امیر و مائده کون گنده
سلام
من امیر هستم
این اولین باریه که میخوام داستان سکسی بنویسم امیدوارم که خوشتون بیاد
من 18 سالمه و یه دختر عمه دارم به اسم مائده که 36 سالشه و ازدواج کرده
من اولش چشم بهش نداشتم ولی از وقتی وارد این سایت شدم و با داستان سکسی اشنا شدم شهوتم نسبت به اون بیشتر شد
بریم سر اصل مطلب:
اول از خودم بگم من یه پسر معمولیم با یه کیر 20 سانتیه کلفت و مائده یه زن سفید,قد کوتاه و یکم تپله سینه هاش سایز 95 ولی خوش فرمه کونش ی کون قلمبه و گندست از اون کونایی که همه دلشون میخواد بگانش وقتی تو خونشونم بیشتر مواقع با شلوار استرنج میگرده با تیشرتایی که قشنگ میشه خط سینشو دید
وقتی دولا میشه انقد کونش گندست ک قشنگ میشه خط کونشو دید
من رابطم با عمم اینا خیلی خوبه و بیشتر وقتا خونه اونام چون با هم زندگی میکنن
یبار تو تابستون اب خونمون رفته بود و من برای حموم کردن رفتم خونه عمم وقتی رفتم خونشون مائده با یه شلوار استرنج صورتی با تیشرتی که ست همون بود رو با هم پوشیده بود و معلوم بود که سوتین نبسته
با دیدن این صحنه کیرم مثه برق راست شد و فقط دلم میخواست بگامش بعد نیم ساعت که قشنگ دید زدمش رفتم تو حموم و لباسامو کندم و شروع کردم به جق زدن که یدفعه شرت و سوتین مائده رو دیدم.
وقتی چشم به اونا خورد انگار تو بهشت بودم رفتم سراغشون و شروع کردم به بو کردنشون
واااای چه بویی میداد ادمو دیونه میکرد بعد بو کردن مالیدمشون به کیرمو باهاشون یه جق حرفه ای زدمو ابمم ریختم تو سوتینش و اونارو شستم و اومدم بیرون.
چند هفته از این ماجرا میگذشت و من خیلی تو کف مائده بودم و دلم میخواست باهاش رابطه داشته باشم ولی میترسیدم کاری بکنم.
تو این مدت که میگذشت من همش دنبال این بودم که یه فرصتی گیر بیارم تا حداقل یکم بمالونمش
مرداد ماه بود که شوهرش رفت شمال و من هرروز میرفتم خونشون تا قشنگ اونو دید بزنم و وقتی میرفتم خونه یه جق میزدم به یادش یدفعه که رفتم دم خونشون چندبار که زنگ زدم دروباز نکرد فکر کردم رفته بیرون و ناراحت داشتم بر میگشتم که پنجره خونشونو باز کردو من دیدم که با سر خیس اومد بیرون گفت تو حمومم و الان درو باز میکنم بیا بالا تا منم بیام بیرون
در که باز شد قلبم تند تند میزد ف میکردم این همون فرصته تا بتونم مائده رو بکنم
اومدم بالا دیدم از پشت در حموم سرشو اورد بیرون که یکم از سینش معلوم شد و من چشم به سینش بود که گفت از خودت پذیرایی کن الان میام منم گفتم باشه و اون رفت تو حموم
یربع بعد درو باز کردو گفت روتو بکن اون طرف تا من برم تو اتاق لباسامو عوض کنم بیام منم گفتم باشه و تا رفت تو اتاق سریع بلند شدم رفتم از لای در شروع کردم به دید زنه مائده بعد اینکه سرشو خشک کرد حوله ای که دور سرش بودو باز کرد و برگشت به سمت من که وقتی سینهای خووووش فرمشو دیدم کیرم داشت میترکید دلم میخواست درو باز کنمو برم سراغش ولی نمیشد بعد با حوله ای که دورش پیجیده بود کونو پاهاشو خشک کرد و حوله رو دراورد
واااااااااااای چی میدیدم یه کوس سفییییید و تپل که لبه های کوسش قشنک معلوم بود اب از دهنم و کیرم راه افتاده بود بعد برگشت و چشمم به کونش افتاد همون کونی که تا چند روز پیش از روی شلوار میدیدمش حالا لخت روبه روم بود وقتی دولا شد ک شرتشو از روی زمین برداره کونش قشنگ پهن شد انگار که دوتا کون گنده و خووووووش فرمو بذاری بغل همدیگه
حالا مائده لخته لخت جلوم وایساده بود و من نمیتونستم کااری بکنم ولی انقد با کیرم ور رفتم که ابم اومد و سریع نشستم سر جام
وقتی از اتاق اومد بیرون یه شلوارک استرنج سفید پاش کرده بود که راحت میشد قرمز بودن رنگ شورتشو دید ولی اینبار دیگه تیشرت تنش نبود فقط با یه سوتین قرمز که تابلو بود با شورتش سته اومد بیرون و گفت که هوا گرم شده و نمیشه با تیشرت تو خونه باشی دیگه داشتم دیونه میشدم فقط میخواستم بکنمش
اون رفت تو اشپزخونه و من فقط چشم بهش بود بعد ناهار یه چرتی زدیمو ساعت نزدیکای 5 بود که گفت من میخوام برم چندتا لباس بگیرم میای?
