تصمیم کبری (۳)

…قسمت قبل

دوستان اگر ایرادی و انتقادی هست بهم بگید سعی کنم بهتر بنویسم . کل خاطراتم واقعیه و تجربه اش کردم و واقعا دوست دارم به اشتراک بزارمشون
برگردیم به خاطرات
بعد اون ماجرا دیگه عاشق این نوع فانتزیها شده بودم و یه چند باری با امیر و گلسا سکس داشتم
امیر برای یه سفر کاری رفته بود ترکیه و من هم از اونجایی که گلسا تنها بود شبها پیش گلسا بودم
دیگه با گلسا راحت شده بودم و باهم لز میکردیم
یک شب با گلسا شام رفته بودیم بیرون
یه رستوران سمت فرمانیه بودیم غذا رو سفارش دادیم و من رفتم سرویس
وقتی برگشتم دیدم یه پسره دم میزمون با گلسا حرف میزنه رفتم جلو دیدم داوود دوست پسره سابق گلساس
رفتم جلو سلام علیک کردم
داوود یه پسره خوش تیپ و قد بلند بود و خواستگار گلسا که گلسا بخاطر شرایط مالیش باهاش ادامه نداده بود
خوش و بش کردیم و وسط حرفها گلسا بهش گفت که جدا شده . من چشمام چهارتا شد که چرا دروغ میگه
بعد یکم حرف زدنشون گلسا گفت شب بیا خونه ما یکم یاد قدیما حرف بزنیم داوود خدافظی کرد و رفت
پرسیدم چرا دروغ گفتی که گفت اگه میفهمید متاهلم نمیومد خونه
گفتم داستان نشه که گفت نه
رسیدیم خونه که دیدم گلسا پرید دوش بگیره گفتم مگه خبریه
گفت فکر کن نباشه
گفتم امیر گفت اون بدبخت که حرفی نداره
گلسا رفت یه تاپ شلوارک سکسی و باز پوشید و بهم گفت تو هم برو دوش بگیر یهو دیدی قسمت تو هم شد . رفتم شیو کردم و دوش گرفتم یه دامن و یه تاپ تنم کردم که قشنگ سینه هام داشت خودنمایی میکرد و میخواستم اصلا از گلسا کم نیارم
داوود زنگ و زد و با یه دسته گل وارد شد
با گلسا روبوسی کرد و با منم دست داد .
خلاصه میکنم گلسا هم تموم مدت کنار داوود نشسته بود و داوود چشماش داشت برق میزد یعد حدود ده سال به گلسا رسیده بود
تا اینکه دیگه کم کم زمانش رسید گلسا رفت تو اتاق و سه چهار دقیقه بعد صدا زد داوود میای یه لحظه
داوود یه لبخندی بهم زد و با خوشحالی رفت تو اتاق
پنج دقیقه گذشت که دیدم صدای ناله های گلسا خونه رو پر کرده
که تلفنم زنگ خورد . نگاه کردم دیدم شماره امیره
تنم لرزید از ترس چیکار کنم الان
جواب ندادم که یهو پیام اومد از امیر که گفت گلسا گفته کی اونجاس جواب بده
خیالم راحت شد جواب دادم
امیر گفتم جنده کوچولوم تو کف موندی؟
خندیدم و گفتم اره نیستی دیگه
گفت با گلسا هماهنگم . تصویری کن تماسمون رو برو تو اتاق تلفنت رو آروم یه جا بذار و برو بهشون اضافه شو
گفتم اخه که حرفمو قطع کرد گفت برو تا کارشون تموم نشده
میترسیدم . رفتم تو اتاق . در رو نبسته بودن دیدم داوود پاهای گلسا رو جفت کرده بالا و داره تا ته میکنه تو کوص گلسا و خیسه عرقه
اروم رفتم گوشیم رو گذاشتم رو دراور و لباسام رو دراوردم
که داوود متوجه حضورم شد و گفت چیه هوس کردی؟
خندیدم و گفتم اوهوم
گلسا تو حال خودش نبود و داشت ناله میکرد
داوود با یه دست پاهای گلسا رو جفت داده بود بالا و با دست دیگه اش میزد رو باسن گلسا و میگفت جون دوباره این کوص رو فتح کردم
هیکل گلسای کثافت عرق کرده بود و با نور کمی که تو اتاق بود میدرخشید
یه اباژور روشن کردم که امیر خوب ببینه زنش و خواهر زنش چطوری دارن کوص میدن به دوست پسر سابق زنش
رفتم رو صورت گلسا و پاهام رو دو طرف سرش گذاشتم که برام بخوره
داوودم سریع منو کشید سمت خودش گفت چه شبی میشه امشب و از لب میگرفت و سینه هامو میمالوند و میخورد
یه کیر قوس دار کلفت با سایز متوسط ولی داشت تا ته میرفت تو کوص گلسا که داوود کیرشو دراورد و بهم اشاره کرد براش ساک بزنم . منم که منتظر این صحنه بودم شروع کردم براش خوردن . از دهن من در میاورد میکرد تو کوص و گلسا و هی میکرد تو دهن من . کیرشو خیس میکردم و میرفت تو کوص گلسا
که بهم گفت برگرد . رو گلسا داگ استایل شده بودم و لباشو میخوردم که کیرشو میمالوند رو کوصم . داشتم دیوونه میشدم دیگه که بهش گفتم بکن تو . نمیکرد تو اذیتم میکرد که گلسا گفت داوود خواهرمو اینقدر اذیت نکن بکنش . که داوود تا ته کرد تو کوصم . تمام بدنم به لرزه افتاده بود و داوود مثل وحشیا میکرد منو . یکم بعد دراورد و کرد تو کوص گلسا و ما از هم لب میگرفتیم . دیگه هیچی برام جز دادن مهم نبود
کیرشو دراورد و خوابید رو تخت منم نشستم روش . گلسا رو به من نشست رو صورت داوود و داوود کوص گلسا رو میخورد و منو میکرد منو گلسا هم لب میگرفتیم دو بار تو این پوزیشن ارضا شدم . داوود هم داشت ارضا میشد که اومد بلند شه . محکم چسبیدم بهش و گفتم بریز توش که داوودم یه فشار اورد و داد میزد و میریخت ابشو تو کوصم و منم میلرزیدم
.
بلند شدیم خودمون رو تر تمیز کردیم و رفتیم رو مبل نشستیم . که گلسا جریان متاهل بودنش رو به داوود گفت و گفت امیر تو جریانه
داوود کپ کرده بود . به امیر گفتیم داوود رفت ولی داوود اون شب تو بغل گلسا خوابید تا صبح دوبار دیگه سکس کردن
ادامه دارد …

نوشته: پریسا

دکمه بازگشت به بالا