دخت بندر

سلام دوستان کیر به دست
اسمم میلاده یه داستان نوشتم قبلا به اسم من و سپیده
شهرستان و داشتم برای خودم کنار خانواده نفس راحت میکشیدم که دیدم توی گپ تلگرامی بندری ادد شدم گفتم بیخیال توجهی نکردم و همینجوری موند اخر شب بود خوابم نمیبرد گفتم بزار ببینم این گروه چی هست رفتم سلامو احوال کسشعر های معمول دیدم ادمینش داره چس ناله میکنه یه دختر بود به اسم راحله خدایی دلم سوخت اخه خودم تو این جور شرایط تنها بودم گفتم بزار یکم باهاش حرف بزنم تا آروم بشه رفتم پی وی دیدم خیلی مغرور جواب میده که گفتم ببین خانم زیادی خودتو تحویل نگیر اومدم حالتو خوب بکنم من خودم تتو میزنم هزارتا زن دورم هستن که همینو گفتم یکم شل شد و حرف زدیم تقریبا هم محلی از اب در اومدیم من خوابیدم صبح دیدم پیام اومده ازش همسایه ناهار چی داری خخخخخ گفتم چقد پرو نه به اون ادای تنگارو در اوردن نه به این سگ رو بودن
یکم چت گفت ۲۹سالمه و مجردم و … منم حرف زدم بهش گفتم اسم اصلیت چیه ۲۹سال پیش تو بندر به هرکی میگفتی راحله میگفت خوردنیه خخخخ گفت اسمم راضیه هست منم گفتم ماشالا پلنگی اسمشو گذاشتم راضیه پلنگ خلاصه بهش گفتم رفاقت منو تو جور در نمیاد تو دختری گفت مگه دخترا دل ندارن منم گفتم هم دل دارن هم پرده 😜
یهو یه چیزی گفت شاخ در اوردم گفت من سه تا بچه دارم اصلا بهش نمیخورد خدایی مشخصاتشو بگم قد ۱۶۰. شاید ۶۰کیلو و کمتر سینه ۷۵ ولی کون خوبی داشت ببخشید مقدمه طولانی شد من اومدم بندر قرار گذاشتیم همو دیدیم توی ماشین له له میزد ولی من طبق تجربه بهش دست نزدم فرداش خودش زنگ زد گفت ناهار چی داری میخوام بیام خونت گفتم بیا تا اومد داخل لب تو لب شدیم و بردمش رو کاناپه این بشر اینقد حشری بود که همون اول خیس شده بود کسش شروع کردم اول خوردم گردنش از روی لباس سینه شو میمالیدم سرو گردنشو میخوردمو لیس میزدم مانتوشو دراوردم دیدم یه آستین حلقه ای با عکس خرم سلطان پوشیده وای عجب ممه هایی داشت سوتین رو که باز کردم سفته سفت سرمو بردم بینشون یکیشور میخوردم اونیکی با دستم بازی میدادم که گفتم محکمتر فهمیدم خانم داره ارضا میشه همینطوری که میخورمشون سرمو فشار داد به سینه هاش و ارضا شد و بی حال شد
من تو این فاصله شلوار و شورتشو کشیدم پایین یه کس بی مو و تمیز با جای عمل سزارین نمایان شد
خودمم لخت شدم با یه شورت که حالش سر جاش اومد سری کیرمو در اورد بدون اینکه بگم شروع کرد به خوردنش وای وای داشتم از خوشی دیوونه میشدم بیشرف انگار جنده هزار ساله بود البته جنده پولی نبود ولی کم هم نداده بود 😜😜😜😜
اول سر کیرمو میخورد بعدش همشو میکرد تو دهنش با تخمام بازی میکرد گفتم بسه میخوام جرت بدم طاق بازش کردم با اب کس خودش یه ضرب کردم توش گشاد نبود ولی تنگ هم نبود میگفت جرم بده اوف اوف
من کیرم تو کسش بود با چوچولش بازی میکردم دیدم میخواد بشه دست نگه داشتم حالت سگی نشوندمش از پشت فرو کردم تو‌کوسش جون چقد اب انداخته بود وای وای میزدم رو کونش تلمبه میزدم دیدم داره میشه منم انگشتم کردم تو کونش باهاش بازی میکردم که ارضا شد گفتم منم میخوام بشم اما میخوام تو کونت خالی بکنم که ناز کرد مثل همه دخترا که درد داره و فلان گفتم باشه بخواب اروم میکنم کونشو با اب دهن خودش خیس کردم (تف با صاحاب کونه😂) کیر خودمم کردم تو کسش که خیس بشه سرشو که گذاشتم گفت یواش تورو خدا گفت باشه اروم کله کیرمو که گذاشتم تو کونش یه اخی گفت کونش کل کیرمو بلعید خانم کونی تشریف داشتن ولی الحق کون سالاری داشت چنتا تلمبه که زدم دیگه واقعا داشتم منفجر میشدم که تو کونش خالی شدم اخ که چه کون نرمی بود بلند شدم رفتم حموم خودمو بشورم که دیدم اومد بهم فحش داد کونم درد میکنه و فلان بهش گفتم کوس نگو بابا دیگه من به همه میگم کونت فابریکه ولی دیگه به من دروغ نگو که خندید و تشکرد کرد زیر دوش اولش زد به سرم که راند دیگه بکنمش ولی گفتم بزار بعدا میکنم زیاد بکنم فک میکنه خبریه اومد بیرون از حموم گوشیش زنگ خورد خواهرش بود که گفت بیا خونه داداش کارت داره اونم جنگی لباس پوشید رفت
رفقا من میگم خاطره بود حالا اگه باور نداری مهم نیس امید وارم تونسته باشم حالتونو خوب بکنم اگه استقبال بشه خاطره کردنش توی ماشین رو هم مینویسم براتون راضیه اگه میخونی دمت گرم باهات دوران طلایی داشتم
خخخخخخ

کیرو کوساتون پر کار

نوشته: نامهربون

دکمه بازگشت به بالا