ترس عجیبی از گذشته ام دارم

داستانی که می خوام تعریف کنم حتی فکرشم نمی کردم که من دست به چنین کارهایی بزنم حتی الان که بهش فکر می کنم بازم باورم نمیشه که چنین کارهایی من انجام دادم اما واقعا انجامشون دادم بریم که براتون تعریف کنم من و شوهرم مهرداد توی خونه پدری من همراه برادرم پوریا که پوری صداش میزنم و از من کوچیکتر بود زندگی می کردیم شوهرم مهرداد مردی بود که هیچ کار نکرده ای توی دنیا نذاشته بود گهگاه مست میومد خونه و کتکم میزد داد میزد کونتو پاره می کنم میگفت کیرشو از روی شورت بمالم تا راست بشه بعدش لختم می کرد و می خواست خشک خشک بکنه توی کونم منم پوری صدا زدم چند بار نیومد چند بار دیگه صداش زدم اومد گفتم بدو روغنو از توی آشپزخونه بیار آورد و ایستاده بود دم اتاق مهرداد روم خوابیده بود و کیرشو به کونم فشار میداد منم نمیذاشتم و خودمو سفت گرفته بودم به پوری گفتم مهرداد رو هول بده اون طرف هولش بده نترس و پوری هولش داد و افتاد کنارم و روغن رو خالی کردم روی کونم و گفتم باشه بیا بکن بیا بکن عزیزم آروم باش بیا بکن و مهرداد کیرشو کرد توی کونم و شروع کرد تلمبه زدن میگفت جیغ بزن کونده مادر جنده جیغ میزدم میگفت کونت پاره شد؟ کونت پاره شد؟ گفتم آره آره پاره شد گفت پس چرا جیغ نمیزنی مادر جنده منم براش جیغ میزدم تا اینکه آبش اومد و افتاد روم و زیر لب فحش میداد رومو اون طرف کردم دیدم پوری ایستاده و داره نگاه می کنه گفتم گمشو توله سگ اینجا چه غلطی میکنی؟ که فرار کرد و رفت تقریبا هفته ای یکی دو بار اینکارو می کرد و میرفت و چند روز دیگه میومد به طلاق خیلی فکر می کردم اما ته دلم دوستش داشتم مهرداد اولین و تنها کسی بود که بهم گفت دوستت دارم جز اون تا حالا هیچکس این جمله بهم نگفته بود به خودم امید میدادم که درست میشه صبح پوری دانشگاه بود رفتم حمام دیدم شلوارو پیرهنشو انداخته توی سبد گفتم چقدر بیشعوره ننداخته توی لباسشویی انداخته توی سبد حمام لباساشو که برداشتم شورتش افتاد انگار آبش اومده باشه بلد نیستم دقیقا توصیفش کنم نیمه خشک بود یاد دیشب افتادم که داشت نگاهمون می کرد گفتم توله سگ شهوتش زده بالا خندم گرفته بود رفتم حمام و اومدم لباس پوشیدم رفتم خرید تا شامی که دوست داره درست کنم چون تا عصر دانشگاه بود فکری همون لحظه توی سرم اومد که دوباره رفتم حمام این بار برای کار دیگه ای موهامو شونه کردم و خرگوشی بستم یه رژ کمرنگ هم زدم شلوار و تاپ کوتاه تا بالای ناف پوشیدم عطر زدم خودمم دیگه از خودم میترسیدم توی اینه به خودم میگفتم نه فرزانه گناه داره خودم به خودم جواب میدادم توله سگ بچه نیست شورتش پر از آب منی بود عصر اومد خونه چشمش که به من افتاد لبخند زد گفت وای چقدر خوشکل شدی فرزانه گفتم یعنی خوشکل نبودم؟ خندید رفت حمام گفتم توله سگ امشب دارم برات از حمام که اومد چای خورد و شب هم زود شام آوردم و خورد جلوش خیلی خم میشدم شورت هم نپوشیده بودم و شلوارم لای کونم گیر کرده بود سنگینی نگاهشو حس می کردم گفت من میرم سر درسام خیلی درس دارم گفتم آره جونه خودت برای کونم راست کردی توله سگ خودم رفتم ظرفا رو شستم و رفتم سراغش در زدم رفتم داخل روی تخت دراز کشیده بود بلند شد نشست گفتم گفتی میری درس بخونی تو که دراز کشیدی؟ گفت یکم سرم درد میکنه خوابم میاد گفتم اها پس خوابت میاد باشه خواستم بابت دیشب ازت تشکر کنم بموقع اومدی نجاتم دادی چیزی نگفت گفتم خوشت اومد؟ گفت از چی؟ گفتم تو دیشب ایستاده بودی تماشا خوشت اومده که ایستادی تماشا کردن سرشو انداخته بود پایین رفتم کنارش نشستم گفتم بزرگ شدی توله سگ شورت پر از آبتو دیدم یعنی انقدر بزرگ شدی؟ مهرداد خواهرتو میکرد بهت حال داد رفتی جق زدی؟ توله سگ؟ برای من جق زدی؟ گفت نه گفتم خفه شو بز دل ترسو تو هم مرد نیستی دست زدم به کیرش و گفتم اینا الکی وسط پاته مثله سگ میترسی بگی اره برای تو جق زدم گفت فرزانه تو رو خدا ولم کن غلط کردم گفتم پس برای من جق زدی؟ راستشو میگی یا با لگد بزنم توی تخمات که دیگه نتونی بلند بشی؟
گفت به خدا دست من نبود نتونستم برم وقتی دیدم مهرداد چطور می کنتت راست کردم بعدشم جق زدم گفتم اشکال نداره مهم اینه که راستشو بهم گفتی پوری جونم قول میدم دیگه نذارم جق بزنی بغلش کردم و بوسیدمش با دستم کیرشو میمالیدم و در گوشش گفتم امشب هر چی بهت میگم فقط میگی چشم تا دیگه مجبور نباشی جق بزنی گفت نه فرزانه که یه تلنگر زدم به تخماش گفتم امشب فقط میگی چشم وگرنه خودم این تخماتو له می کنم گریه افتاد دلم براش سوخت شروع کردم خوردن کیرش کم کم گریه اش بند اومد و راست کرد گفتم یاد بگیر تو همیشه باید یه زنو لخت کنی شلوارمو که تا نصفه کشید پایین گفت وای چه کوس تپل و سفیدی گفتم خوشت اومد؟ پس بیا بوسش کن بوسیدش گفتم من فقط شلوار دارم؟ لختم کرد یه چرخی براش زدم دست زد به کونم گفتم دوست داری مثله مهرداد توش بکنی؟ گفت خیلی گفتم توله سگ زبونت باز شده؟ کدومشو دوست داری کونم یا کوسمو؟ شروع کن بوسیدنش که رفت سراغ کونم و می بوسیدش گفتم توله مهرداد کون خواهرتو می کرد تو خوشت اومد؟ گفت خیلی خوشکل کونتو می کرد کیرشو تا ته توش می کرد منم دوست داشتم که حرفشو قطع کردم گفتم امشب باید کوس بکنی پوری جونم رفتم روی تخت دراز کشیدم و پامو باز کردم گفتم مهرداد هم اول کوسمو کرده بعدا اومده سراغ کون تو هم اول باید از کوس شروع کنی بدو بیا ببوسش بدو اومد شروع کرد بوسیدنش گفت چه بوی خوبی میده گفتم برای تو خوشبوش کردم توله لیسش بزن بالای کوسمو لیس بزن و انگشتتو بکن توی سوراخم خیلی وقت بود کسی اینکارو برام نکرده بود پوری ازم پرسید تا الان چقدر کوس دادی؟ گفتم خیلی خیلی گفت چقدر گفتم نمیدونم نشمردم گفتم پوری جونم کیرتو بده بخورم برات دو سه تا مک به سر کیرش زدم گفتم فدای این کیرت بشه فرزانه چه مردونست از کیر مهرداد شق و رق تره گفت کیر منو به کیر اون دائم خمر مقایسه نکن گفتم فدای کیرت بشم توله کیر مردونه فقط خودت بکنش توی کوسم تا با همه وجودم حسش کنم کیرشو به کوسم میمالید میگفت تا حالا به کیا کوس دادی؟ گفتم مهرداد گفت دیگه گفتم به خدا فقط مهرداد گفت دیگه به کی؟ گفتم باشه باشه به سامان گفت میدونستم دیده بودمتون خواستم خودت بگی و کرد توی کوسم و شروع کرد تلمبه زدن می گفت عجب کوسی داری چه تنگه این همه باهاش دادی اما خوب تنگه گفتم کیر هیچ کدومشون به کلفتی کیر تو نبود گفت پس خودم گشادش می کنم تا جز خودم کسی دیگه تو رو نکنه کیرشو تا ته کرده بود توی کوسم و فشار میداد می گفت حسش میکنی؟ حسش میکنی؟ گفتم آره آره حسش می کنم آبت نمیاد؟ گفت آبمو می خوای؟ گفتم من تشنه آبتم بریزش توی کوسم نه توی شورتت که وحشی شد و تند تند تلمبه میزد تا اینکه زیر تلمبه هاش ارضا شدم پاهامو جمع کردم که یه سیلی محکم بهم زد و پامو باز کرد و به تلمبه زدنش ادامه داد میگفت کوستو پاره می کنم پارش می کنم تا اینکه آبش اومد و خالیش کرد توی کوسم با اینکه وحشی بود اما خیلی بهم حال داد یاد روزهای اول ازدواجم با مهرداد افتادم اونم همینطور وحشی میشد روم خوابیده بود گفتم از دیدن اینکه یه مرد منو بکنه خوشت میاد؟ گفت آره خیلی خوشم اومد می کردت گفتم از الان هر وقت مهرداد می کردم می تونی بیای ببینی گفت اینو دوست دارم گفتم ماجرای سامان رو از کجا میدونی؟ گفت من سامان رو چندین بار کردم بعد تو رفتی به اون کوس دادی؟ گفتم من ازش خوشم میومد چون خیلی سفید و خوشکل بود تا الانم راز نگهدار بوده هیچ کس هیچی نمیدونه جز تو کجا دیدی؟ که حرفمو قطع کرد و رفت حمام و منم رفتم اتاقم و خوابیدم از اون روز دو سه باری هم مهرداد مست اومد و افتاد به جون کونم که پوری میومد میدید و بعد از اینکه مهرداد می خوابید می رفتم اتاق پوری و بهش کوس میدادم همه جوره به پوری حال میدادم هم سکس هام با مهرداد می دید هم بهش کوس میدادم تا اینکه یه روز گفت دیگه نمی خوام ادامه بدم گفتم چرا؟ گفت نمی خوام حالم ازت بهم می خوره جنده هرزه گفتم باشه دردت کون کردنه؟ باشه امشب بهت میدم به آرزوت میرسی یه لقد زد توی کونم گفت مرده شور این کونتو ببرن نمیدونم چش شده بود منم الکی گوشی رو برداشتم گفتم الو سامان؟ می تونی امشب بیای؟ که یهو اومد زد زیر دستم و گوشی افتاد شکست گفتم یا خودت منو میکنی یا جلوی چشمت به همه پسرای فامیل کوس میدم گفت چته هار شدی جنده؟ گفتم اون زمان که زیر تلمبه های وحشیانت کیرتو تا ته توی کوسم میکردی و داد میزدی حسش کردی؟ جنده و هرزه نبودم الان جنده و هرزه شدم؟ چی شده پوری؟ گفت فرزانه من زن می خوام گفتم کسیو در نظر داری؟ گفت آره گفتم کی؟ گفت سمیه گفتم خواهر سامان؟ گفت آره گفتم خاک بر سرت سمیه که بیوه است گفت اما من دوستش دارم گفتم واقعا دوستش داری؟ گفت آره آخه سمیه با اینکه بیوه بود اما ازش دو سال کوچیکتر بود و فقط 6 ماه با شوهرش زندگی کرده بود که شوهرش میمیره گفتم خوبه سمیه هم مثله سامان خوشگله بذار من درستش می کنم با سامان صحبت کردم قبول نمی کرد میگفت پوری کونیه من چند بار کردمش الان خواهرمو بهش بدم؟ گفتم آخرش نفهمیدیم کی کیو کرده؟ به هر ترتیبی بود سامان و سمیه رو یه شب دعوت کردم خونه مون بعد شام خواستن برن که گفتم محاله امشب کلی حرف داریم گفتن مامان منتظره گفتم من خودم به خاله زنگ زدم گفتم که امشب می مونید به سمیه گفتم برن توی اتاق پوری و منو سامان هم رفتیم توی اتاق خودمون فوری سامان رو لخت کردم و شروع کردم خوردن کیرش گفت این پوری جاکش بلده کوس بکنه؟ گفتم نگران نباش بلده گفت بریم یه سر بزنیم بهشون؟
