دوچرخه سواری ما و مرد سوءاستفاده چی
یادمه عید نوروز 84 بود … پسرخالم واسه یه هفته اومده بود خونه ی ما اون زمان 11 سالم بود و پسرخالم دو سال از من بزرگتر … باهم نداریم یعنی هم رفیقیم و هم با هم خیلی راحتیم. یه شب ساعت 7 از خونه رفتیم بیرون که دوچرخه م رو ببرم دوچرخه سازی … همینطور که پیاده و دوچرخه بدست تو کوچه های تاریک میرفتیم پسرخالم دستش از پشت رو کونم بودو میمالوند تا اینکه وسط راه یه مرد میانسال جلومون و گرفت و انگار که دنبال چیزی مییگشت ازمون پرسید یه بچه انقدی ( با دستش قد بچه رو نشون داد ) و بعدشم مشخصاتش و داد … ما هم گفتیم نه و از اونجا دور شدیم رفتیم دوچرخه مو گذاشتیم دم مغازه دوچرخه سازی و موقع برگشتن باز پسرخالم تو کوچه با من ور میرفت که یه دفعه یکی از پشت بهمون گفت وایستین ببینم … من که مرده بودم از ترس با خودم گفتم هرکی بود دیده ما داشتیم چیکار میکردیم خلاصه وقتی برگشتیم دیدم همون مردست که اول جلومون و گرفت … اومد بهمون گفت چیکار میکردین ؟؟ من دیدم … الان میرم به مامان باباتون میگم ما هم مثل سگ ترسیده بودیم … وقتی دید ترسیدیم به من گفت برم تو اون یکی کوچه و 10 دقیقه دیگه بیام منم از ترسم بدو بدو کردم و رفتم … اون موند و پسرخالم و یه کوچه خلوت و تاریک که شانس تخمی ما هیچکس ازش رد نمیشد … تا الان هم نفهمیدم با پسر خالم چیکار کرد ولی وقتی برگشتم به پسر خالم گفت بره مثل من تو اون یکی کوچه حالا من موندم و اون مرده … گوشیش و در اورد و فیلم سوپر ملوان زبل و واسم گذاشت خودشم از پشت بهم چسبید و کیرشو میمالوند بهم بعدش بهم گفت با پسرخالت لختی حال کردین منم گفتم نه … که گفت پسرخالت که گقت لختی باهم بودین منم از خجالت شونه هامو انداختم بالا و دوباره شروع کرد از پشت مالش دادن کارش که تموم شد بهمون گفت ازین به بعد هروقت منو دیدین فقط بهم سلام میکنین … دیگه هم ندیدمش … بعده ها به پسر خالم گفتم تو گفتی ما باهم لختی بودیم ؟؟ گفت نه احمق میخواسته از زیر زونت بکشه بیرون. ممنون وقت گذاشتین … سکسی نبود ولی خب خاطرات تلخ بچگی بود دیگه …
نوشته: ؟