برنامه ریزی من
توی یکی از شهرهای جنوبی کار میکنم. و یک نفر هم توی خوابگاه ما رو نطافت میکنه، که اسمش رسول بود، رسول ۲۳ سالش بود و پسر بسیار لاغر ولی سبزه و با نمکی بود، رسول کشاورز بوده و اهل یکی از شهرستانهای اطراف خوابگاه ما بود.
زمانی که فصل کشاورزی نبوده شب ها رو توی خوابگاه ما میخوابید.
یکی از شب ها که بقیه پرسنل خوابگاه مرخصی رفته بودند و منو رسول تنها بودیم، من اواخر شب رفتم دستشویی دیدم در تاریکی رسول توی رختخواب که توی حال پهن بوده بیداره ، هندزفری زده و داره توی گوشیش فیلم میبینه و تصویر موبایل رسول توی شیشه بالاسرش افتاده بود و مشخصه که داره فیلم سوپر نگاه میکنه و کیرش هم از زیر پتو راست شده بود. و رسول بخاطر اینکه اتاق تاریک بود و تمام حواسش به فیلم بوده، متوجه حضور من نشده بود.
من رفتم دستشویی، خواب از سرم پرید و یه فکری به سرم زد. حالا که حشرش بالاست به یک بهانهای باهاش سر صحبت سکس رو باز کنم.
اومدم بیرون دستشویی ديدم بیداره ولی گوشی دستش نیست، بهش گفتم بیا کمرم درد میکنه یکم ماساژش بده گفت باشه چشم، شما برید من الان میام، رفتم توي اتاق خواب و با همون شرت و زیر پیراهنی که تنم بود منتظر رسول بودم که بعداز مدتی طولانی رسول اومد.
ديدم شلوار جین پوشیده با زیر پیراهن، بهش گفتم شلوار جین چیه پوشیدی!! درش بیار، تا بهت نشون بدم چطوری ماساژم بدی آخه نباید به کمرم فشار بیاری، شلوار جین رو بیرون آورد و دیدم یک شورت مامان دوز که ظاهرا قبلا بیژامه بوده رو کوچیکش کرده، پاش هست. نا خودآگاه خندم گرفت گفتم روی تخت دراز بکش تا بگم چطوری ماساژ بدی.
رسول روی شکم خوابید و بهش گفتم اول یک بالش میزاری روی پام کمی پایین تر از باسنم، و بالش رو گذاشتم روی پاهاش و نشستم روی بالش بهش گفتم الان که به کمرت فشار نمياد؟! گفت نه، وقتی روی پاهای رسول نشسته بودم، حس کردم انگاری روی چهار پاره استخوان نشستم. از بس که رسول لاغر بوده ولی در عوضش من بدن پُری داشتم از عرض شاید نصف هيکل من بوده و از قد هم که حدودا ۱۵ سانتی متر از من کوتاه تر بوده. گفتم زیر پیراهن میدی بالا و به آرومی ماساژ میدی و یکم شورت رو تا نزدیک قاچ کونش پایین آوردم و شروع کردم به ماساژ دادن کمرش، به آرومی دستم رو روی کمرش حرکت میدادم و کیرم که حسابی از سر شهوت بلند شده بود رو تا نزدیکی های کونش میآورم. یکم خودم رو جمع وجور کردم که متوجه کیرم نشه و بهش گفتم فهمیدی که چطوری ماساژ بدی! گفت آره.
من زیر پیراهن رو بیرون آوردم و روی تخت دراز کشیدم و رسول هم بعد از گذاشتن بالش پایین تر از کونم مشغول ماساژ کمرم شد و برعکس جثه ریزش بخاطر اینکه کشاورزی کار میکرد، دست ها و انگشتان بزرگ و قوی داشت. و برای اینکه تمام کمرم رو تا پشت گردنم رو ماساژ بده باید بیشتر روی من دولا ميشد و از جای که نشسته بود بعضی وقتا کیرش از زیر شورت مامان دوز به کونم میخورد و تمام بدنم پر حرارت شده بود و توی فکرم دنبال راهی بودم که بکنمش، که یک دفعه آبم اومد. و بدون اینکه رسول متوجه بشه ارضا شدم، بهش گفتم چند روزی که میرم دستشویی خون ریزی دارم شاید کمردرد من بخاطر خون ریزی باشه فردا میرم دکتر ببینم مشکل چیه. دستت درد نکنه بابت ماساژی که دادی. درد کمرم برطرف شده و بهتر شدم باشه تا فردا شب. و رسول رفت.
من صبح روز بعد با بهانه ای خونریزی و درد کمرم که پیش رسول درآورده بودم،کلی تدارک دیم و رفتم داروخانه!
