خارتو, گل دیگران 51
–
امروز بهمن نود ویکه . این متن ذیل رو هم سال قبل نوشته منتشرش کرده بودم . می دونم خیلی ها نخوندن و خیلی ها هم زورشون میاد برگردن عقب هرچند اون عقب ترا هم میشه داستان و مطالب قابل خوندن زیادی گیر آورد و اینم متن یک سال پیش ……نوبتی هم که باشه دیگه این دفعه نوبت عشق ما ایرانیهاست . پس اون چهار روز پیش چی بود .;/; ایرونی ! داداش ! توهم شوخیت گرفته ها . دیگه این قدر سر کاری ننویس دیگه . حالا عشق هم شده مثل جنگ قر مز و آبی .. داداش عشق داریم عشق ! از اون عشقای ناب ایرانی . بهمن مصادف باروز عشق ایرانیه . چند هزار سال قبل از والنتاین تو ایران خودمون مد بوده . زنا به مردا ومردا به زنا هدیه می دادند . جشن می گرفتند . به هم احترام می گذاشتند . راستی می دونین همه این گفتن و نوشتن ها واسه اینه که راستی راستی عاشق باشیم . چقدر خوبه که ما هم سنتهای ایرونی خودمونو حفظ کنیم . البته عشق مثل نوروز نیست که اونو مختص به یه روز کنیم . عشق مال هرروزه . چقدر خواستند و میخوان که مارو از فرهنگ اصیل خودمون دورکنند و نتونستن . یونانیان مغولها و عربها و… هیچ کاری نتونستن بکنند . نمونه اشو تو چهار شنبه سوری می بینیم . توسیزده بدر و مهمتر از همه تو نوروز می بینیم . خیلی باشکوهه . باشکوه تر از هر گرد همایی دیگه . اسم روزعشق در ایران قدیم ما بود سپندارمذگان که ظاهرا مصادف با پنجم ماه اون موقع تقویم ایرانی بود . سپندار مذ هم به معنای زمین بخشنده و مظهر عشق و عدالت بوده و ایرونیهای دوست داشتنی دیگه در این روز سنگ تموم می ذاشتند . این دوسه خط رو من از اینترنت تقلب کردم . دیگه بیشتر وارد جزئیات نمیشم می ترسم متقلب تر بشم . اونچه که بیشتر از شجره نامه اهمیت داره خود عشق وآدمای عاشقند . راستی اصلا هیچوقت پیش خودتون فکرکردین که چه سهمی از این زندگی از این دنیا از روز ازل تا حالا مال شما شده یا میشه .. راستی اون آدما کجان ;اونایی که با عشق به هم هدیه می دادند . اونایی که تودلشون یه دنیاشور ونشاط بود . یعنی اونا هم مثل ما مرگو باورنداشتند ;/; یادش به خیر چه شور وحال وصفایی بود . نه اینترنتی بود نه ماهواره ای نه رادیویی نه تلویزیونی . فقط عشق بود . کوه و دشت و دمن بود . اون آدما الان کجان ;/; روحشون داره مارو می بینه و به ریش ما می خنده . اونا فکر می کردند که از اون دنیا چی می خوان ببینند ;/; بیچاره این ارواح شبیه به ماشینهایی هستند که فکرمی کنندبه جای پیشروی چند هزار سال دنده عقب رفتند . بگذریم اون صفا و صمیمیت عشق ایرونی کجا رفت ;/; وای کاش اون آدما زنده بودند . کاش ستونهای باشکوه تخت جمشید زبون باز می کردند و از اون آدما می گفتند . هرچند ایرونیهای اصیل زبونشو می فهمند ونفهما می خوان سرشو بکنن زیر آب . بگذریم وقتی از آدمای عادی و بی نام و نشان گذشته یاد می کنیم آدم اگه آدم باشه دلش می گیره . اونا کجان . ما به کجا میریم ;/; بی اختیار یاد ترانه کوچه های شکیلا خانوم میفتم با یه ترانه دیگه اش که تو همین مایه ها خونده . چرا نام کورش در تاریخ جاودانه شد ;/; چون مظهر عشق ومحبت بود . چون آدما واسش اهمیت داشتند . می دونست اگه آدما رودوست داشته باشه آدما هم دوستش دارن . اون وقت دیگه از خودخواهی وکینه خبری نمیشه . کورش یا کوروش جان کجایی که یادت به خیر . یه عبارتی هم که هم بازی باکلماته وهم یه معنایی درش هست گفتم واست یادم نمیاد که آیا دریکی ازداستانهام بهش اشاره کردم یانه ولی گذاشتمش واسه روز تولدت که اگه زنده بودم روز