دانشجویی مزخرف

آدم صحبتای زیادی از دانشگاه میشنوه
مثلا:تو دانشگاه دوتا مخ زدم،با یه دختر همگروهی شدم،خوابگاهمون کنار همه،
امروز دیگه میبرمش خونه مجردی…
منم که از کلاس ۱۲ (چهارم دبیرستان قدیم)اینارو میشنیدیم دلم پر میزد واسه دانشگاه
دیدم من هیچ تغییری در دوران مدرسه دانشگاه ندیدم
حداقل زمان دبیرستان از جلو مدرسه دخترونه رد میشدیم دوتا تیکه مینداختیم

من آرمینم الان ۲۰ سالمه این داستان تو سال ۹۶ اتفاق افتاد.
من ادم بد تیپ و بد قیافه نبودم ولی خیلی خوبم نبودم یه سیکس پک معمولی رو هم که همه داشتن منم داشتم.

من ۱۷ سالم بود رفتم دانشگاه تا ۱۹ سالگی یعنی با ۲۰ تا دختر شاید کلا حرف نزده باشم اصلا اعتماد به نفسش رو نداشتم تو کارای گروهی هم اکثرا با پسرا میفتادم.

خودمم از این شرایط خسته شده بودم
تا این که شد زمستون سال ۹۶
با خودم گفتم بسه دیگه.
خواستم یه تغییر ناب تو خودم انجام بدم
فرداش با یک تیپ جدید وارد دانشگاه شدم.
یه پیرهن لش یه سوییشرت خوشگل
با یه شلوار لی جذب و یه کتونی نایک
دست چپم یه ساعت کامپیوتری
دست راستم دوتا دستبند با یه ته ریش
کوله پشتی لش.
آماده یک تحول بودم که اولین ضد حال رو خوردم

حراست رام نداد???

بالاخره با کلی خواهش رفتم تو خوشبختانه اون روز کر گروهی داشتیم
و بالاخره واسه دومین بار افتادم با یه دختر (دفعه قبلم با همون بودم)
اسمش ایناز بود خیلی خوش رو بود
باهاش خیلی ارتباط نداشتم ولی هربار که باهاش حرف زدم مهربون بود خیلی شوخ بود موقع کار چند تا بهش تیکه انداختم فقط میخندید تیکه اخر برگشت بهم گفت کیانی زبون دراز شدیا(کیانی فامیلیمه) گفتم ببخشید دیگه…

خلاصه چند بار باهاش همگروهی شدم تا این که خودش واسه دادن شمارش پیش قدم شد منم شمارشو گرفتم باهم تو تلگرام در ارتباط بودیم که با پیشنهاد یکی از دوستام دعوتش کردم رستوران
اینم بگم من وضعیت مالیم متوسط بود
بابام شغل خصوصی داشت و نمیذاشت که من دانشگاه رو ول کنم و بیام تو شرکت میگفت درستو بخونه و از نظر مالی حسابی پشتم بود منم سعی میکردم که با درس خوندن از دلش در بیارم…
بگذریم…
دعوتش کردم رستوران بار اول رد کرد
ولی چه رد کردنی
_ خیلی معذرت میخوام من این هفته کار دارم هفته بعد در خدمتم.
???
پس این حرفایی که از دانشگاه میگفتن خیلی هم اشتباه نبود من اشتباه بودم
خلاصه رستوران رفتیمو…
شهربازیو… کافی شاپو… بیرون و کس چرخی …
تا این که احساس عجیبی بهم دست داد
بله من عاشق شده بودم???
خوشا به حال همه عاشقا
ولی اینو نمیدونستم اونم منو دوست داشت یه روز باهم رفتیم یه پارک باهم رو نیمکت نشسته بودیم پارک خیلی خلوت بود شالش یه خورده از سرش افتاده بود موهاشو و زد کنار و یک نگاه ناب بهم کرد
که من یه دفعه ای گفتم واووووو…
رفتم دوتا ایس پک خریدم وخوردیم…
(میدونم تا این جا زیاد نوشتم ولی داستان به همینش خوشه)
سوار ماشین شدیم تا نشستم اومدم خلاص کنم که روشن کنم لبشو گذاشت رو لبام…
خدایا آرمین کیانی که اعتماد به نفس همگروهی شدن با یه دختر رو نداشت الان یه دختر بوسیدتش
☻☻☻☻
وقتی لبشو برداشت گفتم این چه کاری بود
خندید گفت به نظرت چه کاری بود
منم خندیدم گفتم مثل این که دلت میخوادااا…
خلاصه راه افتادیم گذاشتمش خونشون
شب پیام داد
-نمیخوای یه خورده بوسه صبح گسترده تر بشه
(منظورشو میدونستم)
+منظور?
-سکس
+واقعا
-اره
+به بکارتت فکر نکردی
_میدونم که تو لاشی نیستی
+چه ربطی داشت
-جواب منو بده
+اره
_فردا تو دانشگاه میبینمت
+مراقب خودت باش
_خدافظ

فردا دیدمش گفتم خب تعریف کن
گفت من دوست دارم حس عجیبی بهت دارم نسبت یه هیچ کس تاحالا همچین حسی نداشتم.
گفتم منم دوست دارم ولی دلم نمیخواد انقدر راحت بکارتتو ازت بگیرم.
بالاخره باهم توافق کردیم از کون بکنم دانشگاه که تعطیل شد زنگ زد به مادرش گفت من کلاس فوق العاده دارم دیر میام رفتیم طرف صفا دشت زدم کنار شروع کرد ازم لب گرفتن(خدایی اون پایه تر بود من هنوز خجالتی بودم)
منم با کسش ور میرفتم انگشتاشو کرد لای انگشتام…
نمیدونم چرا واقعا اون لحظه همه چی باهم جور بود
اهنگ یوسف بهراد از ضبط داشت پخش میشد…(من وا گذاشتم این درو)
یه صحنه حسابی عاشقانه من اون روز نکردمش البته به درخواست خودش فقط لب گرفتم و مالیدمش خیلی واقعا عاشقانه بود…
الان تو فکر ازدواجیم ولی سنمون پایینه‌.
بعد ها تو سال ۹۷ یعنی امسال از پشت کردمش…
این داستان واقعی بود نمیخوام بگم که اونایی که فحش میدن تخمم نیستن اتفاقا رو چشم بنده جا دارن
نظر همه محترمه
راستی الان با خودتون میگید با اون تیپ حراست رام نداد پس چرا روزای بعد رام داد… بذارید جوابتون رو بدم…
از پیرهنم ایراد گرفت منم فردا بهترش رو پوشیدم
موفق باشید لطفا نظر بدید
همتونو دوست دارم???

نوشته: Armin

ادامه…

آهنگ «فرصت» از «یوسف بهراد» که در متن به آن اشاره شده:

Your browser does not support the audio element.

دکمه بازگشت به بالا