داستان بی غیرت شدن سعید (۳)
…قسمت قبل
سلام.
سعید هستم با غیرت سالیان گذشته و بی غیرت امروز
داستان انتخاب لباس عروس و آتلیه و عکاسی در خانه تاریخی را براتون تعریف کردم امروز میخوام داستان خود عروسی رو تعریف کنم.
ما با همون وضعیت لباس عروس عاطفه رسیدیم به تالار مهمونا تو محوطه وایساده بودن برای پیشواز ما
صحنه خنده داری بود یه تعداد خانمها با لباس مجلسی و کاملا بی حجاب که فامیلای من بود و یه تعداد خانوما با چادر رنگی یا مانتو بلند و روسری که فامیلای عاطفه بودن مردای فامیل عاطفه فقط مشغول چشم چرونی فامیلای من بودن چشماشون داشت از کاسه بیرون میاد بدبختا ما پیاده شدیم همه نگاه ها به ما بود به ما نه به اندام سکسی و لختی عاطفه بود با دیدن این صحنه خیلی حالم گرفته شد اصلا دوست نداشتم فامیلای عروس که خودشون یه تار موشون پیدا نبود شوهراشون عاطفه رو تو این حالت دید میزدن خلاصه سریع رفتیم قسمت زنونه و اون حالت تموم شد تو زنونه تا من بودم همه فامیلای عروس مثل مراسم ختم مرده با حجاب نشسته بودن رو گرفته بودن اما خانومای فامیل ما همه آزاد و راحت وسط میرقصیدن و مجلس مارو گرم کرده بودن این وسط یه صحنه دیدم کف بر شدم خواهر زنم که تا حالا با تونیک یا مانتو جلوی من میگشت حالا با لباس مجلسی که یقه اش از جلو و عقب باز بود و حلقه آستین بود میرقصید. اندام خوبی داشت و چاک سینه عالی از اون طرف دو تا زن داداشای عاطفه هم جلوی من بی حجاب بودن اونا رو قبلا یا با مانتو دیده بودم یا چادر زن داداش کوچیک تره سبزه و لاغری بود اما پستوناش سایز ۹۰ بود که تو لباسش مثل خورشید تو آسمون میدرخشید راستش من عاشق پستوناش شدم با اینکه در کل مالی نبود.
نکته جالب اینجا بود که وقتی باجناق و برادر زنام اومدن تو زنونه واسه کادو دادن زناشون مانتو و روسری پوشیده بودن. مینا خانم فیلمبردار که خیلی با اون و شوهرش راحت شده بودیم ناراحتی من بابت چشم چرونی مردای فامیل عروس متوجه شده بود و تو تایمی که من مردونه بودم از زنای فامیل عروس که اون تایم بی حجاب بودن حسابی فیلمبرداری کرده بود طوری که بعدا فیلم من دیدم کپ کردم زنایی که تا اون موقع از نامحرم رو میگرفتن حالا تو فیلم با لباس های مجلسی اونم لختی من میدیدمشون. عاطفه یه دختر عمه داره که خیلی خشک مقدس نشون میده همیشه با چادر میگرده و از نامحرم رو میگیره اما تو فیلم موقعی که من تو زنونه نبودم با یه لباس پشت میز نشسته بود که یقه اش از لباس عروس هم بازتر بود بلندی لباس تا زیر خط کونش بود، راحت بهتون بگم فقط قسمت قهوه ای سینه اش پوشیده بود بدون سوتین با پستونای سفت و حالت دار از پشت میز بلند میشه بره سمت آخر تالار که مینا روش زوم میکنه آخ چه رونایی داشت همین طور که داره میره یه لحظه گوشی موبایلش از دستش افتاد روی زمین خم شد بردار که نگم براتون، این خانم به ظاهر مذهبی زیر اون لباس کوتاه حتی شرت هم نپوشیده بود و قشنگ با خم شدن و بالا رفتن لباسش کس و کون خوشگلش از پشت تو فیلم دیده میشه
مینا گفت جوری از فامیلای زنت فیلم گرفتم که تا اونا باشن عروسی رو با ختم مرده اشتباه نگیرن. انقدر مرداشون زنتو رو دید زدن که امشب تو سکس شون عاطفه رو بجای زناشون مجسم خواهند کرد، با این حرف مینا خیلی تحریک شدم، عروس با همه این کش و قوس هاش تموم شد و ما بوق بوق کنان رهسپار خونه شدیم برای دیدن جهیزیه توسط فامیل
مینا و حمید هم اومدن برای فیلم برداری، تو خونه دختر عموم که معرف مینا و حمید بود در گوشم گفت اگر مینا پیشنهاد داد تا بمونن و سکس شب عروسیتون را فیلمبرداری کنند قبول کن، بهش گفتم زشته گفت خیلی باحاله ما قبول کردیم و راضی بودیم، مطمئن باش لذت میبرید مینا و حمید پایهن.