تولدت بهت بگم . وای از روز عشق به کجا رسیدیم . دنیای ما دنیای عجیبیه . راستی فکرمی کنین کدوم آدما خوشبخت تر بودند . اونایی که ماهها می کشید تا یه پیغومی به هم برسونن یا اونایی که با یک ثانیه از این سر دنیا به اون سر دنیا به هم پیام میدن ;/; عشق تودل ما آدماست . توفکر ما هم هست . منی که دارم از دورنگیها ناله می کنم می تونم خودم دورو نباشم وقدم اولو بردارم . بگم که عشق قشنگه . دوستیها و همبستگی ها قشنگه . چه اشکالی داره کارای خوب انجام بدیم . شیطان هم اگه کار خوب انجام بده میره بهشت . اون اگه بره بهشت همه ما میریم بهشت . آهای ایرونی از عشق بگو این قدر جاده خاکی یاهمون حاشیه نرو .. دیگه چی بگم اگه همه حرفا رو الان بزنم واسه دفعه بعد چی می مونه . اینایی رو هم که الان دارم میگم همه تکراریه .مثل میکاپ یا معمولی تر همون آرایش و خیلی خودمونی تر بزک دوز خودمون می مونه که کلمات رو رنگ می کنیم و یه جور دیگه تحویل میدیم ولی اونچه که مهمه اینه که خودمون یکرنگیم . دلمون عاشقه با یه دنیا محبت .. با یه دنیا عشق .. دور هم هستیم و غرق در دنیای منطقی خودمون و اونقدر جنبه اشوداریم که با این سکس نویسی ها از کوه پرت نشیم .. یه داستان نوشتم به اسم شتر درخواب . نیاز به توضیح نداره همه چی تو خود داستان توضیح داده شده . آینه ماست . می تونست یه رمان باشه . خیلی کلی این داستانو نوشتم . هرکی از اول ژانویه واسه مون نظر فرستاد دونه دونه اسمشو یاد داشت کردم و به یه نحوی اسمشونو آوردم تو داستان . حتی از این سیزده بی وفای فراری هم یاد کردم کسی چه میدونه شاید تا موقع انتشار داستان یا همین پیام سروکله اش پیداشد ولی من دیگه لقب یاد شده در جمله قبلی رو سانسور نمی کنم . داستانو که تموم کرده بودم دیدم فائزه عزیزهم پس ازمدتی غیبت یه پیام محبت آمیزی هم فرستاد بالاخره قانونی که خودم واسه خودم درست کرده بودم بایستی رعایت می شد واونو هم واردش کردم . درهر حال بهمنه و عشق و عشق ایرونیه . کاشکی می تونستیم پدرانمونو ببینیم گذشتگانمونو یاهمون درگذشتگان دورمونو .. فکرمی کنین چی به هم هدیه می دادند ;/; چی می پوشیدند ;/; ازچه عطری استفاده می کردند ;/; چی می خوردند ;/; واسه رفتن از شهری به شهر دیگه از چی استفاده می کردند ;/; فکر می کنین عشقای اون موقع یه لذت وصفای دیگه ای داشت ;/; درسته که حالا از طبیعت بکر کم شده ولی کوه و دشت و جنگل و خورشید و ماه و مهتاب همونه .. عاشقا هنوز می تونن سرشونو بالا بگیرن وبه جای زمین به آسمون نگاه کنند . دل همون دله سرخی و تب عشق همونه . هیجان همون هیجانه . خون جاری تورگها همون خونه . پس چی کم شده ;/; بازم مثل این که زیاد دارم حرف می زنم .من و امیر گلم همدل و همصدا این روز خجسته رو به همه شما عزیزان و عاشقای گل حتی اونایی هم که عاشق نیستن و تا به حال عاشق نشدن تبریک میگیم . همه می دونن که عشق قدیمی ترین چیزیه تو دنیا که همیشه هم از همه چی تازه تره واسه همینه که هروقت حتی خودم نوشته های خودمو در این مورد می خونم با همه تکراری بودنش تعجب می کنم که چطور بازم ازش نوشتم . خب اینا همه معجزه عشقه دیگه . خیلی بده آدم اگه بخواد بهش پشت کنه . منم که الان روبروی شما وعشق هستم باهاش همگامم خداحافظی هم که می خوام بکنم با دنده عقب وبدون این که به عشق پشت کنم میرم تا بهش برنخوره . عاشقای عزیز دوستت دارم گفتن ها روفراموش نکنید مدلهای مختلف عشق رواز یاد نبرید و یادتون باشه که سلطان عشق وعاشقا خداست .. پایان .. نویسنده .. ایرانی