ابی و فرگل
اسمم ابراهیمه و ۳۸ سالمه
توی اینستاگرام با فرگل آشناشدم
تو اولین چت هامون بهم گفت میخاد عکس کیرمو ببینه
منم یه عکس براش فرستادم که کنار کیرم یه اسپری سوسک کش رو گذاشته بودم تا حرفهامو باور کنه
بعد از ظهرفردای اون شب که عکس فرستادم بهم گفت بیا همو ببینیم
تو اولین قرارمون تو ماشین باهم آبجو خوردیم تا رومون تو روی هم باز بشه
جالب اینکه روز تولد هردومون یک روز بود با تفاوت ۵ سال ?
بعد گذشت چند روز و حرف زدن با هم به هم دیگه علاقه مند شدیم جوری که هردوتامون شدیدا سکس میخواستیم
من مکان نداشتم و این عذابم میداد و باعث شده بود تندی کنم بهش که چرا نمیشه همو ببینیم
بهم گفت فردا عصر بیا خونمون
یه آبجو گرفتم و رفتم خونشون
از پله ها بالا رفتم
در نیمه باز بود
بدون اینکه خجالت بکشم یا بترسم وارد شدم
واااااای
با یه آستین کوتاه حلقه ای سبز که تا رونهای پاش بود اومد جلو بهم گفت کسی ندیدت که؟
باهاش دست دادم و بوسش کردم گفتم نه عشقم
نشستیم آبجو خوردن
بعد چند تا لیوان آبجو خوردن هردو تقریبا داغ شدیم
بهش گفتم برده شما الان آماده هست
و با پررویی ازش لب گرفتم
اونم پرید تو بغلم
بهم گفت میرم تو اتاق خواب تا حاظر شم
به محض رفتنش منم لخت شدم و چند بار با دست زدم زیر کیرم تا شق بشه
خودم وقتی به کیرم نگاه میکردم حال میکردم
یه کیر کلفت و ماهیچه ای
رفتم تو اتاق
فرگل داشت شورتشو عوض میکرد
وقتی وارد اتاق شدم و اون صحنه رو دیدم کیرم داشت میترکید دیگه
بهش گفتم :چه کون بزرگی داری
فهمید که وارد اتاق شدم
بدون اینکه بهم نگاه کنه بهم گفت خیلی هولی پسر
و وقتی برگشت یه مرد لخت با یه کیر کلفت و شق پشتت واستاده انگشتشو کرد لای چاک کسش بهم گفت دیوث اینو تا حالا کجات قایم کرده بودی؟
بدون اینکه چیزی بگم رفتم پیشش و گفتم فقط ساکت باش خانمم،من برده تو هستم اومدم امشب سیرت کنم
با دستم بهش فهموندم که لبه تخت قومبول کنه اونم مثل یک زنی که میدونست چجوری باید بردشو به بردگی بگیره قومبول کرد و سینه و سرش رو گذاشت رو تخت
آروم انگشتهامو کردم دور شورتش و کشیدم پایین
وای
چقدر کون بزرگی داری خانم شورت بیرون نمیاد
یه کم پاهاشو جمع کرد تا شورت بیاد بیرون
شورتشو از پاش در آووردم
یه انگشت کشیدم لای چاک کسش
پاهاشو باز کرد
وای
چه کس تپل و گوشتالویی
آروم لپ کونشو باز کردم
زبونمو کشیدم لای چاک کسش
شروع کردم به لیسیدنش
کم کم به پشت شدم
جوری که پشت من لبه تخت بود و وقتی سرم بالا آووروم کسش تو دهنم بود
با دستهام کونشو باز کردم
کسشو شروع کردم به لیسیدن
صدای آه آه من موقع کس لیسی کل اتاق رو پر کرده بود
وقتی کسش کاملا به شهوت افتاد بلند شدم و خابیدم رو تخت
بهش گفتم سینه هاتو بزار تو دهنم اونم با کون بزرگش نشست رو کیرم جوری که کیر کلفتم لای چاک کونش بود و با کونش بازی میداد کیرمو
منم سینه هاشو گرفتم با دستهام و شروع کردم به خوردن
فرگل فقط یه کلمه گفت بعد اون همه:دیوث هیچ زنی نمیتونه جلوت مقاومت کنه با این سینه خوردن و کس لیسیت
من با این حرفش بیشتر تحریک شدم و شروع کردم به مکیدن نوک سینه هاش
بلند شدم و بهش گفتم قومبول کن
اون موقع بلند شدنم خایه هامو گرفت بهم گفت بزار خیسش کنم
کیرم رو از زیر خایه لیسید تا نوک کیر
تو دهنش جا نمیشد
به زحمت خیسش کرد
بهش گفتم قومبول کن
لبه تخت
من رو پا ایستاده لبه تخت
اون قومبول چهار زانو لبه تخت
دستمو خیس کردم مالیدم سر کیرم
سرشو گذاشتم جلوی سوراخ کسش خواستم بکنم تو دیدم نمیره
کیرمو گرفتم سرشو مالیدم لای چاک کسش
دیدم خیس شد
فرو کردم تو
تا ته
تا خایه
دستمو گرفتم به دور کمرش و شروع کردم به زدن تلمبه زدن
ازپشت که بهش نگاه میکردم کیر مثل یه بادمجون کلفت که فرو رفته تو یه کس تنگ بود
بعد چندتا تا خایه زدن بهم گفت چقدر کیرت کسمو پر کرده
میخام بشینم روش
منم مثل برده خوابیدم رو تخت
اومد با کس نشست روش
منم با تمام وجود از زیر میزدم تو کسش
سینه هاشو گرفتم تو دستم و محکم شروع کردم به زدن تو کس
یه دفعه احساس کردم تمام شکمم داغ شد
دیدم آب از کسش مثل چشمه زد بیرون
بلند شدم بوسش کردم و بهش گفتم ارضا شدی؟
گفت آره اونم ۳ بار ولی تو نشدی
گفتم فدای سرت
کنارش خوابیدم تا شب
بعد بیدار شدن رفتیم حموم
دمش گرم بهم حالی داد محشر
بعد اون عصر چند بار دیگه با هم سکس داشتیم …
خانمهایی که از داستان واقعیم خوششون اومد بهم امتیاز بدن تا باز هم براتون از سکسهاس واقعیم بگم
نوشته: ebi