بالاخره منو کرد

این داستان برمیگرده به چند سال پیش وقتی که تقریبا ۱۸ ساله بودم از چند سال پیش که بالغ شده بودم همش اینجور بود که یا فیلم سوپر میدیدم یه چیزی داخل خودم میکردم یا این که با یه نفر دیگه گی یه نفره داشتم و همش داشتم یه نفر رو میکردم همیشه از روی کنجکاوی دلم میخواست با یه نفر گی دوطرفه داشته باشم من توی روستا زندگی میکنم یه روز دلمو به دریا زدم گفتم هرطوری شده باید با یه نفر دیگه گی کنم یه روز تابستون بود رفتم رودخونه که شنا کنم خیلی هوا گرم بود لباسمو در آوردم و رفتم توی آب بعد رفتم بیرون نشستم کنار رودخونه و همش بقیه بچه
ها رو زیر نظر گرفتم یه پسره بود خیلی خوشگل بود از بقیه بچه ها شنیده بودم که اهل حاله و بقیه میگفتن تا ته کیرمونو کردیم توی کونش ولی من میخواستم اون هم منو بکنه توی راه برگشت به خونه باهاش گرم گرفتم گفتم بریم خونه ما شطرنج بازی کنیم اون هم توی شطرنج خیلی ادعاش میشد گفت باشه بریم وقتی رفتیم خونه کلی شطرنج بازی کردیم داخل خونمون خیلی شلوغ بود نمیشد کاری کرد یه ساعت بعد رفتیم بیرون از خونه… یه راهی بود میرفت سمت کوه توی راه که میرفتیم باهم در مورد فیلم هایی سوپر که دیده بود حرف می‌زد بعد از بچه هایی که چه‌طور کرده بودحرف زد من هم همش حسرت می‌خورد که نتونسته بودم یه گی دوطرفه داشته باشم رفتیم یه جایی بالای کوه نشستیم تقریبا هوا تاریک شده بود گفتم میخوام کونتو ببینم گفت باشه یه کم رفت دور تر شلوارشو کشید پایین وای عجب کونی داشت گفتم برگرد میخوام کیرتو ببینم برگشت یه کیر بزرگ و کلفت داشت خیلی کیرش سیاه بود منم کیرمو دستم گرفته بودم باخودم ور میرفتم تااین که گفتم بیا بخواب میخوام بکنمت یه تخته سنگ صافی بود رفت خوابید روی اون از خود بیخود شده بودم کل بدنم استرس گرفته بود شلوارمو کشیدم پایین یه تف زدم بهش یه کم جلو عقب کردم لای کونش بعد گفتم بکنم توی کونش گفت باشه یه کم تف زدم سوراخ کونش بعد یواش یواش کیرمو کردم توی کونش وای عجب چیزی بود هم داغ بود هم نرم خیلی باحال بود حس عجیبی داشتم مدام جلو عقب کردم تا این که آبم اومد ریختم روی زمین کفتم حالا تو منو بکن خوابیدم روی زمین در کمال ناباوری گفت نمیخواد منو بکنه گفتم چرا نمیخوای منو بکنی گفت حسش نیست با حسرت کونمو نگاه میکردم نمیتونستم اصرار کنم بیا منو بکن دلم میخواست منو بکنه اون شب گذشته چند روز ازش خبری نبود یه روز یه جایی داشت فوتبال بازی می‌کرد دوباره دیدمش یه کم باهم حرف زدیم گفتم اون روز خیلی حال داد هر وقت شد یه بار دیگه با هم بریم گفت بهت میگم کجا بریم بعد از فوتبال گفت بریم یه باغی هست کسی داخلش نیست بریم بین درختا گفتم باشه بریم توی راه خیلی از کونش تعریف کردم گفت مثل این که خیلی خوش گذشته گفتم تا حالا کیرمو نکرده بودم توی کون کسی برای اولین بار بود خیلی حال داد اونم گفت اولین بار که کرده توی کون یه نفر دیگه به اون هم حال داده گفتم تعریف کن و اون هم اولین کونی رو کرده بود توش تعریف کرد خیلی دلم میخواست منو بکنه کیرش تا ته بره توی کونم رفتیم توی باغ یه درخت کنار بود زیرش چمن بود گفت