از عشق تا ضربدری 34
–
سیامک و پونه هم خودشونو رسوندن به محل عشقبازی پیمان و سیما .. دل تو دل سیامک نمبود . اون به هدف خودش که سکس با پونه بود رسیده بود حالا باید در این سمت سکس مادرش با یکی دیگه رو می دید .. چه جوری امکان داره …
پونه : سیا جونم .. اونا ظاهرا این جا توی اتاقا نیستن .. وااااااییییییی ببین چه بند و بساطی راه افتاده . نگاه کن رو تخت و اطراف اونو … شورت مادرت و سوتین و شورت شوهرم ..
-نهههههههه امکان نداره . مادرم این طوری نیست .
-ببین این حرفی که تو داری می زنی به من بر می خوره می دونی چرا ;! حس می کنم که تو هم منو با زنای هرزه یکی کردی و فکر می کنی که منم مثل اونا هستم . پیمان با این که شوهرمه و به من خیانت کرده اما من باید مادرت رو درک کنم و به اون این حقو بدم که لز زندگی خودش لذت ببره . این جوری آدما بهتر و بیشتر می تونن همدیگه رو درک کنن . و احساس آرامش کنن . اون نیاز داره . تو هیچوقت نمی تونی یک انسان رو به خاطر نیازش و رفع اون سر زنش کنی . تو نباید فقط سیما رو از دید گاه مادر نگاه کنی و با خود خواهی اون انتظاری رو که از اون داری بخوای که بر آورده شه . و از طرفی می تونی اون قدر به اون نزدیک شی که نزدیکی کنی …
-اوووووهههههه خیلی دلم می خواد .. ولی تصورش مو بر تن آدم سیخ می کنه . این که رفته زیر شوهرت خوابیده -همین می تونه یک امتیاز باشه برای تو که راحت تر بخوای با مادرت باشی . به خصوص اگه بینی که شوهرم داره با هاش ور میره . به ویژه این که اون قسمت فینال کارو ببینی . حتی شاید احساس مسئولیت هم بکنی که این تو باید باشی که مادرت رو ار گاسم کنی نه مرد دیگه ای . ولی بهت قول میدم که رابطه گرم چهار نفره مون که جا بیفته دیگه این چیزا برات عادی میشه و زشتی این کار ریخته میشه ….
سیامک : نگاه کن هنوز یه قسمت از آب کیر شوهرت رو ملافه نشسته …
-این فکر کنم از کس سیما جون بر گشت کرده باشه …
-دلم می خواد هم به مامان و هم به پیمان نشون بدم که من خیلی بهتر از اون می تونم تو و سیما رو ار گاسمش کنم و بهتون لذت بدم
پونه : در این که شکی نیست … حالا بهتره این قدر وقت تلف نکنیم و بریم سمت حموم از اون طرف صدای آب میاد . یواش یواش میریم . ظاهرا در حمومو هم باز گذاشتن … هیسسسسسسس ساکت باش پسر …
سیامک تن لخت مادرشو دید که به کیر پیمان چسبونده و مدام داره آه و ناله می کنه …
-آخخخخخخخخ نه … داره مامان منو می کنه . داره می کنه توی کسش .. نهههههههههه
این که کون مامانه ….
جیغ سیما رفت به آسمون ولی پیمان همچنان کیرشو به سوراخ کون سیما فشار می داد . پونه به زور سیامکو نگه داشته بود و با ایما و اشاره ازش خواهش می کرد که دست به کاری نزنه . دو تایی شون آروم آروم لخت شدند .. سیما : جوووووووون پیمان جووووووووون مطمئنی که پونه تا چند ساعت دیگه بر نمی گرده …
-خیالت تخت …
کف دست پیمان رفته بود رو سینه های سیما و اونا رو به آرومی و بعد با فشار طوری می مالوند که در این حالت وسط بدن اون به باسن سیما می چسبید ..
سیما : آخخخخخخخخ بیشتر .. بیشتر .. بازم می خوام . چه حالی میده
پونه : آره کون مادرت رو می کنه .. من از اون لب ورچیدن سیما و فشاری که به خودش میاره متوحه شدم . سیامک : منم دلم می خواد منم می خوام همین جوری که شوهرت حال می کنه حال کنم .
-فعلا آمادگی کون دادنو ندارم ولی تو می تونی از عقب بکنی توی کسم .
همون استیل سگی تقریبا ایستاده با فمبل باسن و کمی انحناء . بیشتر مردا از این حالت خیلی خوششون میاد .
دو تایی شون کاملا بر هنه شدند …
پونه : سیا جون دیدی گفتم که این حموم از بس جا داره که هر چهار نفرمون توش جا میشیم و راحت می تونیم کارمونو انجام بدیم ;
سیما جیغی کشید و از پیمان فاصله گرفت ..
پونه : سیما خانوم ! حالا چرا این قدر استرس دارین . من که دارم لذت می برم .. پیمان جون به معشوقه ات بگو که این قدر استرس نداشته باشه . الان من و پسرش می خواهیم با هم حال کنیم .. چرا این قدر ناراحتی … عیبی نداره یه خورده با سیما جون حال کن .. من و سیا جون که یه خورده عشق کردیم و اون تونست ار گاسمم کنه من میام سمت تو ..
پیمان : این چه بازیه که در آوردی پونه ..
پیمان حس کرد از اون جایی که زنش پونه رو داده به دست پرویز, اون غیرت و تعصبی رو که باید و شاید نداره .. شایدهم دوست داشت که همچنان سکسی رو به نام سکس ضربدری حس و تجربه کنه . ولی با این حال از این که یک جون قبراق و سر حال و کیر درشت داره پونه رو می کنه یه جوری شده بود . در عوض اون مادر تقریبا میانسال سیامک رو زیر کیر خودش داشت . … ادامه دارد … نویسنده … ایرانی