رفتیم دیدیدم در بازه و صدای پوری میاد می گفت سرشو مک بزن آه آه گفتم بریم سامان گفت وایسا یکم گفتم خاک بر سرتون هر دوتون سکس خواهراتون رو می ایستید نگاه می کنید؟ گفت یکم ببینیم میریم هولش دادم داخل و افتاد داخل اتاق گفتم از اون جایی که این دوتا مردای ما دادن خواهراشون بهشون حال میده همه با هم اینجا سکس می کنیم و منم شروع کردم خوردن کیر سامان و سمیه هم کیر پوریو می خورد بعد من و سمیه کنار هم خوابیدیم و پوری کوس سمیه و سامان کوس منو می خوردن و انگشت می کردن جفتشون بهم می گفتن خواهرتو میگام و کیرشون توی کوس ما بود و تلمبه میزدن سامان کیرشو تا ته کرده بود توی کوسم میگفت پوری کوسکش ببین چطور خواهرتو گایدم؟ پوری هم کیرشو تا ته کرده بود توی کوس سمیه و یه تلمبه محکم میزد و سمیه دردش میومد و آه می گفت میگفت بلندتر آه آه کن داداش کونیت بشنوه تا اینکه دوتایی شروع کردن به تند تند تلمبه زدن و اول آب سامان اومد و پوری داشت هنوز تلمبه میزد تا اینکه آب پوری هم اومد سانس ما همون موقع زنگ زدن که خاله حالش بد شده بردنش بیمارستان و سامان و سمیه رفتن گفتم ما هم بیایم؟ گفتن نه خودمون بهتون خبر میدیم اومدم برم حمام که پوری نذاشت گفت فکر کردی حواسم نیست داری به سه تا مرد میدی؟ از خدات بود به سامان بدی؟ گفتم دروغ چرا؟ دوست داشتم بهش بدم کوس دادن به پسر خوشکلا نهایت لذته یه زنه گفت کون دادن به پسر کیر کلفت چطور؟ گفتم اونو هستم الان دیگه واقعا حقته گفت پس برو توی اتاقتون تا روغنو بیارم گفتم دوست داری مثله مهرداد بکنی؟ گفت خوشکل تر از اون با روغن اومد توی اتاق داگیم کرد و گفت واااای چه خوشکله آدم دوست داره اول بخورتش بعد بکنتش و سوراخ کونمو لیس میزد و نوک زبونشو به سوراخم میمالید که خیلی بهم حال میداد مثله مهرداد بهم میگفت کونتو پاره می کنم گفتم این پارست همه کردنش تو دیر اومدی گفت پس من جرش میدم گفتم جرش بده روغن ریخت روی کونم و کیرشو کرد توی کونم گفت جوووووون مثله مهرداد تا ته میکرد توی کونم و جوووون جوووون می گفت و بعد شروع کرد تلمبه زدن می گفت کور خوندی نمیذارم آبم به این زودیا بیاد حالا حالاها کیرم باید این کونو حس کنه گفتم به خدا از فردا کوس و کونو با هم بهت میدم گفت این شد و شروع کرد تلمبه زدن گفت دستت درد نکنه برای امشب سمیه رو جلوی سامان کردم دوست دارم یه بارم تو رو جلوی مهرداد بکنم گفتم جوووون پوری توله من بکن شده برای خودش گفت بکن بودم گفتم پسر خوب و عاقلی باشی از سمیه بهتر هست گفت کی؟ گفتم بماند گفت کی؟ نگفتم وحشی شد و تند تند تلمبه میزد و کی؟ کی؟ کی؟ میکرد تا آبش اومد و خالیش کرد توی کونم خوابیدم روی شکم و از پشت روم خوابیده بود گفت خیلی حرومزاده ای سکس با تو حالش از سکس با سمیه هم بیشتره اگر خواهرم نبودی به خدا تو رو می گرفتم حتی شده مهرداد رو می کشتم گفتم منم از سکس با تو بیشتر از سامان یا مهرداد لذت میبرم بغض کردم گفتم ولم نکن پوری گفت تو خواهرمی و دست انداخت دور گردنم و فشار میداد گفتم یا بکشم یا بکنم کیرشو انداخت لای پام و سینه هامو توی دستاش فشار میداد زدم زیر گریه میگفت هیس باشه به یه شرط؟ گفتم قبول گفت اینکه هر چقدر دلم بخواد بهت فحش بدم گفتم باشه کیرش لای پام بود و سینه هام توی دستاش میگفت دوست داری بکنمت حرومزاده دیوث؟ گفتم آره گفت تو جنده ای مگه به سه تا مرد میدی؟ گفتم آره گفت تو چند تا کیر می خوای؟ گفتم کیر تو رو فقط گفت پس دیگه به سامان نمیدی؟ گفتم اگر تو بکنی نه کیرشو کرد توی کونم میگفت مامان تو رو از کدوم مردی حامله شد که انقدر حرومزاده ای؟ گفتم فقط من حروم زادم؟ تو نبودی که با دیدن کون دادنم به مهرداد جق زدی؟
می ایستادی دادنم به مهرداد تماشا می کردی؟
گفت وجدانن خیلی قشنگ این کون خوشکلتو می کرد دوست داشتم صد بار دیگه اون صحنه رو ببینم گفتم پس قبول کن دوتایی حرومزاده ایم گفت وجدانن این کونت محشره و شروع کرد تلمبه زدن گفت با اینکه جلوی خودم مهرداد میگایدش اما خوب تنگه داگیم کرد و تند تند تلمبه میزد تا ابش اومد و خالیش کرد توی کونم گفت از امشب به جز شبایی که مهرداد میاد باید پیش من بخوابی در گوشم گفت لخت پیشم میخوابی مثله امشب دوست داشت از پشت بغلم کنه و سینه هام توی دستاش باشه میگفت یه روز جلوی مهرداد می کنمت از اون روز هر وقت مهرداد میومد و نگاه مون می کرد می ترسیدم مبادا یهویی بیاد داخل اما هیچ وقت نیومد و همیشه فقط نگاه می کرد بعدها فهمیدم که سامان و سمیه هم با هم سکس دارن تقصیر پسرای فامیل ماست که خیلی خوشکلن تازه پوری هم خوشکله هم کیر کلفت و وحشی که واقعا نمیشه ازش گذشت سکس منو پوری تا 4سال ادامه داشت بعد پوری با سمیه ازدواج کردن و رفتن کانادا تا یه سالی با سامان سکس می کردم که بعدش پوری پول فرستاد و منو سامان هم رفتیم پیش اونا شب اول تا رسیدیم منو پوری با هم سکس کردیم و سامان و سمیه هم با هم انقدر کیرشو بوسیدم و گریه کردم گفت باشه حالا که اینجایی اون شب هم بهش کوس دادم هم کون می گفت هیچی طعم کون تو رو نمیده چند ماهی گذشت یه روز به خودم اومدم دیدم دو تا پسر غول پیکر دارن منو سمیه رو میکنن و پوری و سامان هم با دو تا دختر 18ساله دارن سکس می کنن چند ماه بعد با یه مرد میانسال پولدار ازدواج کردم و رفتیم به یکی از ایالت های شمالی کانادا که خیلی سرده و شوهرم مرد جذاب و خوش تیپ و هاتیه چند ماهی میشه از پوری و بقیه خبر ندارم.
هنوزم باورم نمیشه که این من بودم که این کارها رو انجام دادم واقعا چطور برای سکس با پوری گریه می کردم؟ الان خودم دو تا بچه دارم یه پسر یه دختر می ترسم مثله منو پوری بشن اتفاقاتی که افتاد حتی نمیشه برای کسی تعریفش کرد تا از اضطراب و استرسم کم کنه برای همین اومدم اینجا نوشتمش میدونم کارهام خیلی بد بوده اما واقعا نمیدونم چرا انجامشون دادم!!! کلا خودمم از کارهای خودم میترسم اصلا از خودم می ترسم که کی بودم واسه همین تمام ارتباطاتم با گذشته رو قطع کردم اما میترسم نکنه دختر منم…

نوشته: فرزانه

دکمه بازگشت به بالا