموزش کاراته بدید.

نوشته: پسر کاراته کار

دکمه بازگشت به بالا