برکات نیمه شعبان

سلام اسمم پدرامه و الان تو 19 سالگی هستم قدم 186 و وزنم 85 کیلو وهمه می گن خوشگل و خوش هیکل هستم از یازده سالگی بدن سازی کار کردم و این خاطره مریوط میشه به 1 سال پیش و تا الان تنها سکسم بوده باور کردن یا نکردنش کاملا اختیاریه .
من تو یه شهرستان تو استان اصفهان زندگی می کنم که همه هم دیگه را می شناسند
و بابام هم تقریبا پولداره هم تو بانک کار می کنه هم چند تا ماشین سنگین داریم.

تازه با دوست دخترم که خیلی دوسش داشتم بهم زده بودم یعنی اون با من بهم زده بود بهم گفت می خواد شوهر کنه راست هم می گفت .
بعد از اینکه با من بهم زده اعصابم خورد بود و دنبال به دوست ختر دیگه بودم تا از تنهایی در بیام تا اینکه:
نیمه شعبان داشتم با ماشینمون که یه مگان 1600 بود تو خیابون ها که خیلی شلوغ شده بود و پر از آدم بودبا رامین که هم پسر دایی و هم دوستم محسوب می شد می چرخیدم (واقعا شاید هیچ جایی اینقدر نیمه شعبان خوب نباشه همه از شهر میان اینجا یعنی میان خونه ی فامیلاشون)

_رامین یکی را برام پیدا کن واقعا این هفته بهم سخت گذشته جریان ندا را هم که می دونی می خواد شوهر کنه باهام بهم زده
_ می خوام یکی را در حد خودت برات پیدا کنم کسی مد نظرت نیست
_ نه فقط در حد ندا باشه
_ باشه
همینطوری که گشت می زدیم رامین گفت:
_این چطوره ؟
_ غریبه هست نه؟
_آره تا حالا اینجا ندیدمش
_ کثافت خیلی نگاه می کنه فکر کنم پایه باشه تازه از ندا هم سر تره
_ اره خوشگله
_ پس من پیاده می شم شمارتو بهش بدم تو همینجا پارک کن تا بر گردم
_ باشه
*رامین رفت شماره را بهش داد و برگشت . تا رامین سوار شد که راه بیفتیم دیدم گوشیم داره زنگ می خوره و جواب دادم:
صدای یه خانوم بود:
_ شما میل دارید با من دوست بشید که شماره دادید؟
_ فعلا یه کم گپ بزنیم اگه از هم خوشمون اومد دوست هم می شیم
که گپ هم زدیم و از هم خوشمون اومد
اسمش پردیس بود اهل اصفهان 18ساله خیلی خوشکل و اومده بود خونه ی عمش و قرار بود یه هفته اینجا بمونه .اون شب تا دو نصف شب باهام با تلفن حرف می زدیم خیلی ازش خوشم اومده بود.

فردای همون شب بهش زنگ زدم
_ اگه می تونی بیاتو پارک سر کوه که هم را ببینیم
_ پس بیا سراغم .
_عزیزم این جا خیلی کوچیکه و همه من را می شناسند
_ پس یه جای دیگه بگو اونجا خیلی سر بالایی داره
_ آخه فقط اونجا خلوته
_ باشه با دختر عمم میام
_ ساعت 3 بعد ظهر من اونجام یادت نره

رفتم حموم و کلی به خودم رسیدم و عطر 212 هم زدم و با ماشین بابام رفتم سر کوه
یه 20 دقیقه منتظر شدم تا اومد ولی تنها بود
_سلام عزیزم مرسی که اومدی مگه قرار نبود با دختر عمت بیای
_تا دم کوه باهام اومد که کسی شک نکنه و الان رفت خونه ی دوستش تا راحت باشیم
_ مرسی از شما دو
کلی گل گفتیم و گل شنیدیم واقعا خیلی پایه تر از ندا بود ندا خیلی ترسو بود حق هم داشت چون تو محیط کوچیک بود و می ترسید آبروش بره