آخر شب که همه مهمونا رفتن ما و فیلمبردار تنها شدیم طبق حرف دختر عموم مینا پیشنهاد فیلمبرداری سکس شب عروسیمون داد عاطفه از طرفی هنگ بود از طرفی دوست داشت نهایتا قبول کردیم به شرطی که رم این قسمت را بعد از اتمام کار تحویلمون بدن و چون مینا و حمید سکس مارو میدیدن شرط کردیم بعد از ما اونا سکس کنن تا ما ببینیم و اونا هم قبول کردن.
بعد از آماده کردن دوربین ها و نور حمید گفت شروع کنید برید بیرون اتاق خواب دست همو بگیرید بیایید داخل و اول یه لب حسابی از هم بگیرید بعد بمن گفت عاطفه رو لخت کن حین لخت کردن گردن و گوشش رو بخور سینه هاشو بخور و همین جور کامل لختش کن منم انجام دادم تا هر دومون کامل لخت شدیم، یه صحنه بود من پشت عاطفه وایساده بودم و کس و سینه هاشو میمالوندم و حمید از جلو فیلمبرداری میکرد در گوش عاطفه گفتم حال میده اونم گفت اینکه جلوی حمید منو لخت کردی و داری میمالونی خیلی حال میده، مینا از اتاق رفت بیرون و بعد از چند دقیقه لخت مادرزاد برگشت حمید خیلی عادی برخورد کرد ولی من محو تماشای اندام زیبای مینا بودم، مینا اومد نشست یه گوشه و مشغول مالوندن کسش شد.
بعد از ساک زدن و خوردن همدیگه عاطفه رو به پشت خوابوندم رو تخت پاهاشو دادم بالا تا برای اولین بار کسش بذارم و پرده بکارتش پاره کنم، کیر کوچیک و باریک تف زدم گذاشتم در کسش هل دادم راحت رفت تو تا ته کردم درآوردم دیدم از خون خبری نیست دوباره کردم سه باره کردم ضربه زدم ولی از خون خبری نبود، مینا با لحن شیطنت آمیزی به عاطفه گفت بله عاطفه گفت نه بخدا من تو مجردیم با هیچ پسری رابطه نداشتم شاید اصلا پرده ندارم یا حلقوی هست نمیدونم مینا گفت برو خودتی که عاطفه زد زیر گریه مینا گفت ناراحت نشو بابا حالا اگر قبل از سعید یکی دیگه کست گذاشته اشکالی نداره مال خودت بوده دوست داشتی بدی بعدش گفت یه چیز دیگه هم هست اگر پردت ارتجاعی باشه یا حلقوی با این دودول کوچیک سعید پاره نمیشه یه کیر میخواد مثل اژدر حمید و خندید
عاطفه داشت گریه میکرد با دست چونهشو آوردم بالا تو چشمای قشنگش نگاه کردم ازش پرسیدم تو تا حالا با پسری سکس داشتی گفت نه بخدا گفتم باشه پس دیگه گریه نکن
مینا گفت یه پیشنهاد میدم نه نگید تا خیال جفتتون راحت بشه پیشنهاد داد حمید یه بار کس عاطفه بذار تا اگر پرده حلقوی باشه یا ارتجاعی پاره بشه منو عاطفه همو نگاه میکردیم بدون اینکه جوابی بدیم که مینا به حمید گفت بکش پایین حمید کمربندش باز کرد شلوار و شورتش باهم کشید پایین کیر گنده اش که کامل شَق بود افتاد بیرون
وای عجب خرکیری بود،
یه کیر گندمی رنگ با سایزی دوبرابر کیر من
کلفت و بزرگ و خوردنی
واقعا کیر خوشگلی داشت با تخمایی بزرگ و با حال
اومد جلوی صورت عاطفه وایساد گفت نوش جونت عاطفه یه نگاه بمن کرد کیر حمید گرفت تو دست و شروع کرد ساک زدن حرفه ای میخورد تخماشو لیس میزد بعد از چند دقیقه حمید گفت یالا قمبل کن عاطفه لبه تخت قمبل کرد مینا واسش کاندوم آورد و کشید رو کیرش و گذاشت در کسش هل داد تو، در چند مرحله کل کیرش کرد تو کس زنم عاطفه، واسه چند لحظه عاطفه چشاش گرد شد یه آی بلندی کشید سرش تو تشت تخت از درد فرو برد حمید کیرش کشید بیرون دیدیم بله خونی شده دوباره کرد تو چند باری تلمبه زد تا خوب پرده بکارت پاره شد.