یک روغن فیروزه خریدم براي ماساژ کمر،
یک پماد آنتی هموروئید خریدم بابت بهانهای که کرده بودم.
یک کاندوم تاخیری قوی خریدم، آخه من پسر فوقالعاده آتشی هستم و خیلی زود ارضا میشم.
و در آخر هم یک ژل لوبریکانت خریدم که با کاندوم تاخیری حسابی رسول رو بکنم.
تا خود شب که رسیدم خونه هیجان خیلی زیادی داشتم. شب رسول پرسید آقا دکتر رفتید؟ گفتم آره، گفت خب دکتر چی گفت؟ گفتم بهم پما د داده، تا حالا پماد آنتی هموروئید به کسی زدی؟ گفت نه اصلا نمیدونم چیه؟! گفتم بهت یاد میدم.
به رسول گفتم اول برو دستشویی شکمت رو خالی کن و بعد یه دوش بگیر بیا تا بهت بگم چیکار باید بکنی. رسول که رفت دستشویی و حمام، من هم توی اتاق خواب تدارکات لازم رو دیدم.
من با شورت توی اتاق خواب منتظر رسول بودم که اومد بهش گفتم زیر پیراهن رو بیرون بیار باید بهت عملی یاد بدم رسول با شورت مامان دوزش اومد پیشم، بهش گفتم دکترعلت درد کمر منو بخاطر هموروئیدم تشخیص داده و گفته باید این پماد رو بزنم.
پماد آنتی هموروئید رو نشونش دادم و گفتم این درب مخروطی شکل باید بره داخل مقعد و به آرومی تزریق بشه و برای اینکه این مخروط پماد، مقعد رو زخم نکنه یک سری مقدماتی باید انجام بشه که من بهت یاد میدم.
اول دراز بکش. و شورتش رو بیرون آوردم و زیر شکمش بالش گذاشتم تا کاملا کونش برجسته بشه و بین پاهاش رو باز کردم و پشت سرش دقیقا روبروی کونش، بین پاهاش نشستم. و گفتم اولین کار اینکه، و روی سواخ کونش رو با ژل لوبریکانت ماساژ دادم گفتم باید آنقدر ماساژ بدی که در اثر خونرسانی کمی ماهیچههای کون باز بشه و بعد پماد آنتی هموروئید رو به آرومی توی کونش فرو کردم بهش گفتم رسول جان درد داشتی؟ گفت نه. و پماد رو کمی خالی کردم و بعد پماد رو بیرون آوردم و انگشت دستم رو توی کونش فرو کردم گفتم باید داخل کون رو حسابی ماساژ بدی تا تمام پماد جذب جداره کون بشه و شروع کردم به ماساژ دادن. چه کون تنگی داشت که به انگشت دستم فشار میآورد. رسول گفت خب فهمیدم دیگه چیکار باید بکنم، ظاهرا کمی از شرایط ناراضی بود گفتم بعدش باید کمر رو ماساژ بدی تا درد کمر آرم بشه و با روغن فیروزه شروع کردم به ماساژ دادن کمرش و دیگه از شق درد داشتم کلافه میشدم و کیرم به نسبت سواخ تنگ رسول خیلی کلفت تر بود و هر بار به بهانه ماساژ کمی به آرومی کیرم رو به کونش میزدم، منتظر فرصت بودم که کیرم رو از توی شورتم بیرون بيارم و بزازم روی سوراخش ولی هنوز خیلی زود بود چون اولا سواخ کونش هنوز مناسب کیرم نبوده و بعد ممکنه با اولین درد اصلا اجازه پیشروی رو نده، گفتم بعد از ماساژ دوباره باید پماد تزریق کنی که دوباره پماد زدم تا این دفعه شست دستم رو وارد سوراخ کونش کردم، کمی دردش گرفت و گفت فهمیدم باشه بسه متوجه شدم انجام میدم، گفتم رسول جان صبرکن باید پماد بیشتری بزنم و تا انتهای شست دستم رو باید داخل کونت کنم چون اینکار التهاب و سوزش جدارهای داخلی کون رو از بین میبره، دیدم داره اذیت میشه و ادامه دادن فایده نداره و ممکنه واکنش بدی باهام داشته باشه. فکر کردم بهتره جا ها رو عوض کنیم تا من هم شورتم رو بیرون بیارم و دوباره با یک بهانه دیگه برم پشتش. گفتم خب رسول جان کاملا متوجه شدی که چیکار بکنی؟ گفت آره. خیالتون راحت باشه. تا قبل از اینکه بلند بشه من سریع روی شکم خوابيدم تا کیرم که شق شده بود رو نبینه.
