اشتباه جبران ناپذیر تارا
سلام خانمی بیوه 42 ساله هستم خوشگل،خوش تیپ، سفید کمی تپلی که چند ماهی میشد از همسرم جدا شده بودم که به طرز اتفاقی با پسر 21 ساله بسیار شیطون و با حالی و نسبتا زیبایی. آشنا شدم. او از هیچ زبون ریختنی برای جلب توجه من کم نذاشت و مدام حرف از اینکه عاشق من شده و دوسم داره ولحظه به لحظه زنگ زدن و اس دادن و هفته ای دو سه بار با هم گشت وگذار رفتن و غیره… من که میدونستم همه کاراش فیلمه مخصوصا اشک ریختناش خواسته یا نا خواسته ازش خوشم اومد اولا قرارامون با دوستان بود کم کم تنهایی شد، عاشق شیوه های عشق بازیش بودم.هی دستامو.بوس میکرد و من خیلی لذت میبردم، تو هر فرصتی میخواست بوسم کنه. تا اینکه یه روز دعوتش کردم خونم و اعتراف میکنم از بوسهامون وکس لیسی ماهرانه اش واینکه تن ورزیده اشو بغل میکردم واقعا لذت میبردم، ولی وقتی آلت 8 سانتیشو دیدم واقعا جا خوردم، اما با همونو هفت بار ارضا شدیم در طول دو ساعت، خلاصه ما دو بار دیگه با هم تنها شدیم و هر دفعه کلی حال کردیم تا اینکه اون بالاخره دستشو رو کرد و چندین بار بمن گفت نیاز به پول داره واسه خریدن ماشین، منم که تازه فهمیدم همه گریه های عاشقانه اش واسه خالی کردن جیب من بوده خیلی حالم گرفته شد و بهش گفتم پول ندارم، اونم در عر ض یکهفته به یه بهانه الکی باهام بهم زد.منم که بهش دل بسته شده بودم چند بار بهش زنگ.زدم اما دیدم نه اون آدم بکل عوض شده، یکی از دوستام که اونو تو این مدت زیاد دیده بود بهم گفت این پسره بچه کونیه با مرداس بفهم، البته منم تو اولین رابطه با اینحال که بهم میگفت بی تجربه اس، اما دیدم چقد استادانه زبون لیسی و کس لیسی میکنه بهش شک کرده بودم، خلاصه من از دلتنگی بعده چندین ماه بازم دعوتش کردم خونمونو سکس داغی کردیم. اما چشمتون روز بد نبینه بعد دو هفته دیدم روی بدنم زیگیل در آوردم، ترسیدم و به دکتر نشون دادم. یه آزمایش برام نوشت و بعدش متوجه شدم یه بیماری تناسلی گرفتم ازش که درمان هم نداره، به خود اون که نگفتم چون آدم حرف زدن نیست و دیگه فایده نداره گفتنش، اما موندم با این درد چه کنم باید تا آخر عمر سکس نکنم، یا اینکه بقیه رو آلوده کنم؟؟
نوشته: تارا