بعد و قبل ترنس
من یک زنم.36 سالمه.اسمم آلاله است .اسم اصلیم نیست یکی از اسمهاییه که خیلی دوست داشتم. با بدن سکسی . سینه ها و باسن و ران بزرگ.لب ها و چشم درشت.واژن تپل وتقریبا بزرگ.چند ساله که زنم. همیشه زن بودم اما یک عضو زیادی وسط پاهام بود.درسته من یک ترنس بودم که چند سال پیش جراحی کردم و یک زن شدم
ده سال پیش یک عالمه رویا داشتم . رویام این بود که عمل کنم زن بشم با یک مرد خوب ازدواج کنم. یه جوری بچه دار بشم، بچه به سرپرستی قبول کنم یا بچه های شوهرم رو بزرگ کنم و و با شوهرم زندگی خوبی داشته باشم.رویا بود دیگه.
بعضی وقت ها که خیلی تحریک می شدم در رویا می دیدم که ماشین ها جلوپام ترمز می کنن و من سوار نمی شم . اونا قیمت ازم می پرسن و من میرم و سوار ماشین خودم میشم و میرم خونه.
بعد از چند سال هورمون درمانی چنج کردم. قبل از هورمون درمانی اول شروع کردم پوشیدن لباس های زیر زنونه .بعد قیافه و ظاهرم رو زنونه کردم و هر وقت می شد با لباس و آرایش زنونه بیرون می رفتم. بعدشم که از یکی دو سال قبل از چنج دیگه لباس مردونه نمی پوشیدم .آرایش خیلی غلیظ می کردم از زن های دیگه غلیظ تر. بعد از چنج هم اون اوایل لباس های بدن نما و آرایش غلیظ استفاده می کردم حتا یه بار با دوستم به خاطر بدحجابی گرفتار گشت ارشاد شدم.همه زن های توی ون ترسیده بودن ولی من خیلی خوشحال بودم وته دلم کیف می کردم.چون منو به عنوان یک زن بدحجاب گرفته بودن. به عنوان یک زن.
بعدش دیگه زنِ زن شده بودم ولی می ترسیدم سکس داشته باشم … وقتی روسریم میرفت بالا بی اختیار می کشیدمش پایین. اما میل جنسی ام کم شده بود . گاهی یادم می رفت .تا یک سال می گفتن جای نگرانی نیست . بعد از یک سال خوب که نشدم بدتر هم شدم. تنها دلخوشیم رفت و آمد با دوستام بود. توی فضاهای زنانه می رفتم.
به هر بهونه ای وقت آرایشگاه می گرفتم و می رفتم با زن ها اختلاط می کردم… مجبور بودم کلی دروغ بگم. راجع به بچه دار شدنم راجع به پرید شدنم راجع به شوهرم راجع به بیماری های زنانه و راجع به تخمدان و رحمم که نداشتم.
بیشتر اون زن ها دوست داشتند جای من باشن چون قدم بلندتر از همه شون بود و ظاهرم یک زن مرد پسند و سکسی.
اما از درون بخشی از من هیچی نبود. زن نبود مرد هم نبود.همون بخش خیلی مهم.یعنی لذت جنسی.
ده سال قبل که مردم فکر می کردن دو جنسه یا گی هستم از رابطه جنسی خیلی لذت می بردم و خیلی هم خجالت می کشیدم. الان دیگه یادم رفته بود اون لذت رو . بعد از کلی مبارزه و طرد از خانواده و اتفافات عجیب و یک مدت زندگی با یک مرد فهمیدم من شاید توی یک عکس سکسی یک زن سکسی باشم یا توی خیابون زن سکسی و خوشگلی باشم اما توی بغل یک مرد هیچی نیستم و لذت نمی برم فقط باید هر جور شده ارضاش کنم و آه و ناله الکی کنم. دوباره برگشتم نزدیک خانواده .
دور مردها رو خط کشیدم. الان یک لزبین ام .نه یک لزبین داغ و سکسی. یک دختر 36 ساله که توی بغل دوست دخترش می خوابه و یادش رفته پایین تنه ای هم داره.
نمی گم ترنس ها رو درک کنید.نمی گم ترنس ها فرشته اند. می گم ترنس ها هم آدمند آدمهایی که من ازخوش شانس هاشون بودم و لااقل از لحاظ ظاهری الان یک زنم.ببینید بقیه چقدر در فشار از طرف خانواده و محیط اند.
راستش رو میخواین؟ هیچ جراحی ای ترنس ها رواز نظر جنسی یک زن یا مرد کامل نمی کنه . کامل که هیچی خیلی کمتر از اون هم نمیشه.
نوشته: آلاله