رسول شورت منو بیرون آورد و بالش زیر شکمِ من گذاشت و پشت سر کونم نشست و با ژل و بعد پماد شروع کرد با انگشت به ماساژ دادن داخل کونم و در ادامه دو دستی کمرم رو با روغن ماساژ می داد مثل یک ماساژور حرفهای با اون دستای قویش کمرم رو ماساژ میداد و من در حال ریلکس کردن بودم و هرازگاهی کله کیرش لمبه های کونم رو لمس میکرد و این لذت دو چندانی برام داشت و دوباره پماد تزریق کرد و این دفعه با انگشت شست دستش سوراخ کونم رو ماساژ میدادم رسول بر عکس جثه ضعیفاش، ولی دستاش و انگشتاش کاملا درشتی داشت و کاملا از دست های ظریف من درشت تر بوده و بنظر می رسید شست دستش دوتای انگشتای دستم باشه. این پسر با حوصله و آروم کار میکرد و تا انتهای شست دستش رو توی کونم فرو کرد و من واکنشی نشون ندانم، تا زمانی که من هم دارم براش انجام میدم، اونم بهم اعتماد پيدا کنه و مخالفتی نکنه. و رسول چندین بار پماد زد و باشستش حسابی ماساژ داد و در ادامه دو دستی کمرم رو ماساژ میداد و بعضی وقت ها کیر و خایهی شُلش به سوراخ کونم میخورد، و لحظه برخورد گرمای کیرش حس خوبی رو بهم منتقل میکرد. تا وقتی که دوباره میخواست گردنم رو ماساژ بده کله کیر نرمش دوباره به سوراخ کونم خورد. دلم میخواست در زمان ماساژ دادن کمرم کیرش همش روی سوراخ کونم باشه. و با کمی قوس کمرم آروم کونم رو به کیرش چسبوندم که رسول مکث کرد و بعداز کمی مکث پُر انرژی و دو دستی کمرم رو ماساژو داد. ظاهرا از این شرایط خیلی راضی بود. گرمای کیرش روی سوراخ کونم و ماساژ کمرم آرامش عجیبی بهم میداد و رفته رفته حس کردم کیرش داره راست میشه و کاملا کله کیرش سفت شده بود و هم زمان کیر من هم شق شد. و گرمای شهوت توی وجودم داشت قلیان میزد. هیجان عجیبی داشتم و شهوت سراپای وجودم رو گرفته بود و سفتی و داغی کیر رسول واقعا وسوسه کنند بود. من تا به اون روز اصلا به کسی کون نداده بودم و بطرز عجیبی شهوت کون دادن به رسول رو داشتم و در همون حالی که ماساژم میداد و کله کیرش روی سوراخ کونم بود کمی کونم رو به سمت کیرش فشار دادم که رسول مکث کرد و ضربان قلبم خیلی بالا رفته بود و با پرروئی فشار رو ادامه دادم که بعداز مدتی رسول دو دستی کمرم رو گرفت و کمی کیرش رو فشار داد تمام تنم داغ شده بود به خاطر پماد و ژل های زیادی که استفاده کرده بود، کله کیرش به آرومی داخل کونم رفت و من از شدت لذت ارضا شدم و رسول متوجه شد و همزمان گودی کمرم رو ماساژ داد تا کامل ارضا بشم.
من دیگه شُل شدم و رسول در حالی که کله کیرش داخل کونم بود کمرم رو ماساژ میداد وای وای که چه ِلذتی داشت گفتم الانه که آبش بیاد؟!! گفتم یک لحظه صبر کن و بلند شو!! و خواستم که از زیرش بلند شم که رسول گفت بزارید، بزار چند لحظه! نه!! فقط چند لحظه دیگه داره. . . که من بدون توجه به حرفش پاشدم و نشستم.
تازه کیر رسول دیدم برعکس جثه نحیف رسول، کیرش بزرگ بود. به نسبت کیر من کمی لاغرتر بود، ولی در عوضش از طول و درازی واقعا خیلی بلندتر از کیرم بود. آنقدر بلند بوده که یک انحنای به سمت پایین در طول کیرش وجود داشت، نمیدونم چند سانتی متر بود ولی مطمئنم بیشتر از یکم و نیم برابر طول کیر من بود. با لبخند نگاش کردم. ديدم چهرش بهم ریخته است بهش گفتم بیا این کاندوم رو استفاده کن، تا اگه آبت اومد توی کونم نریزی، و بعدش هم ژل لوبریکانت زیاد بزن، تا همزمان سوراخ کونم رو بهمراه کمرم بتونی به راحتی ماساژ بدی!! برق خوشحالی رو توی چشمایی رسول ديدم. گفت چشم. رسول مشغول کاندوم کشیدن بود و من از کارآیی که خودم کرده بودم خندم گرفت، که من کیرم رو که هیچ حرفی برای گفتن در مقابل کیر رسول نداشت رو ازش قائم میکردم؟! که یه وقت بنده خدا نبینه و بترسه !! بهش گفتم کیرت خیلی بلند و درازه؟! حواست باشه که زیاد فرو نکنی؟؟ فقط یک کمی داخل کن و به آرومی ماساژ بدی یا !!! رسول با لبخندی زیرکانه گفت چشششم قربان! شما خیالتون راحتِ راحت باشه.
