دغدغههای هر روز و شب یک کسلیس
این یه داستان یا خاطره نیست، ولی لطفا بخونیدش.
دلم پر میزنه واسه این که دستام رو محکم دور یه زن حلقه کنم و به سینهم فشارش برم، ببوسمش، بدنش رو نوازش کنم، ماساژ بدم، کنار هم دراز بکشیم، و واژنش رو هم بخورم. از لحاظ ذهنی هیچ فانتزیای نسبت به دخول ندارم، اما بالاخره جزیی از روابط جنسیه و اگه پیش بیاد واسه کسی بخورم بعیده که کردن هم لازم نشه، دلم نمیخواد طرفم منو به عنوان یه مرد خل و چل یا ناکامل بشناسه.
از پورن تقریبا فقط صحنههای خوردنش رو میبینم، جایی که آقا برای طرفش میخوره. ساک؟! ابدا! چه کاریه آخه؟! فکر نمیکنم هیچ زنی از از ابتدا به ساک زدن میل داشته باشه، سلیقه آقایونه که این عمل رو تا حدی جا انداخته. چه افتخاریه کسی که سمبل ظرافته خم بشه جلوت و آلت زمختت رو بخوره؟! یه نوع بیسلیقگی تو این کاره. مث اینه که یه زن کولت کنه، اصلا جالب نیست. حالا اگه یه مرد زنش رو کول کنه و مثلا تا اتاق خواب یا سر میز غذا برن خیلی هم خوب و جذابه. تابلوهای نقاشی کلاسیک متعددی از کسلیسی هست و از کیرخوری تابلویی ندیدم. میخوام بگم یه ذهن متعادل و لطیف اولی رو بیشتر میپسنده. آقایون دارن تو ذهنشون مسخرهم میکنن و فحشم میدن موقع خوندن این چند خط؟! نمیدونم. به هر حال با این که عاشق کسلیسیام در عین حال آدم خوار و خفیفی نیستم نسبت به خانما، اصلا در کل آدمیام که احترام گرفتن رو دوست دارم و اصلا چاپلوس، کسلیس و خایهمال نبودهم هیچوقت.
اولین بار وقتی دانشآموز راهنمایی بودهم با این پدیدهی قشنگ آشنا شدم. دوستم تو پارک محله داشت از سوپرهایی که تو ماهوارهای که تازه خرید بودن تعریف میکرد، میگفت تو یکی از صحنهها دیده که یه مرد کس یه زن رو کرده تو دهنش. ازش پرسیدم: خوب اون زنا واکنششون چی بود؟؟؟؟؟؟! گفت: هیچی! میخندیدن. عاشقش شدم همون لحظه.
چی مانع شده تا حالا که نتونستم بخورم؟ ۱- خب تا حد کمی مذهبیام و خوشم از دوست دختر نمیاد ۲- پولشو ندارم که زن بگیرم ۳- سه تا از دندونام خرابه و دهنم کمی بو میده. حال به هم زن شد ماجرا (لبخند میزنم). نه! خیلی هم حال بهم زن نیستم. فقط آب دهنم بو میده و شاید مناسب لیسیدن نباشه، ولی موقع حرف زدن بوی دهنم شدید نیست که کسی متوجه بشه. همیشه رعایت میکنم که به اون حد نرسه. من که نلیسیدم و لب نگرفتم ولی گمونم کسی که اینکارا رو میکنه باید دهن خودشو حسابی تو دندون پزشکی سرویس کرده باشه. وگرنه که خوب بیشعوریه، طرف اذیت میشه.
و امااااا پول، که من ندارم. منظورم پولیه که بشه باهاش نظر یه دخترو جلب کرد (و یه دندون پزشکی حسابی هم باهاش رفت)، وگرنه جور کردن ماهی چار پنج تومن با کارگری زیاد مشکل نیست. ولی آخه کدوم دختر عاقلی زن همچین آدم نداری میشه. میخوایم بریم زیر یه سقف دو دیقه کس بخوریم ولی فکر اجاره خونه و قیمت مرغ و برنج مگه میذاره آبکس خوش از گلوی آدم پایین بره؟! پس نتیجه میگیریم کس لیسی برای بندهی بدبختی چون من مالیده، و اصطلاحا سرش گِرده، سرش تانکه، یعنی نشدنیه.
کاش من شبیه این پسرایی بودم که تو آسانسور از سیکس پکشون سلفی میگیرن و موهاشون مدلای قشنگ داره. اون موقع مگه کسی میتونست کلهمو از لای پای دخترا در بیاره؟! کار حضرت فیل بود. اگرم میتونستم با دختری که الان دوسش دارم ازدواج کنم دیگه هوس هیچ زنی رو نداشتم، حتی اگه جذابترین و دخترکشترین مرد دنیا بودم.
کامنت بذارید. بنویسید که چقدر بدبختم. بنویسید که چقدر احمقم. چقدر غیرجذاب و ترنآفم چون قیافهم معمولیه و پولدارم نیستم. بنویسید که …
میدونم که زندگی و آدم بودن و خوب بودن ارزشش خیلی بیشتر از سکسه و اصن قابل مقایسه نیستن، ولی خب چیزایی که دلم خواست رو گفتم.
نوشته: هموطن