دختر خاله پلنگم
سلام. این اولین داستانمه اگه مشکل خاصی داشت ببخشید.
من علی ۱۹ سالمه. قدم ۱۹۲ هیکلمم خوبه ولی یکم لاغر. کیرمم ۲۰ سانته با اورال سکس ۲۲ سانت
دختر خالمم سارا ۴ ماه ازم کوچیک تره ولی با این سنش بهترین هیکلیو داره که دیدم. سینه ۸۰ باسن بزرگ کاملا گوشتی.
خب بخوام از اول بگم که ما از بچگی با هم بزرگ شدیم دختر خالم پدر نداره و مامانشم معلمه .از همون بچگی شیطون بودیمو همیشه با مال همدیگه ور میرفتیم . تا بزرگ تر شدیم و این عادت ترکمون شد.
ولی خب جلوی هم لباس راحتی میپوشیم همیشه.
خب بریم سر اصل مطلب.حدودا ۶ ماه پیش یه روز که کل خانودمونو با هم یه جا دعوت بودیم بعد از پایان مهمونی مامان بابای من مجبور شدن بمونن اونجا . صاحبخونه اونارو نگه داشت. منم مجبور شدم با خاله و دختر خالم برم خونشون. ما رفتیم و تا رسیدیم خالم رفت حموم. منو دختر خالم تنها شدیم که داشت میرفت که دیدم پشت پاش خاکی شده گفتم وایسا بتکونمش که گفت باشه. وای پشت پاهاش کاملا ورزشکاریو تپله منم که تکوندمش به بهونه خاکی بودن دوتا چکم زدم به کونش که گفتم خب دیگه پاک شد. حالیش شد که از قصد کردم. ولی به رو خودش نیاورد. یه لبخند شیطنت آمیزی زد و تشکر کرد رفت لباسشو عوض کرد یه تاپ مشکی یایه شلوارک مشکی پوشید و اومد وای که بزرگترین کون فامیلو داره با سنش هنو یادش میوفتم کیرم له میزنه.
خالم از حموم اومدو نشستیم دور هم چای خوردیمو تلوزیون میدیدیم.
میدونستم دختر خالم خیلی تو کفمه چون همیشه تو تل و واتساپ اون اول بهم پیام میداد و چیزایه سکسی میفرستاد. ولی همو میدیدیم به رو خودش نمیاورد اصن.
داشتیم تلوزیون میدیدیم که دختر خالم دراز کشید و سرش و گذاشت رو پای خالم. یه چن دقه بعدش گفت علی پای مامانم خسته میشه برو بالشمو از رو تختم بیار.
منم پاشدم رفتم تو اتاقش بالششو ور داشتم و چیزیو دیدم که هنوزم باورم نمیشه. دختر خالم شورتشو گذاشته بود زیر بالشه
یه شرط مشکی نازک بوش کردم بوی کصشو میداد وای که کیرم داشت منفجر میشد دیگه نمیتونستم خودمو نگه دارم . شرطشو گذاشتم تو جیبمو بالشو دادم بهش و رفتم دسشویی.
شرطشو دراوردم باش یه جغ درست و حسابی زدم و آبمو ریختم روش کیرم دیگه نمیخوابید انقدم بزرگه که وقتی خواب باشه هم از رو لباس راحتی معلومه چه برسه وقتی که شقه. بلاخره هرجور میشد جاش کردم تو شرطمو درومدم بیرون تا اومدم رفتم شرطو با همون خیسیش گذاشتم سر جاش. خ خوشحال بودم که بعد از مدتا داشتم دوباره با سارا از این کارا میکردم.
رفتم تو حالو کنارشون نشستم. که دیگه همه پاشدیم بخوابیم. که یهو سارا اروم بم گفت از کادوم راضی بودی و یه لبخندیم بغل لبش بود که منم گفتم بهترین کادوی عمرم بود. که گفت قابل نداره ببخشید کم بود. منم با خنده گفتم خدا بیشتر بده بهت بیشتر به ما بدی. که اونم خندیدو رفت که بخوابه. اونشب همه خسته بودیم . ولی من تا صب خوابم نبرد . هی تصور میکردم که الان میاد و باهم سکس میکنیم. ولی خسته بود و خوابش برد.