برگشتم خوابيدم و رسول هم اول کله کیرش رو با کلی ژل، کرد توی کونم و شروع کرد به ماساژ دادن کمرم و همزمان به آرومی کیرش رو جلو وعقب میکرد سوزش کمی داشتم ولی اونقدر آروم کونم رو میکرد که یواش یواش درد رو فراموش کردم و کیر من هم دوباره بلند شده بود و عالی پیش میرفت و دیگه یک خط در میان کمرم رو ماساژ میداد و تمرکزش رو روی کردنم گذاشته بود تا اینکه رفته رفته حس کردم کیرش مثل یک لوله داغی، سفت شده. و لحظه به لحظه بیشتر توی خودم حسش میکردم هرچی کیرش داخل تر میرفت سفتی و گرمای بیشتری رو درونم کونم حس می کردم و به آرومی پیشروی میکرد، یکم تحملش برام سخت بود. سرم رو از روی تخت بلند کردم و گفتم بسته، مکث کرد تمام عظمت اون کیر داغش رو با تمام ذرهِ ذرهِ وجودم درونم حسش میکردم و دوباره با دستاش بودن کوچکترین حرکت کیرش، کمرم رو ماساژ داد، تا آروم شدم و سرم رو روی تخت گذاشتم، رسول تمام کیرش رو توی کونم فرو کرد و کامل بهم چسبید. دوباره از شدت هیجان و لذت ارضا شدم و در حال ارضا شدن من شروع کرد به آرومی کیرش رو جلو وعقب کردن من دیگه کاملا شل شده بودم و رسول دیگه کمرم رو ماساژ نمیداد و دو دستی کمرم رو گرفته بود و داشت تلمبه میزد و لحظه به لحظه سرعت و فشار کیرش رو بیشتر میکرد و من مثل گلوله آتش غرق در شهوت بودم که رسول با سرعت و فشار بیشتری داشت تلمبه میزد که برای بار سوم ارضا شدم نمی دونم چه اتفاقی داشت در وجود من میفتاد که لحظه به لحظه لذت شهوت در من بدون وقفه در حال اوج گرفتن بود و این خط افزایش صعودی منحنی لذت فقط افزایشی پیش میرفت و اصلا هیچ توقفی نداشت و به لطف کاندوم تأخیری قرار نبوده رسول حالا حالاها ارضا بشه و من در زمان تلمبه زدن رسول با وجود اینکه کیرم دیگه کاملا خوابیده بود ولی پشت سر هم، هرچند دقیقه داشتم ارضا میشدم و آب ازش میومد. نمیدونم چند بار ارضا شدم ولي رسول با جثه نحیف اش در سکس واقعا قوی بود و بدون لحظه ای درنگ در حال کردنم بود خیلی پسر داغی بود و با هر با چسبیدن بهم منو بیشتر تحریک میکرد و رسول تند و تند تر تلمبه میزد. که یک دفعه منو بقل کرد حس کردم کیرش سیخ تراز قبل شده بود و روم افتاد و محکم کیرش به کونم فشارداد و دردی توامان با لذت زیاد رو داشتم و کیرش با ضربه های ریزی داخل کونم ارضا شد.
نمیدونم چقدر زمان گذشته بود ولی قطعآ زمان در اوج لذت، برای من متوقف شده بود.
من که از سر شهوت کلی برنامه ریزی کرده بودم که رسول رو بکنم، ولی در ادامه از سر شهوت زیاد چنان ورق برگشت و راضی شدم بهش بدم. واقعا تجربهای عالی و جالبی بود، که لذتی دو صد چندان تر از کردن رسول، برای من داشته بود.
واقعا یاد این شعر افتادم
گر خوشگلکی ما رو بگاید از گایدنش ما رو خوش آید.
یک یار دیگه هم تجربه کردم، ولی یک دهم لذت قبلی رو هم برام نداشته بود.
امیدوارم خوشتون اومده باشه
نوشته: Long