خارتو , گل دیگران 176
–
لیدا به اون لبا و دستا و حرکات موجی شکل و مستقیم کیر عادت کرده بود و با لذت ازمعین می خواست که به کارش ادامه بده .
-اوووووووخخخخخخ مهران .. عزیزم تو هم به کارت ادامه بده …..
و ماندانا همچنان با حرکات چرخشی کسش روی لب میلاد جلوی دید اونو واسه تماشای صحنه فرو کردنش توی کس ویدا گرفته بود ….
ویدا : چه طوری ماندانا !
ماندانا : ما هم داریم یه جوری حال می کنیم دیگه . ولی امشب شب لیدا جونه . اون دیگه از امشب متحول شده . وارد یه دنیای جدیدی شده که باید قدرشو بدونه . .. اتفاقا من میگم هر قدر این مدل روابط و تفاهم بین زن و شوهرا بیشتر باشه اونا راحت تر و خوشبخت و آروم تر زندگی می کنن . دیگه حسرت خیلی چیزا رو نمی خورن . مرتب به دنبال این نیستن که سر هم کلاه بذارن و همو فریب بدن . انرژی خودشونو می ذارن واسه چیزای مثبت . این جوری خیلی حال میده … کاش وحید و رامین هم می تونستن بیان …
ویدا : نههههههه از این حرفا نزن . اون دو نفر مخصوصا رامین اصلا فازش به این چیزا نمی خوره . اگه بفهمه که من چیکار می کنم دیوونه میشه .
میلاد یک بار دیگه اعصابش داشت از پر حرفی اون دو نفر خرد می شد . ولی چاره ای نبود .. اون حرکات نرم کیر و خیسی کس ویدا رو به خوبی حس می کرد . و همین براش کافی بود که فکرش آروم بگیره . فقط نیاز به سکوت داشت … .
لیدا : آیییییییی مهران .. مهران جون …. تند تر تند تر … خوشم میاد خیلیییییییی .. خیلی زیاد .. تند تر بکن …
لباشو به لبای مهران چسبونده به شدت میکشون می زد . .. و در همون حالی که داشت ار گاسم می شد مهران چاره ای نداشت جز خالی کردن آبش توی کس لیدا …. لیدا با چشایی بسته خودشو در فضا می دید . وارد دنیای آرامش شده بود . لذت می برد ..و همین حسو مهران هم داشت . برای لحظاتی به این فکر کرد که این کارش تا چه اندازه می تونه خطر ناک باشه .. آیا لیدا از قرص استفاده می کنه یا نه ; ولی از اون جایی که می دونست لیدا در این لحظات حریف شوهرش شده و شوهرش هم حضور داره می تونه کاری کنه که در صورت بروز هر گونه مشکلی مسئله رو با خودشون حل کنن …
لیدا : چقدر داغ بود ..چقدر خوشم اومد .. چقدر کیف کردم !
معین : منم می تونم خالی کنم آبمو ; دیگه نمی تونم . این عقب تو سوراخ کونت چقدر تنگ و چسبونه ..
-بریز .. تو هم بریز ..من خودم می خوام . من از تو می خوام که این کارو برام انجام بدی . و همزمان با اون معین این بار خیلی نرم و با احساس کیرشو توی کون تنگ لیدا حرکت می دا د و با پرشهای احساسی خود آبشو ریخت توی کون لیدا ..
-حالا پسرا بغلم بزنین ..می خوام از این نسیم و شب زیبا زیر ستارگان لذت ببرم … دیگه دیرمون هم شده ممکنه مشکوک شن . هر چند دیگه واسم مهم هم نیست . اصل کاری شوهرم با منه و همه چی بین ما حل شده . مهم اینه که شوهرم همه چی رو بدونه و از اون طرف هم ماندانا به ویدا گفت اگه موافق باشه شریکی یه کاری انجام بدیم و ازش استفاده کنیم …
ویدا دوزاریش افتاده بود … خودشو کنار کشید و دو تا یی شون کیر میلاد رو توی دستشون گرفتن .. میلاد از این حرکت خوشش اومد و در اون لحظات به اندازه حالتی که کیر توی کس ویدا باشه به اون لذت می داد .. ویدا و ماندانا پرشهای آب کیر میلاد رو می دیدند و لذت می بردند …
ویدا : ماندانا نوش جون کن ..
ماندانا : اول تو بخور …
-پس با هم می خوریم . تعارف رو بذاریم کنار .. می ریزه و اون وقت توی تاریکی نمی تونیم پیداش کنیم ..
میلاد : اووووووههههههه خانوما اون جوری که خیلی بهتره .. می ریزه روی تنم و اون وقت شما مجبور میشین که همه جای بدنمو بلیسین .
ماندانا : همه جای تنتو هم لیس می زنیم …
ویدا و ماندانا تا قطره آخر منی میلادو خورده و شروع کردند به لمس تن اون .
لیدا : عزیزم میلاد جون .. هر چند من دوست دارم توی بغل مهران جون و معین جون همین جور بخوابم تا ساعتها ولی دیگه باید بریم . فر دا رو که از دست ما نگرفتن . با این جون و انرژی که گرفتیم فکر نکنم فر دا رو بمیریم . اگه راضی باشی برای فر دا هم با هم حال کنیم .. ولی چه کیفی داره وسط دو تا جوون خوش تیپ و خوش بدن و داغ در این هوای رویایی . ووووووییییییی امشب تا صبح تصور این لحظات منو می کشه .. باید بهم حال بدی شوهر عزیزم … ..
میلاد در حال حرص خوردن از جاش پا شد … دسته جمعی لباس پوشیدن و به طرف خونه به راه افتادند . برای لحظاتی سکوت شب با سکوت اونا در هم آمیخته بود … نویسنده … ایرانی