منم که از خدا خواسته سریع قبول کردم.
مائده رفت لباس بپوشه و منم منتظرش بودم که یه دفعه از اتاق اومد بیرون و تا دیدمش باز کیرم سیخ شد
اون یه مانتو نازک کوتاه مشکی جذب پوشیده بود با یه ساپورت مشکی که قشنگ میشد پاهاشو دید و فقط کافی بود یکم دولا بشه تا کل کونش معلوم بشه با یه ارایش خیلی ملایم که خیلی خوشگلش کرده بود و من دیگه داشتم میمردم از شق درد
راه افتادیم رفتیم بیرون انقد این کونه گندش بازی بازی میکرد که توجه همه مردارو به خودش جلب میکرد و منم اینو خیلی دوست داشتم و همش میبردمش جاهایی که شلوغه تا بتونم یکم بمالم بهش
رسیدم به یه پاساژ که خیلی شلوغ بود گفتم بریم تو لباسای خوبی داره و اونم قبول کرد من پشت سرش,میرفتم و الکی به هوای شلوغی میچسبوندم بهش یکم که جلو تر رفتیم جلو یه مغازه وایساد تا لباس ببینه منم بغلش بودم که چندتا پیسر جون از بغلمون رد شدنو یکیشون سعیدرو انگشت کرد و من فقط نگاه کردم ولی اون حرفی نزد منم فهمیدم که از قصد اینطوری کرده تا یکم دست مالیش کنن توراه داشتم فکر میکردم که یدفعه یاد محسن افتادم
محسن یکی از رفیقام بود که تو یه پاساژ شلوغ یه بوتیک داشت که همه چی توش پیدا میشد
من به هوای خرید چند دقیقه از مائده جدا شدم و سریع به محسن زنگ زدم و ماجرا رو براش تعریف کردم اونم از خدا خواسته سریع قبول کرد و من رفتم پیش مائده و بهش گفتم من یه رفیق دارم که بوتیک داره هم لباساش خوبه میتونم یه تخفیف خوب ازش بگیرم اونم قبول کرد و راه افتادیم به سمت مغازه محسن
توراه بازم جند نفر مائده رو انگشت کردن که اون هیچی نکفت هرچند یه هفته ای میشد که کیر بهش نرسیده بود و حتما خیلی حشرش بالا زده بود که اینطوری میکرد
وقتی رسیدم و وارد مغازه محسن شدیم محسن چشماش گرد شده بود از دیدنه مائده بعد از سلام و احوال پرسی محسن پرسید که چی میخوایید?
مائده هم چندتا لباس انتخاب کرد و رفت تو اتاق پرو و محسن به من گفت فقط تماشا کن چجوری حشریش میکنم
مائده که از اتاق پرو اومد بیرون با تیشرت جدیدش گفت امیر جان این خوبه?
من تا خواستم جواب بدم محسن پرید وسط و گفت این خیلی عالیه فقط بخاطر اینکه قشنگیش کامل بشه بهتره لباسای دیگه هم ست کنید باهاش و براش یه شلوار استرنج قرمز اورد که تنگه تنگ بود و با یه شورت و سوتین ست که خیلی سکسی بود شرتش از اینایی بود که جلوش تور بود و پشتشم جیر بود و سوتینم ست شرتش بود
مائده گفت که من از این لباسا نمیپوشم ولی محسن گفت شما امتحان کن خیلی تو بدنتون خب میشه و مائده هم رفت داخل و لباساشو عوض کرد وقتی اومد بیرون خیلی سکسی شده بود د داشتم میمردم با دیدن اون تو این لباسا که محسن رفت و گفت حالا عالی شدید فقط باید یکم لباساتون رو مرتب کنید اجازه هست کمکتون کنم?
مائده هم گفت بفرمایید و محسن به هوای درست کردن لباس شروع کرد به مالیدن اون و همش دستش به سینه و کون مائده بود و همش میمالیدش بعد بهش گفت فکر کنم بند سوتینتون رو خب نبستید میخوایید براتون درستش کنم?