تا که صب شد همه پاشدیمو بعد خوردن صبحانه خالم میرفت که مدرسه کلاس آنلاین بزاره برا شاگرداش منم مجبور بودم برم خونه خودمون. ولی دلم پیش سارا بود چون تنها میشد و دیگه اینطور موقعیتی گیرم نمیومد. بعد این که فکر کردم . به این نتیجه رسیدم شارژرمو تو اتاق سارا که جلو چشش باشه جا بزارم.
و با خالم از خونه خارج شدیم. که خالم رفت مدرسه و منم رفتم کوچه پشتی خونشون. منتظر بودم که سارا زنگ بزنه. اما نزد . که دیگه خودم زنگ زدم بهش و گفتم سارا شارژرم مونده اونجا؟
که گفت بزار ببینم. وقتی گشت گفت آره میای. منم از خدا خواسته گفتم آره الان میام میگیرمش که پشت تلفن منتظرم نزاریا زود باش منم از خدا خواسته سریع رفتم زنگ زدمو درو برام باز کرد. که گفتم شارژرم کو گفت بگرد پیداش کن. اصلا به رو خودمون نیاوردیم که دیشب چی شده بود مطمئن بودم شرطش که آبم روش بوده و دیده.
گشتم ولی پیدا نکردم شارژرو که یهو گفت زیر بالشو ببین منم کم کم قلبم داشت وایمیساد اتفاقی که این همه سال منتظرش بودم داشت رخ میداد. بالشو برداشتم دیدم شارژرم اینجاس ولی شرطه نییس. گفتم عه شارژرم. بعدش سریع گفتم یه کادویی که دیشب بهم دادیو گزاشتمش اینجا دیشب. کجا گذاشتیش میخوامش.
که یهو گفت چیکارش کردی دیشب خیلی خوش بو شده بود گفتم اون عطر عشق بود با خنده حالا بهم نمیدیش باز.
گفت مطمئنی میخوایش. منم گفتم آره. که یهو گفت بیا اینجاس شلوارشو داد پایین . وای باورم نمیشد اصلا این همون ساراس که باهم تو بچگی بازی میکردیم اینقد بزرگ شده. گفتم ای جوونم یهترین کادومو تو دادی بهم هیجوقت فراموش نمیکنمش
که گفت نمیخوای بازش کنی کاغز کادورو منم سریع خابوندمش رو تخت و شرطشو دراوردم همون شرطو با آب کیرم که خشک شده بودو کرده بود پاش. وای قشنگ ترین کص دنیا جلوم بود هیچ کصی تو هیچ فیلم سوپری به پاش نمیرسید. شروع کردم بوس کردنش و لیس زدنش زبونمو مینداختم لای چاک کصش یه آهی کشید که هیچوقت یادم نمیره سارا پرده داشت. گفت حالا نوبت منه بلند شد و شلوارمو دراورد کیرم که درومد خشکش زد گفت تو این سالا چقد رشد کرده چی دادی پاش منم گفتم اثرات بازی کردن توعه عزیزم یهو یه لیس از تخمام کرد تا نوک کیرم آی آتیش گرفتم آروم آروم شروع کرد خوردنش. هی میخورد و میخورد داشتم دیوونه میشدم که سوتینشو دراورد گفت میخوام با کیرت سینه هامو جون بدی بهشون. کیرم لای سینش بود با تمام سرعت بالا پایین میکردم. داشتدیوونه میشد اونم اولین بارش بود. گفتم بزار بزارمش توت گفت نه پردم پاره میشه منم گفتم فقط میماالونم روش وای کصش خیس خیس بود آب کصش لیز لیز کیرمو گژاشتم لای چاک کصش هی مالوندم داشت دیوونه میشد ولی نمیتونستم بکنم توش که بهش گفتم بخواب رو تخت که منم خوابیدم روشو هی لاپایی رفتم بهش یهو یه تکون شدیدی خورد و یه آه بلندی کشید فهمیدم ارضا شده منم لاپایی رو تند تر کردمو آبمو ریختم رو شکمش. جفتمون خیلی خسته شدیم. اولین بار مون بود من داشتم از ذوق میمردم. بعدش کلی همو بوس کردیمو منم لباس پوشیدمو دراومدم بیرون اونم رفت حموم.
این قضیه پیش جفتمون مونده تا آخر عمرمون. بعد یه مدت سارا رل زد و دیگه زیاد دوس نداشت این کارو کنیم. میدونستم با اون پسره سرگرمه منم زیاد پاپیچ نشدم سر خودمم شلوغ بود آخه.
مرسی که داستان منو خوندین از توجهتون مچکرم.
نوشته: Ali