این جا خوبه قبلا هم چند نفر رو اونجا کرده بوده شلوارشو در آورد خوابید روی چمن ها منم شلوارم در آوردم خوابیدم روش این دفعه خیلی آروم بودم یه تف زدم سوراخ کونش کیرمو گذاشتم روی سوراخ کونش آروم جلو عقب کردم نمی‌رفت داخل یه کم فشار دادم دیدم رفت داخل خیلی باحال بود مدام تلمبه زدم خیلی داغ بود کیرم داغ شده بود بعد آبم اومد ریختم بیرون روی چمن ها کنارش دراز کشیدم شلوارم کشیدم پایین منتظر بودم منو بکنه دیدم بلند شد گفتم زود باش کارتو بکن در کمال ناباوری دیدم شلوارشو کشید بالا گفتم چی شد مگه نمیخوای منو بکنی گفت حسش نیست گفتم چرا . خنده ام گرفته بود بلند شدم زدم توی سرش گفتم برای چی پس اومدی به من دادی گفت دیدم بهت حال داده خواستن دوباره بدم نمیدونستم چه کار کنم نمیدونستم بگم بیا منو بکن خیلی ضایع بود دلم میخواست منو بکنه . چیزی نگفتم رفتیم نمیتونستم چیزی بگم چون وقتی میکردم توی کونش خیلی حال میداد نمیخواستم از دستش بدم …نمیدونستم چه کار کنم دو روز بعد دوباره دیدمش وقتی رفتیم شنا دوباره دیدمش خیلی شلوغ بود نمیتونستیم حرف بزنیم توی مسیر که میرفتیم گفت ساعت دو میام دنبالت گفتم باشه توی خونه فکر این بودم که باید امروز منو بکنه گفت هر طوری شده باید اول اون منو بکنه بعد من میکنم تا نتونه از زیرش در بره ساعت دو اومد دنبالم رفتیم سمت کوه توی مسیر گفتم برای چی منو نمیکنی نکنه مشکلی داری گفت نه فقط اون موقع حسش نبود گفتم الان چی حسش هست گفت حالا ببینم چی میشه گفتم مگه از کون من خوشت نمیاد پس چرا منو نمیکنی گفت کونت خیلی خوبه گفتم خیلی ها توی کف کون من هستن ولی تو از کنارش رد میشی یه دستی به کونم زد محکم فشار داد رسیدیم گفت حتما امروز میکنم توی کونت بعد رفتیم یه جایی بود بین دو تا سنگ گفت این جا خوبه گفتم قبلا کسی رو این جا کردی کفت آره گفت شلوارتو در بیار من هم از خدا خواسته شلوارمو در آوردم خوابیدم بین تخته سنگ ها همین جور به عقب نگاه میکردم تا ببینم چه کار میکنه شلوارشو در آورد کیر بزرگش زده بود بیرون یه کم تف انداخت لای کونم یه کم هم زد به کیرش بعد آروم گذاشت لای کونم عقب جلو می‌کرد می‌کشید لای رونم خیلی باحال بود سر کیرش می‌خورد به سوراخ کونم خیلی حال میداد بعد لای کونمو باز کرد گفت حیف نیست نکنم توش گفتم باشه فقط آروم بکن کیرش خیلی بزرگ بود یه تف انداخت دقیقا روی سوراخ کونم بعد سر کیرشو گذاشت روی سوراخ کونم خیلی میترسیدم بزنه پاره کنه محکم خودمو گرفتم یه فشار داد کیرش رفت تو خیلی حس عجیبی بود یه کم درد داشتم ولی چیزی نگفتم گفتم بیشتر نکن داخل گفت بیشتر نمیره داخل مدام جلو عقب می‌کرد و میگفت خیلی داغه بهد چند دقیقه دیدم تند تند تلمبه زد آبش اومد کیرشو کرفت کنارم ابشو ریخت روی زمین حس عجیبی بود نمیدونستم خوشحال باشم یا نه گفتم بعد اون خوابید من هم رفتم پشتش یه کم تف مالی کردم سوراخ کونشو بعد آروم کردم توی کونش خیلی حال عجیبی داشتم خیلی نرم بود همون جور که میکردم به کونم نگاه میکردم میگفتن بالاخره منو کرد بعد از چند دقیقه آبم اومد ریختم روی زمین

نوشته: علی۱۲

دکمه بازگشت به بالا