بعد مائده یه نگاه به من کرد و منم حرفی نزدم و اونم گفت باشه محسن تا جواب مثبت رو گرفت سریع لباس مائده رو در اورد و اونو به پشت برگردوند البته قبلش کرکره مغازه رو داد پایین که کسی داخل نشه بعد بند سوتینشو باز کرد و گفت برگرده سمت ما تا سوتینشو درست ببنده براش ولی مائده قبول نکرد محسن از پشت سوتینو اورد که تنش کنه و قشنگ کیر سیخ شدشو چند دیقه به کون مائده مالید و اونم هیجی نمیگفت بعد محسن گفت اینطوری نمیشه و باید برگردی تا بندشو ببندم ولی مائده برنمیگشت و محسن با دستش به زور اونو برگردوند و مائده سرخ شده بود از خجالت منم ساکت فقط داشتم نگاه میکردم که محسن گفت ببخشید قصد بدی نداشتم فقط خواستم درست ببندم براتون بعد سوتینو اورد جلو و تنه مائده کرد و حسابی با سینه هاش ور رفت تا مثلا سینشو قشنگ تو سوتینش جا کنه و وقتی تنش کرد اونو برگردوند و دوباره چسبوند بهش و بند سوتینش و بست بهش گفت بره و لباس هاشو عوص کنه مائده برگشت که بره داخل اتاق پرو محسن دستشو زد به کون مائده و یه انگشت حسابی اونو کرد و مائده رفت تا لباساشو بپوشه و محسن بهم گفت چند دیقه برم بالا تا اون یکم مائده رو بماله و منم از تو دوربین نگاشون کنم وقتی اومد بیرون میشد شهوت و تو صورت مائده دید ولی از نبودن من تعجب کرده بود و پرسید امیر کجاست? که محسن گفت رفته بیرون و تا نیم ساعت دیگه برمیگرده و گفت بهتون بگم همبنجا منتظرش بمونید و مائده هم قبول کرد.
بعد چند دیقه محسن گفت میخوای چندتا کار جدید بهت نشون بدم که تو بدنت قشنگ بشه?مائده هم گفت باشه و محسن چندتا لباس سکسی قشنگ اورد و به مائده نشون داد و مائده هم گفت که اینا خیلی لباسای بازیه و نمیتونم بپوشم ولی محسن گفت این لباسا زیبایی بدنتون رو چند برار میکنه و میتونی تو مهمون ها بپوشیدش و اونم قبول کرد و رفت که پرو کنه وقتی از اتاق پرو بیرون اومد خیلی سکسی شده بود و محسن سریع رفت سمت مائده و یه دستی به بدن نازش کشید و گفت حالا خیلی زیبا شدی و بیا این لباسم امتحان کن مائده لباس و گرفت و خواست بره تو اتاق پرو که محسن دستشو گرفت و گفت همینجا عوض کن تا منم کمکت کنم ولی مائده قبول نکرد و محسن هم گفت کار بدی که نمیکنیم بذار کممت کنم و با اسرار زیاد بلاخره مائده راضی شد و محسن رفت کمکش و تیشرتشو در اورد و برش گردوند و از پشت به هوای باز کردن بند سوتین چسبوند به کون مائده و اونو براش باز کرد بعد خواست شلوارشو در بیاره که مائده نذاشت و محسن هم گفت که لباست سته همش باید عوض بشه و مائده گفت که اونو خودم عوض میکنم ولی محسن گفت بذار خودم کمکت کنم زود تموم بشه و سریع شلوار مائده رو کشید پایین و با یه حرکت سریع شرت اون و از پاش در اورد که مائده یه جیغ کوچیک زد و دستشو گرفت جلو کوسش ولی محسن گفت وایسا تا برم ست لباساتو بیارم و یه ست شرت و کرست سکسی قرمز براش اورد و گفت بذار تنت کنم مائده درحالی که دستش به کوس بود قبول کرد و محسن گفت اول سوتینتو میبندم و اونم مجبور سد دستشو از روی کوسش برداره و سوتینشو تنش کنه محسنم کلی با سینه های مائده ور رفت و سوتینشو بست و گفت که برگرده تا بندشو ببنده تا مائده برگشت محسن چسبوند بهش و خودشو مالوند به کون مائده و بند سوتینشو بست بعد برشگردوند و وقتی میخواست شرتشو پاش کنه با دستش کوسشو مالید و مائده خودشو کشید عقب و محسن گفت ببخشید اخه خیلی خوشگله ازش خوشم اومده میدیش به من?
مائده حرفی نزد و سرش پایین بود که محسن گفت سکوت علامت رضایته و با دستش شروع کرد به مالیدن و رفت پایین شروع کرد به خوردن کوس مائده با دیدن این صحنه دلم میخواست برم پایین و منم بکنمش ولی جلوی خودمو گرفتم و تماشا کردم
بعد محسن شلوارشو در اورد و گفت حالا نوبته توئه و مائده هم شروع کرد به ساک زدن و 5 دیقه ای کیر محسن و براش خورد و محسن کیرشو در اورد گذاشت تو کوسش و شروع کرد به تلمبه زدن تو کوسش و هی سرعتشو بیشتر میکرد تا بعد از 10 دیقه ابش اومد و ریخت رو کون مائده و لباساشون پوشیدن و محسن گفت برو تو اتاق پرو تا امیر میاد شک نکنه و تا مائده رفت تو من اومدم پایین و رفتم بیرون و بعد 5 دیقه اومدم توو گفتم که ببخشید دیر شد و خریدامون و کردیم و اومدیم بیرون و برگشتیم خونه.
نوشته: امیر