بگذریم حدود یک ساعت با پردیس گپ زدم و بهم گفت خسته شدم کی بر گردم
_هر وقت راحتی
_ کاش اصفهان بودی تا راحت باهام بگردیم یا بیام خونتون
_ الان که اصفهان نیستم ولی اگه با ماشین از همین راه خاکی بریم 10 دقیقه طول می کشه برسیم به باغمون که توش ویلا هم ساختیم فقط می ترسم برات دردسر شه؟
_ نه دختر عمم هماهنگ می کنم که مامانم اینا را به پیچونه
_پس بریم

تو راه که می رفتیم همش بهم دست می مالید گفتم:
_چکار می کنی؟
_ نمی بینی یا نمی فهمی چکار می کنم
_ که اینطور . تا حالا رابطه جنسی داشتی ؟
_ نه ولی امروز می خوام تجربش کنم؟
_چی ؟ مگه دیونه شدی ؟ تو باکره ای می دونی بعدا …

همین حرفا را می زدیم که رسیدیم ویلا
کلی ازش پذیرایی کردم و گفتم واقعا می خوای باهم بخوابیم؟(بعد از اون حرفا خیلی شهوتی شده بودم)
_ فوقش جرن نمی دی
_بریم تو اتاق
اینجا بود که فیلم سکسی هایی که دیده بودم به دردم خورد”
شروع کردم به لب گرفتن ازش و روسرویش را در آوردم و دستم رو بردم تو مانتوش و همینطوری که لب می گرفتم سینه هاش را می مالیدم آروم مانتو و تیشرتش رو در آوردم و شروع کردم به خوردن سینه هاش تو خواب هم نمی دیدم سینه هایی به این خوشگلی را بخورم اونم بیکار نبود و پیراهنم و شلوارمو در آورد
_وای چقدر خوش هیکل و کم مو پردیس درست مثل این خارجیا
_ تو هم از نظر خوشگلی و خوش هیکلی چیزی از اون پورن استار های معروف کم نداری
و شروع کرد به خوردن کیرم با اینکه تا حالا سکس نداشت خیلی خوب می خورد واقعا تو یه دنیای دیگه بودم و داشتم از حال می رفتم که گفت حالا نوبته تو هست
_ شلوارش رو در اوردم از همه کس هایی که تا الان تو فیلما دیده بودم بهتر بود یه کم حالم بهم می خورد که کسش را بلیسم ولی ناچرا شروع کردم به لیسیدن بد هم نبود اصلا بوی بد نمیداد شروع کرد به نالیدم
_ چقدر خوبه ای اه اه اه اه دارم از حال میرم
کارم تموم شد و گفتم از پشت می تونی بدی شنیدم خیلی دردناکه
هر چقدر هم که دردناک باشه می تونم
چا هار دست و پا شد و منم دو تا تف انداختم در کونش
با سختی کیرم را یکم فرو بردم اونم خیلی جیغ می زد:
_ غلط کردم خیلی درد داره
منم با تمام قدرت کیرم را کردم تو کونش و شروع کردم به تلمبه زدن شاید 10 دقیقه تلمبه می زدم که آبم اومد و همش را ریختم تو کونش بعدش دو تامون بیحال یه رب رو تخت اوفتادیم و بهش گفتم پاشو بریم اگه خیلی بمونیم 3 میشه
_باشه
تو راه برگشتن می گفت:
_ می خام باهات رابطه طولانی داشته باشم واقعا بهت علاقه دارم
_ منم همینطور

الان که اینجا نشستم و دارم می نویسم هنوز هم باهام رابطه داریم و تقریبا هر شب با هم چت تصویری می کنیم ولی دیگه با هم سکس نداشتیم ولی خیلی زود قراره همش باهام باشیم چون دانشگاه خمینی شهر مکانیک قبول شدم و شاهین شهر خونه داریم و باید هر شب برم اونجا بخوابم ولی حیف دو طبقه هست و طبقه ی بالا خالم اینا زندگی می کنن با چیغ هایی که پردیس می زد عمرا نمیشه به راحتی بیارمش خونه مگر اینکه کسی نباشه

اگه سرتون را درد اوردم شرمنده سعی کردم با جزییات بنویسم اگه خوب نشده بود ببخشید

نوشته: پدرام 1992

دکمه بازگشت به بالا