به عاطفه گفت خانومیت مبارک باشه عزیزم.
من از اینکه عاطفه پرده داشت خوشحال بودم اما پاره کردنش توسط حمید باعث سرافکندگی من بود. مینا گفت دیدی پاره کردن پرده کیر میخواد نه دودول
داشت کیر منو مسخره میکرد
بعد از سرحال اومدن عاطفه ما دوباره شروع کردیم به ادامه سکس و حمید و مینا در حالی که لخت بودن فیلم برداری میکردن. حین سکس عاطفه در گوشم گفت باید کیرت بزرگ کنی تا کسم پر کنه، کیر حمید ببین خوابیدهاش اندازه کیر راست شده توعه و همش نگاهش به کیر حمید بود
اینجا بود که از خودم حالم بهم خورد اعتماد به نفسم کامل از بین رفت کیرم خوابید و از کسش در اومد.
حالا عاطفه کیر میخواست با مشت به تشت میکوبید میگفت منو بکنید
مینا به حمید گفت دوربین بذار کنار برو عاطفه رو بکن تا شب عروسیش خراب نشه حمیدم گفت ای به چشم و اومد طرف عاطفه
عاطفه نامرد بلند شد با ولع شروع کرد به خوردن کیر و تخمای حمید، خیلی حشری و حرفه ای میخورد، بعد از چند دقیقه حمید بهش گفت به شکم بخواب، حمید یه کاندوم دیگه برداشت کشید رو کیرش و رفت روی زن من کیرش کرد تو کسش و خوابید روش و شروع کرد وحشیانه کردن
من مات تماشای سکس زنم با یه غریبه تو شب اول زندگی مشترکمون بودم، دیدن کس دادن زنم و صدای ناله هاش که داشت حال میکرد باعث شد شهوتی بشم و دوباره راست کنم
منو مینا فقط داشتیم تماشا می کردیم حمید به پوزیشنهای مختلف زنمو کرد نمیدونم شاید ۲۰ دقیقه عاطفه رو کرد تا آبش اومد ولو شد روش.
کیر کوچیک من هنوز سیخ بود به حمید گفتم این نامردیه تو زن منو بکنی من هیچی حمید بی درنگ گفت خب تو هم مینا رو بکن
منم پریدم سمت مینا و شروع کردم به مالوندنش میخواستم مینا رو از لج عاطفه به ارگاسم برسونم حسابی مالوندمش و خوردمش.
مینا یه کاندوم کشید رو کیرم اما بخاطر قطر کم کیرم کاندوم شل بود مینا قمبل کرد و منم کردم تو کسش چندتا تلمبه زدم که کاندوم جمع شد سر کیرم منم دیدم فایده ای نداره کاندوم انداختم کنار و شروع کردم به کردن شاید کلا سه دقیقه کردم آبم اومد و مینا موند تو خماری و کلی حرفای زشت بارم کرد مثلا بهم گفت خاک تو سرت که نمیتونی ۵ دقیقه کس بکنی با اون کیر بچه گونت برو بمیر
بعد وسایلشون جمع کردن و رم دوربین درآوردن انداختن رو تخت و رفتن
مینا بدون خداحافظی رفت ولی حمید عاطفه رو لخت بغل کرد بوسیدش و شماره موبایلش بهش داد تا فردا زنگش بزنه و با من خداحافظی کرد و رفت.
این وسط من کلی تحقیر شده بودم و عاطفه از همون اول با حمید اوکی شد برای سکس.
ادامه داستان بی غیرتم براتون تعریف خواهم کرد.
نوشته: سعید
ادامه…