بازم نشد کُسِشُ بخورم
سلام. وقتتون به خیر. من معمولاً خیلی خوب داستان مینویسم. ولی خب تصمیم گرفتم هم از علاقم بگم هم یه خاطره براتون بگم. یه نفر هست که من خیلی دوستش دارم. دوست دارم باهاش زندگی کنم. تا الان که فرصتش پیش نیومده. مسائل و مشکلات زیادی بوده که تا حالا به هم نرسیدیم. ولی یکی دو بار هم رو دیدیم. از نظر فاصله ما به هم نزدیک هستیم و دیدن هم دیگه برامون ساده بود. کم پیش میومد پیش هم بریم ولی وقتی هم که جور می شد قطعاً پیش هم میرفتیم. کسی که من دوسش دارم آدم لاغری هست. هرچند من همیشه دوست داشتم که تپل باشه ولی ملاک اولم نبوده و نیست. همیشه به فکر این هستم که اگه با هم زندگی کنیم بیشتر وقتا و بیشتر اوقاتمون روی هم هستیم. و من کس لاغرشو لیس میزنم. به این صورت که روی من میخوابه، و هی پایین میاد تا کسش بیاد روی دهنم. وقتی رفتم پیشش، توی خونه تنها بود. درای خونه رو قفل کردیم. به سرعت همدیگرو بغل کردیم. دراز کشیدیم کنار هم. یواش یواش لباسای همو در اوردیم. اونم لباسای منو درآورد. به خودم جرأت دادم که دستم رو به کسش نزدیک کنم. شرتشو در نیاورده بود. از روی شرت کسش خیس شده بود. از روی شرت و بعدم از زیر شرت دستمو به جای ادرارش رسوندم. خیلی گرم و خیس بود. اون روز چون یهویی جور شده بود که هم رو ببینیم انگار نمیدونست که باید موهای کسشو بزنه. خوابیدم روش و کیرم رو گذاشتم روی کسش و جای ادرارش. به خاطر این که مو داشت خیلی حس خوبی بود. زبر بود. بالا و پایین شدم و آبمو رو شکمش ریختم. یه کمم سینه هاشو خوردم. تا عصر پیش هم بودیم. چندین بار ارضا شدم. روی جای ادرار شم آبمو ریختم. و ما بین سینه هاش. ولی نتونستم کسشو بخورم. اما خیلی خوب بود. به همینم قانع بودم. دستمو توی سوراخش کردم. سوراخ نافِش و سوراخی که ازش ادرار میاد. حسِ خوبی بود. دوست نداشتم اصلاً تموم بشه و لحظه رفتن برسه. یه بارم آبمو روی شلوارش ریختم. خیلی دوست داشتم شرتشو یادگاری ببرم و سال های سال آبمو روی شرتش بریزم. ولی اینم نشد. اینو میدونم که با تمام مشکلات یه روز کسشو با مو یا بی مو میخورم.
نوشته: عاشق عشق