تریسام با بستنی فروش

سلام من احمد هستم این داستانی که براتون میخوام بگم مربوط به یک سال پیش میشه من و مریم 4ساله که ازدواج کردیم و زندگی خوبی داریم من همیشه دوست داشتم کس دادن مریمو ببینم ما از یه خونواده معمولی بودیم نه خیلی مذهبی نه خیلی بی در و پیکر من هر وقت میخواستم سکس کنم از سکس گروهی حرف میزدم و میگفتم مریم دوست دارم سه چهار نفری بریزیم سرت هر کی یجاتو بماله بخوره بکنه و راه نفس نداشتنه باشی و زیر کیر از حال بری و مریمم یه حال حسابی میکرد و من محکم بغل میکرد کیرمو تا ته کسش نگه میداشت و میگفت من کیر میخوام کیر سیاه میخوام کیر سفید میخوام بلند و کلفت میخوام و ازین حرف ها میزدیم و کارمونو تموم میکردیم و دیگه حرفش را نمیزدیم تا سکس بعدی دوباره شروع میشد ام من دوست داشتم تو عالم واقیعت گاییده شدن زنمو بیبنم برا ی همینم از یه جای به بعد وقتی میرفتیم بیرون یه مرد یا پسر میدیدیم میگفتم ببین اون پسره چه هیکلی داره و حتما یه کیر خوب تو شرتش داره دوست داری به این بدی یا نه که مریم هم میگفت اره از خدامه من دیگه دیدیم کم کم وقت جنده شدنش رسیده و باید زیر خوابه یکی دیگه بشه دنبال یه مورد خوب بودم که بکشمش روی کس مریم تا اینکه یه آخر شب که داشتیم تو شهر دور میزدیم یه مغازه آب میوه فروشی بود یه پسره خوش قد و بالا توش داشت کار میکرد من به مریم گفتم دوست داری به این پسره بدی مریم فکر کرد مثل همیشه در حد حرف هست گفت اره که من گفتم بریم تو بشینیم ببینیم چی میشه و رفتیم نشستیم و من دو تا معجون سفارش دادم قبل از ما یه نفر تو مغازه بود که تا اومد سفارش ما آماده بشه بستنیشو خورد و حساب کرد رفت بیرون دیگه منو مریمو و صاحب مغازه بودیم من به پسره گفتم داداش حسابی موز و مغزیجات بریز توش تا یه معجون توپ بشه کمر سفت کن امشب یه کار واجب دارم میخوام اشک یه نفرو در بیارم دیدم یارو یه نگاه به من کرد و یه نگاه به مریم که سرخ سرخ شده بود انداخت و گفت باشه حله یه چیزی بزارم که حال کنی گفتم دمت گرم یه معجون توپ اصلا فکر برای خودت میخوای درجه یک باشه گفت نه بابا من که مثل شما کسیو ندا رم تنهام بخورم اذیت میشم کجا انرژیو خالی کنم گفتم یه پسر خوش تیپ و سر حال چرا تنها گفت تنها تنها که نیستم ولی خوب نمیشه با دوست دخترم کاری کرد دیگه معجون ما هم آماده شده بود داد اورد گذاشت روی میز و رفت پشت یخچال من بهش گفتم پس خودت چی گفت توکه دوباره رفتی سر خونه اول من گفتم تو بخور خدا خودش میرسونه یا شایدم الان رسونده اینو که گفتم از پشت شیشه یخچال دیدم کیرشو گرفته تو دستش داره میماله گفت چشم میخورم ولی مسئولیتش با تو من گفتم نه من نمیتونم مسئولت قبول کنم باید با مریم جون صحبت کنی مریم جونم که که آب از دهنش راه افتاده بود و همچین با ناز داشت معجون میخوردو نی میکرد تو دهنش که که گفتم الان همین جا لخت میشه میده مریم گفت حالا تا ببینیم چی بشه تو این لحظه من گفتم به پسره گفتم اسمت چی هست گفت من ارسلان هستم گفتم ارسلان دیگه مغازه را تعطیل کن تا بریم یه دور بزنیم ببینیم دنیا دست کیه ارسلان گفت دور زدن حال نمیده گرمه بیا بریم طبقه بالای مغازه یه سوییت هست اونجا بشینیم ببینیم دنیا دست کیه و خندید من یه نگاه به مریم کردمو و اوکیو گرفتم و گفتم بریم ارسلان که نیفهمید چطوری میز و صندلی ها را جمع کنه تو یه چشم بهم زدن مغازه را تعطیل کرد و از کوچه پشتی رفتیم تو سوییت وارد که شدیم یه تخت یه نفره بود منو مریم نشستیم لبه تخته مریم گفت وای چه گرمه (که فکر کنم از کونی بازیش بود میخواست هر چی زودتر لخت بشه)من گفتم خوب عزیزم لباستو در بیار خودم کمکش کردم لباسشو در آورد با یه سوتین نشست و به ارسلان گفتم تو گرمت نیست اون کونده هم گفت من