بازم تعریف کنم خاله جون ؟ 5
–
سینه هاشو به بدنم می فشردم . هر دوی ما ساکت مونده بودیم .
-فقط خاله به مامان نگی من با عمه چیکار کردم .
-خود من پدرت رو در میارم اگه بخوای یک بار دیگه از این کارا کنی اووووووفففففف بگو .. بگو دیگه چیکار کردی ..
-خیلی خیلی کار بد .. من شلوارشو تا نیمه کونش یعنی باسنش پایین کشیده بودم . اون بهم گفت تا ته بکشمش پایین چون شبا کاملا لخت می خوابه .. اوووووههههههه .. خاله پوران : حالا من که عادت ندارم چیکار کنم .
-عادت نمی خواد . مگه تا حالا این کارایی رو که کردی عادت می خواست ; خودت رو زده بودی جای عمه تارا .
-یعنی میگی چیکار کنم ;
-مثل اون لخت میشی . البته عمه از من خواست که شلوارشو که ز یر اون شورتی نبود درش بیارم . واااااااییییییی خاله جون تو هم که شورت نداری .
-حدس می زدم که تارا شورت پاش نکرده منم همین جوری عمل کردم .
وقتی شلوار خاله پورانو تا آخر از پاش در آوردم اون دیگه کاملا بر هنه شده بود . اونم شورت پاش نداشت . فقط نگام می کرد و نفس نفس می زد . از حال رفته بود .
-بازم تعریف کنم ; خاله جون بازم تعریف کنم ; ..
اصلا دیگه جواب نمی داد .
-پس من اون کارایی رو که انجام می دادم انجام میدم تو عملی اونا رو دریافت کن . کف دستمو گذاشتم روی کس خاله .. از اون جایی که غافلگیر و سور پرایز شده بود وقت نکرده بود خوب براقش کنه .. کف دستمو گذاشتم روی چاک وسط کسش . خوب خیس و چرب و لغزنده شده بود . لباشو سینه هاشو می بوسیدم . با موهای سرش بازی می کردم . شونه هاشو می مالوندم . و کمرشو .. آروم آروم از پشتش رسیدم به کون و کپلش که یک بار دیگه به اون جا چنگ انداختم . دستمو با سوراخ کون بر جسته اش بازی دادم .. لبامو گذاشتم روی کسش .. این بار دیگه موهای سرمو می کشید و هی می گفت بعدش ..
-بعدش عمه لختم کرد و گفت این جوری ریلکسی . اعصابت آرومه راحت می گیری می خوابی . چه راحت هم خوابیدم !
-میگی منم این کارو بکنم ; اووووووففففففف مگه خودت نمی بینی ; مگه حس نمی کنی ; مگه نمی بینی که من این جوری چقدر اعصابم آرومه ; حتما تو هم هستی دیگه . راحت باش ..
پوران طوری با عجله و حرص وحشر آلود لباسامودر آورد که چند جا که لباسم گیر کرد به زمین و زمان فحش می داد و نزدیک بود به گریه بیفته . منو که کاملا لختم کرد کیرمو مالوندم به دهنش .
-بازش کن . عمه کیرمو خورد . باز کن . تو که از اون کمتر نیستی . حق تو هم هست . من نمی خوام بین شما دو تا تبعیض قائل شم . تازه اون وقتی که داشت کیرمو ساک می زد چون قبلش جق زده بودم آب کم داشتم توی دهنش آب کمترریختم ولی حالا پر منی هستم . همه این ویتامین ها حق توست .
کیرمو تا سر حلق خاله جون فرو کردم که به خش خش و سر فه افتاد ولی یه خورده که قلقشو گرفت و ساک زدنو شروع کرد همین جور مثل آب روون منی خودمو توی دهن خاله خالی کردم . جاااااااان خیلی حال کردم . کیرمو کشیدم بیرون .. فکر کردم اون بدش بیاد یا چندشش بشه از این که منی منو بخوره ولی با لذت داشت گوشه های لبشو پاک می کرد و اونو می فرستاد داخل دهن .
-بغلم بزن . بغلم بزن ..
-بازم تعریف کنم ;
-نهههه نههههههه فقط با عمل نشون بده . همون برام کافیه.
-به مامانم که نمیگی;
-کدومو ..
-همون موضوع با عمه رو ..
-مال امشبو چی ;
دو تایی مون خندیدیم . خوب مطلبو گرفته بود و گرفته بودم . از پهلو دست دور گردن هم گذاشتیم و در یه حالت بغل توی بغل قرار گرفتیم . دستا دور گردن هم لبا روی لب .. اون یه حرکتی به بدنش داد و گفت حالا بقیه رو من تعریف کنم . ;
-بگو خاله جون .. بگو پوران خوشگل من .. بگو که چند ساله شوهرت مرده و تشنه کیری ..
-آخخخخخخ نگو نگو .. منم می خواستم حالا حرف اونو پیش بکشم . از هر چه بگذریم سخن دوست خوش تر است .
کیر منو گرفت و اونو به دو لبه های کسش مالوند و گفت
-آخخخخخخخ چقدر کلفت و چقدر درازه . پا داش نجابت و این که بعد از مرگ شوهرم خودمو در اختیار نا محرم نذاشتم این بوده که همچین کیری نصیبم بشه .
-نوش جونت پوران جون .گوارای وجودت .
-نوش جون من و دهنم که شد . حالا نوبت کسمه که خوش به حالش بشه
این جا رو طاقت نیاورد .
-من خودم می کشمت اگه یه بار دیگه با اون زن بد کاره باشی . اون با هزار نفر تو ایرون و خارج بوده اون وقت میاد پیش تو می خوابه ; می خوای منو مریض کنی ; می دونستم داره کس شر میگه . کسشو محکم به طرف کیرم حرکت داد طوری که کیر تا انتها رفت توی کس ..
-آخخخخخخخخخ بالاخره رفت .. جووووووون کسسسسسسم …رومن دراز کشید … ادامه دارد …. نویسنده …. ایرانی