دوران نامزدی و سکس های نیمه کاره

سلام سرتون در نیارم من پسر کرمانی هستم نوزده ساله که بودم نامزده کردم با دختر عمم نمیدونم چطور رو مون تو رو هم وا شد ولی یادم میاد از اینکه تو حیاط کنار شیر آب دستا همدیگرو میگرفتیم…بگذریم پدر نامزد من دلال بود هر روز تو میدون بود بعضی شبام خونه نمی اومد یه برادر نامزد کوچیک داشتم و ی خواهر نامزده دوازده ساله …

یادمه ی شب تو من تو اتاق دراز کشیده بودم که لیلا اومد با ی ظرف سیب که داش پوست میکنند تقریبا ساعت ده بود من تازه از مغازه اومده بودم میخواست برا من شام درست کنه چون خیلی بد غذا هستم داشت سیب پوست میکنم رفتم جلو گفتم میشه دستایی که برام زحمت میکشه ببوسم گفت باشه ببوس چندبار بوسیدم رفت آشپز خونه تا حالا صورتشو نبوسیده بودم با انگشت نشون دادم میشه ی بوس از گونه هات گفت ن البته با چشماش گفت ناراحت شدم یک دقیقه سکوت بینمون بود گفت باشه یکی رفتم بوسیدم وای عجب لذتی داشت خیلی هات شدم خوابیدم روشو بوسیدمش گفت محمود شهوتی شدی بذا من برم چند بار اینو گفت بلاخره گذاشتم رفت شب خیلی موندم تو کف لیلا با داداشش ابجیش ی جا میخوابید من تو ی اتاق …نصف شب رفتم سراغش اروم گفتم بریم تو اون اتاق خیلی بوسش کردم تا راضی بشه ی دفعه دستم خورد به سینه اش دیگه راضی شد رفت سر جا من خوابید اولین بار بود دختر بغل میکردم اخ تابستون بود خیلی بدنش هم گرم بود لیلا تقریبا کمر باریک با باسن کوچیکی داش اون شب فقط بغل هم خوابیدیم شبا بعد دیگه کم کم رومون تو رو هم وا شد ی شب یادمه دستشو کرد تو شلوارم میمالید کیر منو میگفت چه حالی میده من گفتم منم دست کنم شلوارش گفت پریوده اون میمالید ولی من فقط فکر این بودم بذارم لای پاش ولی جرات شلوار در اوردن نداشتیم از رو شلوار میزاشتم بین قاچ باسنش جلو عقب میکردم ابم اومپ خلاصه ی شب من حیات خوابیدم گفتم نصف شب بیا گفت دامادمون که پسر عموم خودم بود خیلی تیزه میفهمه اما من حالیم نبود نصف شب اون اومد چندتا بوسو اینا کردیم دستم کردم تو شلوارش از پش اول رسیدم به سوراخ کونش اما رد شدم ازش یدفعه دستم رفت ی جا داغ ی اه کشید من دستم در اوردم یدفعه دیدم در بازه بله پسر عموم بیدار شده بودو مارا دیده بود از هم جدا شدیم من دیگه روم نشد برم خونشون نامزدی بهم خورد اون بایکی دیگه ازدواج کرد.

نوشته: محمود

دکمه بازگشت به بالا