خیلی گرممه با در اوردن پیرهن خنکم نمیشه باید کامل لخت بشم گفتم خوب پس منتظر چی هستی نکنه میخوای مال تو هم رو من در بیارم که گفت نه هر کی که مسئولیت قبول کرده باید در بیاره مریم گفت چشم حتما رفت جلوی ارسلان ایستاد و شروع کرد لباسای ارسلان را در بیاره من که این صحنه را دیدیم خیلی بهم حال داد داشتم کیرمو میمالیدم و تو ابرا بودم دیدیم مریم کمربند ارسلانو باز کرد شلوار و شرتو با هم کشید پایین کیر ارسلان افتاد بیرون ازون چیزیکه فکر میکرد نسبت به هیکلش کوچیکتر بود ولی بازم خوب بود برای شروع جنده بازی مریم ارسلان هم داشت مریم لخت میکردو و همش قربون صدقه مریم میرفت میگت جون چه کسی هستیو از بدنش تعریف میکرد و بعد لب تو لب شدن داشتن حال میکردند منم مثل کیر خر اونجا وایساده بودم و هیچکی به ما محل نمیذاشت خودم لخت شدمو رفتم پشت از پشت سر مریمو بغل کردمو گردنشو میخوردم ارسلان هنوز داشت داشت لب میگرفت من دسستمو بردم سمت کس مریم که دستم خورد به کیر ارسلان اونو گرفتم تو دستمو شروع کردم به مالیدنش گفتم الان امادش میکنم که کس زنمو جر بده یهو ارسلان رفت عقبو گفت شما زنو شوهرین من گفتم خوب اره پس میخواستی چی باشیم ارسلان باور نمیکرد و میگفت من فکر کردم مریم جنده هست من گفتم فعلا که جنده شما شده و مریمو هول دادم طرف ارسلان دوباره مالیدن شروع شد من یه پتو روی تخت بود پهن کردم رو زمینو همه چیزو آماده کردم برای کس دادن زنم نمیدونید که حالی میداد مریم خوابید و ارسلان هم سراغ کسش داشت کس مریم منو میخورد من رفتم سینه های مریم میمالیدم اونک کیرم میمالید و گفنت بسه دیگه یه کیر میخوام ساک بزنم کشتینم من زود حالت 69 گرفتم کیر مو کردم تو دهن مریم همچین ساک میزد که گفتم الان ابم میاد یواش تر و همون جوری تو حالت 69 بودیم کیر ارسلان را گرفتم و اروم گذاشتم لب کس مریم و با یه فشار کوچیک ارسلان کیرش تو کس مریم غیب شد و تلمه زدن شروع شد منم از فاصله نزدیک کیری که داشت میرفت تو کس زنمو میدیدم و حال میکردم یکم که تلمه زد ارسلان خسته شد گرفت خوابید و به مریم گفت براش ساک بزنه منم گفتم داگی شو تا من هم از عقب بکنم تو کستو تو هم کیر ارسلانو بخور و شروع کردیم و ناله های مریم بود که با صدای تلمه های من فضای خونه را پر کرده بود و همه چیز عالی بود و بعد منو ارسلان جامونو با هم عوض کردیم و من به مریم گفتم یادته همیشه تو سکسمون میگفتی اینجوری دوست داری گاییده بشی مریمم با اشاره سر میگفت اره منم یه دقیقه ای تو این پوزیشن بودیم که مریم ارضا شد و بی حال افتاد رو زمین رو زمینو و من من و ارسلان کیر به دست موندیم بالا سرش من به ارسلان گفتم برو رو کار کارو تموم کن تا بعدش من برم ارسلان خوابید روی مریمو تا دسته جا کرد به کسشو یه چنتا تقه سفت زدو گفت داره میاد گفتم بریز رو سینه هاشو اونم در اورد پاشید رو سینه های مریم و بی حال افتاد کنار مریم من به ارسلان گفتم گوشیو منو بیار از من فیلم بگیر گوشیو از تو جیبم در اورد رمزشو بهش گفتم و اونم گوشیو باز کردو شروع به فیلم برداری کرد گفتم بیا ازین کس ناب فیلم بگیر که چه طوری کیر میخوره و شروع کردم به تلمه زدن که دیدیم مریم هم دوباره ارضا شد دیگه طاقت نیووردم کیرمو در اوردم آبم با فشار ریختم روی اب ارسلان و منم ولو شدم ارسلان دوربین گوشیو خاموش کردو رفت یه دستمال آورد و آب ها را پاک کرد و یه دستمالم کشید لای کس مریمو و اونجا راهم تمیز کرد و بلند شدیم لباس پوشیدمو از ارسلان خداحافظی کردیم که گفت شماره تون را بده گفتم حالا اگه دوباره پا داد که میاییم همین جا میبینیمت و رفتیم تو راه به مریم گفتم حال داد گفت خیلی و لپمو بوس کردو گفت ممنون که حال دادی.

ادامه…

نوشته: احمد

دکمه بازگشت به بالا